وای رفتم شیر براش درست کنم رو تخت دراز کشیده بود آقا تخت ما خب
تخت ما جستر داره بغل هاش پاف داره بعد یکسری آموزش های کوهیار با باباش یکسری ها با من
باباش یادش داده چطور اروم از پشت یدونه یدونه پاش بزاره بیاد پایین تخت من نمیدونست یه لحظه از زاویه ک دید داشتم بهش نگا کردم گفتم یا اباالفضل بچم افتاد،بعد گفتم چرا صدا گریه اش نیومد بیشتر استرس گرفتم رفتم داخل ببینم آقا چکار میکنه دیدم بله با احتیاط پاش میزاره کم کم از تخت میاد پایین
یعنی تو‌شوک فقط نگاش میکردم هم‌خوشحال شدم یلد گرفته از ارتفاع بیاد پایین هم استرس
از اینجا تخت 🥲

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط