فشار رویه مثانمه دکتر نگاه کرد گفت بچه آره داره میاد برو زود رویه دختر زایمان منم به زور دراز کشیدم بعد ریختن روم دکترم گفت تا الان خیلی درد کشیدی فقط زور بزن بچه بیاد اونقدر داد زده بودم گلوم خشک خشک بود بعد بچه با زور زدن اومد یه هوی بیرون بدجور پارم کردن بخیه هام هم زیاده. کمی میگن انگار ترشحات تو رحمم مونده خونریزی دارم. اما بگم ها اصلا دردا فرق ندارن آدم میمیره و زنده میشه من مردم و زنده شدم خدا بچه هامو نگه داره غلط ‌کنم بازم زایمان کنم دوتا بچه بسته برام. انشالله همه زایمان راحتی داشته باشن. اما زایمان واقعا خیلی سخته خدا خودش بهتون کمک کنه.بچم هم خیلی بی قراره از وقتی دنیا اومده فقط داد میزنه اینم داستان من از زایمان. دیگه زیاد سرتون رو درد نیارم فعلا

۸ پاسخ

والله شماهایی که طبیعی میارین به خداخیلی تحملتون بالاس..من یه کم زیرشکمم دردگرفته بی حس شدم ازدرد..تحمل دردمن که خیلی پایینه.خداکنه سزارینم اوکی باش بتونم باشیاف جلوی دردبگیرم..خدابه همه کمک کنه

ببخشید خانمی که گفتید ماما همراه داشتین شهر مشهد
شمارشو دارین ؟
و کدوم بیمارستان زایمان کردین.؟

ببخشید اما طبق تعریف زیاد درد نکشیدی البته من ک دارم حرفشو می‌شنوم اینو میگم
اما خب خیلیا هستن ک کلیییی درد میکسن اما بچه نمیاد امت شما خداروشکر درد کسدی سریع زایمان کردی ک
مبارکت باشه انشالله قدمش خیر باشه

عزیز میتونی بگی چ کارهایی کردی ک آنقدر زود فول شدی؟

والا برا شما اینجور بوده و درست نیست اینطور بترسونی بقیه رو و استرس بدی شاید شما بدزایمان بودی دلسل بر بقیه نیست ک عزیززم 🫠

من همش با خودم میگم وقتی بقیه از پس زایمان طبیعی براومدن پس منم برمیام

توی بارداری کلاسای ورزش شرکت کرده بودبن؟

مبارکت باش گلم❤️

مقالات مرتبط

شروع درد زایمان
شروع درد زایمان | علائم و اقدامات فوری
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد؟
درد زایمان در جنین دختر
درد زایمان در جنین دختر چگونه است؟
مراحل درد زایمان طبیعی
مراحل درد زایمان طبیعی | میزان و روش‌های کاهش درد زایمان

