بچها منم میخاستم روند زایمان اولم و دومی رو بگم برا تجربه ینفر دیدم نوشته بود جالب شد برام بنظرم همه بنویسن بهتر♥️
پارت1:من 37 هفته و 3 روز بودم دکترمم گفته بود زایمانت طبیعی خودمم انتخابم طبیعی بود از هفته 36 ماما همراه گرفتم ورزش بهم گفت انجام میدادم هرشب نیم ساعت پیاده روی میکردم کپشول گل مغربی میزاشتم تو واژنم رابطه بدون جلوگیری داشتم بهم گفت هررموقع دردت گرفت رفتی نزار معاینت کنن بگو من ماما همراه دارم فلانی خودش میاد بعد بهم زنگ بزن خودم میرسونم بهت دیگه یروز که 37 هفته و 3 روزم بود از خواب بیدار شدم از خانه بهداشت بهم زنگ زدن بیا مراقب داری رفتم گفتن خیلی ورم کردی فشارت هم 14 نامه دادن برو بیمارستان نوار قلب بگیرن ازت
اومدم خونه رفتم حمام همه کارام انجام دادم رفتم خونه مامانم نهار خوردم رفتم بیمارستان اصلا دردی نداشتم ولی صورتم خیلی یهویی پف کرد اونجا نوار قلب گرفتن گفتن درد نشون میده انقباض داری فشارتم بالا باید بستری بشی نمیشه مرخصت کنیم خدایی نکرده فشارت میره بالاتر خطر ناک
یه ماما اومد برای اولین بار معاینم کرد گفت دهانه رحمت بستس
یکی دیگه اومد گفت یسانت
یکی دیگه اومد معاینه کرد گفت عذر میخوام با انگشتش دهانه رحمم دوسانت باز کرد که دردش برام زیاد نبود یعنی دست خودم گاز گرفتم قابل تحمل بود نمیدونم بخاطر اینکه رابطه داشتم یانه

۳ پاسخ

ادامه

خب ادامش

ادامش

سوال های مرتبط

مامان جوجو مامان جوجو هفته سی‌وششم بارداری
پارت 2: خلاصه سه نفر معاینم کردن منم بی تجربه اصلا نگفتم چخبرتونه همه حمله کردین بستری شدم رفتم داخل یه اتاقی که تخت زایمان طبیعی داشت همسرم اومد زایشگاه گفتم توروخدا منن مرخص کن ببر خونه من اصلا درد ندارم اینام همه معاینم کردن رو این تخت هم نمیشه خوابید کمرم درد گرفت اصلا میبینم این اتاق وحشت میکنم همسرم اومد داخل گفت میخام خانومم مرخص کنم درد نداره گفتن اگ نصف شب دردش گرفت ما پذیرش نمیکنیم دیگه اونم ترسید گفت بمون نمیبرمت خونه
من خوابیدم تا صبح یه دکتر اومد گفت فشارت هنور 14 هنوزم درد نشون میده نوارت هیچکاری نمیشع بکنیم تا عصر دردت نگرفت فشار بهت میزنن شیفت اون دکتر تموم شد
یه دکتر دیگه اومد منم کلافه شده بودم بدون درد تو یه اتاق ترسناک
دیگه دکتر جدید که اومد معاینه کرد گفت اون دوسانتی هم که گزارش دادین بازه بسته شده لگنشم فوقولاده تنگ سنش کمه نمیتونه طبیعی امادش کنید من میبرمش اتاق عمل ساعت 12 بود
لباس اوردن برام منم خیلییی خوشحال 😂😂 ساعت 1 ینفر اومد با سوند دیگه اونجا بود که فهمیدم کارم تموم
یه شلنگ خیلییی زخیم اورد به من وصل کرد انقدر زخیم بود مجاری ادرارم پاره شد و از سوزش ادرار داشتم میمردم
نمیتونستم یه قدم راه برم
ادرارم از کنار شلنگ یسره میریخت رو پاهام قطره قطره
تا 4 من تحملش کردم به سختی
گفتن بیا بشین رو ویلچر تا ببریمت اتاق عمل گفتم راه میام اصلا نمیشد بشینم ب سختی رفتم تا دمه اتاق عمل