۶ پاسخ

وای یبار شوهرم نمیدونست شیشه داد بالا گردن بچمو گرفت اینقد جیغ زدم نزدیک بود از حال برم

وای خداروشکر بخیر گذشت

خداروشکر بخیر گذشت

آخی عزیزم خدا روشکر بخیر گذشت

خدا رحم‌کرده
صدقه بده معصومه

خدا رحم کرده

سوال های مرتبط

مامان دو عروسک👧🧒 مامان دو عروسک👧🧒 ۲ سالگی
مامانا پسرم دوشب قبل خون زیادی ازش رفت چی بدمش لبو انار گوشت موز اینا دادمش ولی رنگش هنوز زرد الهی بمیرم سوارتابش تو خونه بود مداد خواهرام ب دستش بود خودشو آویزون کرد تاب مسخره از قسمت جلو دراومد پسرم افتاد جیغ و گریه وقتی بلندش کردیم دیدیم صورتش غرق خون شده و از وسط ابروش پایین‌تر یه سوراخ عمیق شده از اون خون میاد وای خدا براهیشکی نخاد انقد امام رضا و امام حسین رو صدا زدم با یه وضعی رسوندیم بیمارستان چقدر خون ازش رفت طفل معصوم چشماشو از ترس بسته بود ۳ساعت بیمارستان بودیم هنوزم حالم بده ۵تابحیه خورد اون لحظه تو اتاق عمل ک من دست و پاشو گرفته بودم و شوهرم سرش رو تا تکون نخوره و دکتر آمپول بی‌حسی بزنه و بخیه کنه هیچوقت یادم نمیره خون می‌ریخت تو چشاش و توگوشاش سیاه و کبود شد از درد انقد گریه کردم و زجه زدم دکتر گفت خانم تو برو بیرون ولی کجا میرفتم سرخاکم بچمو ول کنم برم شوهرمم از من دلنازکتر دتست عش میکرد اصلا نکاه نمی‌کرد رنگ نداشت ب صورتش خداهیشکیو با بچه ش امتحان نکنه الهی هیچ بچه ای مریص نشه فقط میگفتم مادرت برات بمیره آخ قلبم
مامان شاهزاده محمد مامان شاهزاده محمد ۵ سالگی