۲ پاسخ

چه جالب اسم دخترتون رو من تا حالا نشنیده بودم.چند وقت پیش نشسته بودم پیش دخترم یهو بی مقدمه گفت من قبل اینکه به دنیا بیام یه ستاره بودم تو اسمون.اسمم ارونا بوده…الان که اسم شمارو دیدم فهمیدم واقعا همچین اسمیم هست

همه بچه ها همینن از ساعت خوابشون بگذره همین مسئله پیش میاد.یا وقتی خیلی خستن ولی هنوز امرژیشون تخلیه نشده

سوال های مرتبط

مامان جوجه مامان جوجه ۲ سالگی
مشاوره کودک

ما چند روزی میشه مشکل خیلی جدی داریم با لنا
گاز میگیره اونم با لج دقیقا هم زمان اعصبانیت
اونم کجا؟صورت و دست
تا الان ۲ بار دست و صورت دوست تاشو گاز گرفته
من خیلی صبوری میکنم اما خب عکس‌العمل مادر اون بچه اشتباه میشه قشنگ هرچی کن میگم میرم سوال

تو این مواقع اگه بچه شما کسی رو خواست گاز بگیره که متوجه میشید از حالتش سریع بغلش کنید و بگید می‌دونم عصبی شدی (اسم احساسی که داره و حتما بگید)بعدش بگید مامان هر وقت عصبی شدی باید فوت کنی یا دور بشی از دوستت

اگه کسی خواست بچه شما رو گاز بگیره شما نباید با جملات خنده دار وانمود کنید فقط یه بازی بود
خم میشید و خیلی مهربون و با آرامش میگید اجازه نداریم گاز بگیرم.
اینکه میگید خواست برات ساعت درست کنه یا میخواست بوست کنه اشتباه
شما باید بچه خودتون و آروم کنید اون مادرم بچه خودش و متوجه کنه.

امروز همسرم با مشاوره کودک صحبت کرد دقیقا همین و گفت زمانی که بچه حسی رو داره تجربه می‌کنه اول اسم حسش و بگید تا متوجه بشه که شما درک کردین و فهمیدینش بعدش بغلش کنید و بگید می‌دونم عصبی هستی‌.همین
مامان مهراد مامان مهراد ۳ سالگی
مامانا سلام. دلم برای گهواره تنگ شده بود گفتم یه عرض سلامی کنم. چطورید؟ خوبید همگی؟ چه خبرا؟؟
از فردا باید برگردیم به تنظیمات کارخونه. من که اصلا آمادگیشو ندارم دوباره هرروز درگیر بهانه گیری های بچه باشم. پسرم دائم دست آدم رو میگیره و بلند می‌کنه و یه چیزی میخواد. جدیدا هم اگه چیزی بهش ندیدم پاشو می‌زنه زمین یا گریه میکنه یا ما رو میزنه. این رفتارش خیلی زیاد شده. جایی هم که میریم با دختر خواهرشوهرم نمی‌سازه و هی میره سراغش یه انگولکی میکنه و اونم صداش درمیاد.
خلاصه اصلا حوصله این کاراشو ندارم و دیگه نمیدونم چطور میشه این موضوع رو حل کرد. شما هیچوقت با مشاور یا روانشناس مشورت کردین؟ من قبلا که صحبت کردم میگفت وقتی بچه به حرف بیاد این رفتاراش کم میشه و می‌گفت باید باهاش بازی کنی و زیاد باهاش حرف بزنی.
توی این ایام ماه رمضون و تعطیلات خیلیی کم باهاش بازی کردم شاید به خاطر اون باشه. نمیدونم!
چقدر وقتی کوچیک بودن راحت‌تر بود. حداقل دوسه بار تو روز می‌خوابیدن یه نفسی می‌کشیدیم.
خلاصه بهتون بگم که نمیدونم چطوری باید سختی بچه داری رو کم کرد. واقعا هر روزش پر از چالش های فراوونه.