سوال های مرتبط

مامان میجان مامان میجان ۲ ماهگی
تاپیک چهارم …
واقعا قشنگ ترین درد دنیا بنظرم درد زایمان طبیعیه
من چهارتا زور زدم
دکتر گفت سرش و میبینم یه زور دیگه برن
آخرین زورم زدم بچه لیز خورد اومد بیرون دکتر گذاشت بغلم
این لحظه قشنگ ترین اتفاق زندگیه یه مادره
تمام دردا تو همین لحظه تموم شد ،انگار اصلا پنج ساعت هیچ دردی نداشتم موقع زور زدنم درد نداری فقط حس فشار خیلی زیاد داری
دوست داری فریاد بزنی
دیگه گفتن همسرم و خواهرم اومدن تو من و بچه رو دیدن
درمورد برش پرینه بهتون بگم
من اصلا اصلا چیزی نفهمیدم
حتی بعد اینکه بچه دنیا اومد گفتم برش خوردم ؟
گفت مگه بدون برشم میشه
هیچ دردی نداشت ،حتی بخیه زدنم درد نداشت ،من دوتا بخیه خوردم
دکترم گفت برات بخیه زیبایی میزنم ،واژنم هیچ تغییری نکرد شد مثل اولش ،فقط در آوردن جفت یه مقدار درد داشت ،دکترم فوق العاده با معرفت بود ،خیلی با وجدان بود خیلی همراهیم کرد خیلی هوامو داشت هم‌روز زایمان هم تو دوران بارداری (دستمزدم نگرفت)
بیمارستانم خیلی خوب بود
واقعا بیمارستان و دکتر و ماما خیلی تو زایمان تاثیر داره
دکترم از اول شروع زایمان گفت امشب فرق خودتو با سزارینیا میبینی تو دیگه درد نداری امشب راحتی
من رفتم بخش دقیقا چیزی شد که دکترم گفت
من راحت به بچم شیر میدادم کارامو خودم انجام داد
ولی اونایی ک سزارین کرده بود خیلی تا صبح درد کشیدن
البته بازم بستگی به بدن آدم داره خیلیا طبیعی زایمان میکنن ولی اصلا راضی نیستن یا برعکس
ولی من واقعا بعد زایمان یادم نمیومد چقدر درد داشتم دردام چه شکلی بود
اینقدر حالم با دخترم خوب بود
ادامه تو کامنت...
مشاهده ۱۹ پاسخ دیگر
مامان دخترم مامان دخترم ۲ ماهگی
منم بالاخره زایمان کردم دهانه رحمم بسته بود دکتر نامه بستری داد ولی مردم و زنده شدم خیلی اذیت شدم بعد دو روز درد زایمان کردم
خیلی پشیمون شدم رفتم طبیعی ولی واقعا سزارین خوبه
سر زایمان به مقعدم فشار اومد الان خیلی مقعدم درد میکنه نشستن برام عذابه
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان جوجه🐣🩷 مامان جوجه🐣🩷 ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی (پارت۴)
❌❌❌❌❌
با کمک ماما بلند شدم رفت سمت اتاق زایمان تا بحال اتاق زایمان رو از نزدیک ندیده بود و وقتی رفتم داخلش خیلی ترسناک بود برام ،من تا الان دوبار اتاق عمل رفتم اینقدر برام ترسناک نبود که اتاق زایمان رفتم
سریع روی تخت دراز کشیدم و دستگاه اکسیژن و فشار خون و ان اس تی وصل کردن برام ،خیلی درد داشتم و اصلا نمی‌تونستم تحمل کنم که دوباره یه دوز دیگه برام تزریق کردن،دکترم میگفت زور بزن و نمیدونم توان زور زدن رو نداشتم یا زور میزدم بچه بدنیا نمیومد،همون لحظه ضربان قلب بچه کم شد و میخاست ببرن منو سزارین کنن ولی دکترم سریع اومد بتادین ریخت روم و لحظه برش زدن واژن رو هم حس کردم و دونفر کنارم رفتن روی پایه محکم شکممو فشار دادن ،اون لحظه از درد و ترس کلی جیغ زدم و تا مرز سکته کردن رفتم ولی وقتی دخترم بدنیا اومدن اصلا نفهمیدم چی شد فقط اون لحظه بچه رو گذاشتم بغلم همه چیز فراموش شد و باورم نمیشد،دکترم گفت حالا زور بزن که جفتت بیاد بیرون که از درد و ترس رو به بهوش شدن بودم که دکترم گفت برات بیهوشی میزنم راحت بخوابی که جفتت رو بکشم بیرون هم برات بخیه بزنم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان آتریسا مامان آتریسا روزهای ابتدایی تولد
پارت ۵ زایمان طبیعی
خب دیگه سر بچه قشنگ اومده بود توی دهانه رحم و‌گفتن سریع بریم اتاق زایمان
رفتم دیگه اونجا گفتن اصلا زور نزن نفس بگیر هروقت دردت گرفت زور بزن و فشارت رو شکم باشه فقط و جیغ نزن
همینکارو کردم بعد بازم زور زدم
و‌ ی زور دیگه زده بودم اما طولانییی سر بچه اومد بیرون و‌کشیدنش بیرون دیگه همههههه دردام رفت😭اروم شدم و دوتا سرفه کردم جفت اومد بیرون
و‌دکترم امپول بی حسی زد منم از قبل بهش گفتم از داخل بخیم کنن تا بیرون ترمیم شم چون بچه اولم هست و منم تازه ۲۱سالمه دوس نداشتم همینجوری الکی بخیه بزنن دیگه بخیه از داخل تا بیرون زدن ولی بیرون زیاد بخیه نخوردم
