مامانا کککککمک .با وابستگی بیش از حد و اندازه دخترم چی کار کنم؟داعم چسبیده ب من میگه بغلم کن پاهام دارن فلج میشن .موقع خواب اینقدر باید با موهام بازی کنه تا خوابش ببره .دیگ پیش همسرم نمی مونه روتنیم کرده 😭😭😭

عزیزم اینجوری نگو بچس تا ی سنی نیازمند آغوشه بعد از اون دیگه آرزومیکنی بهت بچسبه .پس دریغ نکن لذت ببر بزار تا جایی که میخواد از وجودت بهره ببره بی نیازش کن از این نعمت مادری اینجوری شک نکن در بزرگسالی ی ادم بی نیاز و غنی از عشقه .حسرت آغوش و محبت نداره ضعف نداره .چی بهتر از این .این نظر منه دوست داشتی یکم بهش فکر کن.

عزیزم تا ۲ سالگی اینجوری بعد دوسالگی یاد میگیرن ارتباط بگیرن بیشتر

ببین من چند روزی کار داشتم میزاشتمش پیش خانواده، اون روزا خیلی وابسته شده بود با اینکه همیشه توضیح میدم ولی اون چند روز انقدر سرم شلوغ بود فرصت نکرده بودم قشنگ اضطرابش رو حس میکردم
اولین قدم اینه هیچ جوره اضطرابشو تحریک نکنی
مثلا وقتی با هم تو خونه اید یهو نری تو اتاق یا اشپزخونه یا دستشویی بگی تا سرش گرمه و فلان
تا به خودش میاد میبینه نیستی اضطراب میگیره بیشتر بهت میچسبه
تو خونه هر جایی میری هرکاری میکنی باید اعلام کنی
مثلا بگی نورا من دارم میزم از یهچال فذا بیارم
دارم میرم دستشویی و فلان

هرجا هم میری میزاری ویش باباش یا هرکی قبلش یراش توضیح بدی ، اومدی بغلش کنی براش توضیح بدی کجا بودی و چرا رقته بودی

پسر منم وابسته اس هم به من هم باباش

وای که بخدا منم یه روانی ام اصلا منو ول نمیکنه همش چسبیده بهم

بهتر از پسر منه ک بود و نبودم براش فرقی نداره ،پنج ساعتم نباشم وقتی برگردم نمیگه تو کی هستی حتی نگاهمم نمیکنه

دختر من وابسته روز از بریز از دنبال من گریه میکنه میاد میگه بغل کن یا بازی کن نمیزاره کار انجام بدم، غذا ک اصلا نمیخوره فقط شیر خشک خیلی اذیت میکنه،، ولی چون شیر خشک میخوره رو پا عادت ندادم شیشه بهش میدم خودش رو بالشت میخابه خوابش میره فقط تو خابیدن شانس اوردم اذیت نمیکنه