سلام مامانا. نمیدونم چم شده جدیدا خیلی رود عصبی میشم پسرمم واقعااا شلوغکار بتمام معنا شده . کارای خطرناک انجام میده میره بالای کابینت . پنجره رو باز میکنه. یا همش یه چیزی پرت میکنه. دیگه اصلا ب حرفم گوش نمیده. هر دقیقه مشغوله خراب کاریه. تو دوماه با پرت کردن وسیله هم تلویزیون خودمون هم برا مامانم اینا رو خراب کرد. خونم رو عوص کردم تعمیرات انجام میدیدم تا سر خیابون میریم یه مغازه هست میگه بزیم حاج اقا کلی چرت و پرت میخره اصلا هم نمیخوره شده روزی چهار بار رفتیم سرزدیم ب خونه هرسری هم رفتنی هم برگشتنی خوراکی خریده هرچقدرهم میگم نه توضیح میدم باز کار خودشو میکنه. بخدا بحث پولش نیستا خوراکیه دبگه اونم نمیخوره ما میخوریم ولی فقط ناراحتم ک اصلا حرف گوش نمیده برخلاف میلش هم بودنی فقط گریه و نق میزنه . بخدا نبم کیلو بعد عید وزن کم کرده هیچی. خیلی ناراحتم میگم ساید ایراد از منه. ولی بقران صددفعه با ارامش حرفمو میزنم اخرش ک کم میازم با داد ک اونم فقط پنج دقیقه روش تاثیر داره بعدش همون اشه و همون کاسه. روزی چن بار توقعه داره تو حموم کف بازی و اب بازی کنه . 😭😭😭 کم اوردم واقعا. الانم ک خوابه من گریه میکنم همش میگم من مادر بدیم من برات کم گذاشتم حتما. باز میگم اخه شلوغکاریاش وقت نمیزاره ک باهاش بازی کنم

۱۰ پاسخ

عزیزم بچه به شدت زرنگتر از چیزیه که ماها فکرشو میکنیم.میدونه باید چقدر گریه و زاری کنه تا به خواستش برسه حتی کاملا متوجهس برای هرکسی کدوم حرکات بیشتر جواب میده ازینکه بهش باج میدی سواستفاده میکنه ولی خوبیه ماجرا اینه که تمااام بچه ها خیلی زود به شرایط جدید عادت میکنن از الان تصمیم بگیر مصمم باشی اگه میگه خوراکی بگو فقط یکی .پسر‌من عادت داره دنیای خوراکی هم جلوش باشه میدونه من فقط یکی میخرم و تا فردا سهمیه خریدش تموم شده اصلا هیچوقت سر این مسئله بحثی نداریم.تصمیم بگیر قاطع باشی اولش یکم سخته چون طبیعتا خیلی گریه میکنه و غشقرق به پا میکنه ولی فقط باید یه جمله رو تکرار کنی(میدونم دوس داری همه ی خوراکی هارو داشتی باشی ولی ما فقط میتونیم یکی بخریم تا فردا)نه دعوا کن نه داد بزن چندبار این جمله رو بگو و تموم.بزار هرچقدر دوس داره گریه کنه از گریه هیچ بچه ای کاریش نشده نترس.الان در برابر خواسته هاش کوتاه بیای پس فردا دیگه نمیتونی جمعش کنی و طبیعتا هرچه بزرگتر بشه رودر رو شدن باهاش سختتر میشه

عزیزم حتما پیش روانشناس کودک برید و یا دوره های آنلاین شرکت کنید مثل درنا شریفی. خیلی نکات طلایی میگه. بچه اگر در روز باهاش بازی کنی دیگه اصلا دلش این خوراکی ها و لجبازی ها رو نمیخواد. معجزه میکنه. دوستی داریم دکتر هست پسر بسیار آروم و خوبی داره اما باز هم بچه ۳ ساله اش رو میبره مشاوره و کلی چیز یاد گرفته رو بچه اش پیاده میکنه. هزینه اش از خوراکی هایی که واسشون می‌خریم کمتر هست

وضعیت من از تو‌بدتره من دیگه کنترل خودمو از دست میدم خودمو میزنم
اخر شبا مثه سگ پشیمونم که مادر بدیم ولی بازم‌صبح از نو.....

پسر منم ی تایم فکر میکردی رو زمین میخ دارع فقط رو کابینت بود
یادش میدا بعد ی تایم ولی لجبازیاشون وحشناک تر میشه

البته بچه‌ای که صد در صد هم حرف گوش کنه خوب نیست ولی خب بعضی کارها خطرناکه. نمیشه صد در صد انتظار داشته باشید مطیع و فرمانبر باشن.
جاهایی که خط قرمز های خانواده‌تون نیست چشم پوشی کنید و آزادش بگذارید

دقیقا منم توهمین حالم باوجود شوهرم ک واقعا ناراحت و عصبیم میکنه و اصلا درک نداره روانی شدم شرم داره منفجرمیشه بخدا

