عزیزممم اختیار بچتو دستت بگیری.
هرچی بلد نیستی اینجا بپرس
وقتی مادرشوهرت اینجوریه ازش کمک نگیر
بگو میخام عادت کنم ب بچه داری یا هرچی ک فک میکنی
ولی بیا اینجا بپرس
بمیرم برات اختیارش دست خودت بگیر
فامیلکه باید خوب باشه ،هیچکس گناهکارنیست گناهکارشوهرته که باید تواین وضعیت پشتت باشه ودرکتکنه وگرنه وضعت بدترمیشه وافسردگیت تشدیدتر منخودم همشوکشیدم میگم ۳سال میگذره اززابمانم الانم توبدنمه افسردگی
اگ اینطوریه خودت باید از پس خودت و بچت بربیای سعی کن خودتو نبازی
وای خدا بهت صبر بده🥲🥲🥲میفهممت منم تقریبا همینطوری بودم خیلی دخالت میکردن
همون کاری ک خودت میدونی درسته رو انجام بده ب حرف بقیه گوش نکن
ببخشیدا کم کاری از مادرت بوده
والله بنده خدا مامانم منو سر ایام سه ماه نگه داشت خونهش تخت خودشونو داده بود به ما
کلا اختیار بچهتو نده دست مادرشوهره
زردی هم خیلی خطرناکه گلم زود ببرش دکتر
ببین عزیز اگه احساساتی میشی خود به خود افسرده میشی اینا طبیعی تا ۲ الی ۳ ماه ولی به خودت تلقین نکن که افسرده ای یا بد شانسی
اولندش که شوهرت باید اجازه میداد حداقل ۲۰ روز خونه مامانت استراحت کنی ولی کم کم کاراتو بکن به بچه برس عادت میکنی عزیزم به امید خدا♥️سوالی هم داشتید اینجا بپرس
همین که بچه خودشو درست تربیت کرده بسه دیگه تربیت بچه شمارو دست نگیره😑
مادرت نمیاد چندروز خونه شما بمونه؟
انشالله قلق بچه داری دستت میاد و این روزای سختم میگذره
لعنت بهشون 😑😑
بگو باشه مردی یک روز بچه رو نگه دار ببینم میتونی
برو خونه مامانت
ب شوهرت بگو بیاد کون داری بچه رو بگیر
ای بابا چرا سزارین ک خیلی سخته باید حسابی استراحت کنی حداقل یه هفته میموندی زخمات خوب شه
فقط مواظب باش افسردگی بعد زایمان نگیری لامصب آدم آرزوی مرگ میکنه خیلی بده من گرفتم
رفته رفته قلقش میاد دستت سعی کن خودتو نبازی
از من میشنوی برو خونه خودت
دقیقا دقیقا وضعیت من یعنی صددرصد میدونم اینام قراره سر من بیاد 🥲
منم ۱۰ روزگی رفتم خونه خودم روز بعدشم بچم بستری شد سه روز خودم تنها بالاسرش بودم مادرشوهر منم پیره اصلا کمک نمیده وقتی از بیمارستان اومد خونه مادرشوهرم اومد خونمونم نه اینکه کمک من باشه اومده بود چون نوبت شوهرم بود ازش داری کنی درد بیخوابی یه طرف درد بخیه طرف دیگه مادرشوهرمم همش میگفت غذا چیه غذاهم میپختم میگفت این چیه پختی
منم ۱۰ روزگی رفتم خونه خودم روز بعدشم بچم بستری شد سه روز خودم تنها بالاسرش بودم مادرشوهر منم پیره اصلا کمک نمیده وقتی از بیمارستان اومد خونه مادرشوهرم اومد خونمونم نه اینکه کمک من باشه اومده بود چون نوبت شوهرم بود ازش داری کنی درد بیخوابی یه طرف درد بخیه طرف دیگه مادرشوهرمم همش میگفت غذا چیه غذاهم میپختم میگفت این چیه پختی
مامانت باید نمیزاشت بیایی خونت
من10 رو مامانم خونه بود
10 روزم من رفتم خونش
هعی خدایا همه یه جوری اسیرن دست این مادرشوهرا
خدا لعنت کنه قوم الظالمین را
تو دلم موند یکی بگه خانواده شوهرم خوبن ،من که تا خودم و این بچه تو شکمم نکشن ول کن نیستن
وا مگه چه دشمنی دارن باهات
نمیدونم چرا خانواده شوهر هی دخالت میکنن اه
عجب الاغین اینا . از پشت کوه اومدن انگار یاخدا چ موجوداتی پیدا میشن
تو چ شرایط سختی گیر افتادی
خدا خودش کمکت کنه عزیزم🥲
عجب آدمین بخدا
کلاس بارداری نرفتی منم کسی ندارم نگران نباش سوال داری بپرس
اجازه نده من نمیزارم کسی دخالت کنه هرچند مشکل از شوهرته اگه پشتت باشه کسی دخالت نمیکنه
سلام عزیزم خودتو ناراحت نکن اون بچه گناه داره افسردگی بعد زایمان میگیری
باشوهرت حرف بزن راضیش کن
من 50 روزه خونه مامانم واقعن نمیدونستم تنهایی
هیب هرکی یه مشکلی داره زندگیا با دردسر استرس شده
بگو بچه خودمه خودم میدونم چیکار کنم زبون داشته باش اینا دیگه کین اول که اون شوهرت واقعا که
برین دهنش.😕
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.