یه چند مورد دیگه هم پیش آمد.
دیگه می.دونه خون گریه کنه من رو حرفی که زدم هستم.
به وقتش براش همه چیز می‌خرم. موز گیلاس ولی تو مغازه گریه کنه و مدام بهونه‌های الکی بگیره می‌یارمش بیرون و چیزی براش نمی‌خرم. تا خونه هم گریه کنه از اینا خبری نیست

سلام عزیزم.
اون یاد گرفته که با گریه و جیغ و داد به خواسته‌هاش برسه. خواسته‌هاش شاید از نظر ما کم ارزش و بی‌اهمیت باشند ولی پسرتون راه دستیابی به اون ها رو پیدا کرده‌. دختر من یک مدت اینجوری بود. مثلا صبح بهش گفته بودم می‌برمت خونه مامان‌جون. روی فرش جیش کرد نبردمش و هر چی گریه کرد محل نگذاشتم رفتم پی کار خودم

والله من الان جند وقته پسرم با گریه میخابه تا صبح عذاب وجدان دارم ولی واقعا چاره‌ای ندارم جز به زور خابوندن‌ ینی پیرم دراومده

عزیزم تو مادر بدی نیستی
تقریبا همه مادرا همین حس رو داریم بچه های منم همینن حرف گوش نمیکنن برعکس حرف من عمل میکنن

سوال های مرتبط

مامان یزدان مامان یزدان ۲ سالگی
سلام مامان ها عزیز پسر من تقریبا ۳ سالشه و من بهش یی بازی رو یادش میدم ک با خودش بازی کنه ولی متاسفانه اصلا نمیتونه با خودش مشغول باشه همش دنبال من و حتی میبرمش پارک با اینکه بلد دوچرخه سواری اصلا نمیخاد برونه میخاد من کلا کنترش باشم و کل توجم ب اون باشه همین ک توجهمو میکشم بازی نمیکنه تو خونه هم من اشپزی میکنم یا گریه میکنه یا وسایل اشپزخونه رو خراب میکنه از لجش منم اعصبی میشم تو بیرونم یکی رو میبنه دیگه فکرش کاملا میره سمت اون و بعضی وقتا وقتی یی نفر ک زیاد ندیده یکم باهاش حرف میزنه اگ بره یا کلی گریه میکنه پش سرش ک منم میرم و یا میره و باهم دعوا میکنیم وقتی جایی میرین میخاد لباس بپوش کلی اذیت میکنه من و بعد پوشیدن هم کلا نمیخاد بیاد وقتی هم بهش توجه نمیشه کلا لج میکنه یا میپره سر و صورتمون یا کارهای ک گفتیم نکن میکنه یا میزنه میشکنه هرکاری میخام بکنم خستم میکنه و یا پشیمونم میکنه ۳ سالشه هنوز یبار م ارایشگاه نرفته چون میگه از موزر میترسم حموم رفتنی جیغ داد نمیزاره اصل بدنشو بشورم اصلا متوجه نیست ک وقتی میره بیرون وسط خیابون نره کاراش دیونم کرده منم خیلی خسته میشم و سرش عصبی میشم وپدرش میگم ک بریم روانشناس من برم یا بچه میگه ن و ناراحت و نگران خاطرات ک باهاش میسازم هستم لطفا اگ کسی اگاهی داره راهنمایی داره ب خاطر بچم ک روحیش خراب نشه راهنمایم کنه ممنونم
مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۳ سالگی
از مهمونی خانواده شوهر اومدم
سرم داره می ترکه از درد 😔😔
انقد امیرعلی شلوغ می‌کنه ، هول میده پرت می‌کنه میزنه
خواهرشوهرام هم انگار فقط بچه های اونا بچه ن.
پسر یکیشون نزدیک ۵سالشه، خودشو میزنه، همش قهر گریه
اسباب بازی یه زور برمیداره.هروقت پسرم اینو میبینه بعدش جیغ جیغو میشه و ازش یاد میگیره رفتاراشو.

بعد امیرعلی اسباب بازی سمت صورت همین پسره پرت کرد ، خواهر شوهرم سریع پرید داد زد سر امیرعلی چیکار می‌کنی امیرعلی 😔

امیرعلی هم که حرف گوش نمیده اصلا😔چیکار کنم آخه.

یه جا دیدم اون یکی خواهر شوهرم قیافه گرفته ،امیرعلی و پسرش که ۱۵ ماه کوچکتره از امیرعلی هم جلوش بودن ، گفتم چی شده؟ گفت پسرم اسباب بازیشو میخواد امیرعلی نمی‌ده.
دیگه راضی کردم بهش داد.
باز یه جا امیرعلی
وسط سفره غذاآبکش پرت کرده😑
باز دوباره
داشتن سفره مینداختن نشست وسط سفره، دست می‌زدی بهش جیغ میزد

کلاه پسر کوچکه رو به زور سرش کرد، اونم گریه ش درومد.اینم بعد چند سال زاییده ، رو بچه ش زیادی حساسه😑
خلاصه گاهی میگم هیچ جا نرم مخصوصا خانواده شوهر.
خیلی اعصابم خرده😑