خلاصه خیلی خیلیییی خوب بود واقعا بعدش. هیییییچ دردی نداشتم 😍😍😍راضیم واقعا
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان ماهلین🤍 مامان ماهلین🤍 ۵ ماهگی
پارت4
کیسه آبمو زد ،دردام بیشتر شد یعنی هیچوقت تو زندگیم اینقدر درد نکشدیم، زور زدم گفت موهای بچه معلومع زور بزن دیگ واقعا نمیشد بعد ده دقیقه دید نمیتونم سر بچه کمی اومده بود بیرون به پرستار کنارش گفت زود باش باید پارش کنیم بچه خفه میشه ،نمیتونه زور بزنه، وقتی تیغو میکشد حس میکردم ،خیلی وحشت ناک بود وقتی پارش کرد گفت دوتا زور بزن الان دنیا میاد ،زور زدم بچه رو کشید بیرون ،انگار تمام دردام قطع شد ،راحت شدم
تمیزش کرد ،بعد وزنش کرد و گذاشت رو شکمم گفت مبارک باشه عزیزم اینم دختر قشنگت اونقدر ذوق زده شدم ک همچی یادم رفت ،ماما گفت سرفه کن جفتت بیاد بیوفته سرفه کردم تا افتاد اما انگار یکم بقایا مونده بود بچه رو داد دست پرستار گفت لباس تنش کن بعد محکم روی نافمو فشار میداد و دستش تا مچ کرد داخلم خیلی وحشت ناک بود ،گفت ی چیزایی ته رحمت چسبیده ،رقت مامای دیگه رو صدا کرد اونم ،اومد کار اونو تکرار کرد و ی ویزای مثل لخته ازم کشید بیرون ،گفت تحت نظر باشه
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان لیانا خانم 😍 مامان لیانا خانم 😍 ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت دوم
اصلا تو درداتون داد نزنید بدتر میشه فقط نفس بکشید تند تند دم و بازدم ، ساعت ۱۱:۳۰ ماما اومد و رفتیم اتاق خصوصی خیلی عالی بود خانم رحیم دل بلافاصله دکتر اومد معاینه کرد گفت اینکه ۸ سانت شده 😂 تعجب کرده بود گفت خیلی خوب پیشرفت داشتی ، بعدم حس فشار داشتم خیلی درد تو کمرم بود ، هر لحظه حس میکردم الان بچه میاد بیرون خیلی حس فشار داشتم ،ساعت ۱۲:۳۰ من فول شده بودم و بعد از اون ماما گفت فقط زور بزن جوری که انگار میخوای مدفوع کنی ،زورت هم باید حساب شده باشه الکی فشار نیار به خودت ، من فقط نفس عمیق میکشیدم و زور میزدم ، توصیه من به شما اصلا جیغ نزنید تو این لحظه و فقط سینتون رو بچسبونین و نفس عمیق بکشید و زور بزنین ، فقط هم موقع درد زور بزنید ، خلاصه زور میزدم کله بچه میومد بیرون دوباره می‌رفت تو 😂😂 دیگه ساعت ۲ رفتم اتاق زایمان ، شکممو فشار دادن بچه اومد بیرون ، بهترین حس دنیا بود یعنی
من خودم به شخصه مثل چی از زایمان طبیعی میترسیدم ولی بستگی به بدنتون و آمادگی شما برای زایمان داره اونقدرا هم که برا خودم بزرگش کرده بودم سخت نبود ، تونستم کنترل کنم دردامو خداروشکر زایمانم خوب بود بیمارستان هم از لحاظ رسیدگی عالی بود ، حتما حتما مامای همراه بگیرین واقعا خیلی تاثیر داره ، دکترمم خانم سجاد نیا بودن ولی روز زایمان خانم دکتر میروکیلی اومدن بالا سرم ، و تمام 😁
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان TAHA 💕 مامان TAHA 💕 ۵ ماهگی
پارت دوم
خلاصه رفتم رو تخت زایمان هر لحظه دردا بیشتر میشدن
دکترم ساعت 11 و نیم رسید اومد معاینه کرد تو همون حین میگفت زور بزن سرش بیاد کلی زور زدم
دکترم گفت بچه سرش بد اومده تو لگن انقدر اومدن معاینه ات کردن و تو هم خودت و سفت کردی بچه رفته بالا بعدش هم که دیگه کیسه آبم کل آبش رو به اتمام بود برای همین دکترم گفت وقت نیست دیگه ببرنش برای سزارین اونجا خیلی حالم بد شد کلی گریه کردم که انقدر درد طبیعی کشیدم آخرم رفتم سزارین و دودرده شدم
تا برسم به اتاق عمل مردم و زنده شدم از درد فقط میلرزیدم دیگه رفتم اتاق عمل و اومدن بی حسی بهم زدن و دراز کشیدن سوند رو هم وصل کردن بعد بی حسی دیگه بعد چند دقیقه صدای پسر کوچولومو شنیدم بعدش هم آوردنش تا ببینمش
خیلی حس خوبی داشت همون جا ماساژ رحمی رو هم انجام دادن
فقط من چون دیشبش یکم غذا خورده بودم و صبح هم یکم آب خوردم موقع زایمان استفراغ کردم
....
مامان فسقلی🐰 مامان فسقلی🐰 ۴ ماهگی
پارت ۲ از تجربه زایمان طبیعی بیمارستان تخت جمشید

دوستان تو پارت قبل یادم رفت که بگم وقتی به ۴ سانت رسیدم با یه پلاستیک دراز کیسه آب منو ترکوندن درد داشت اما نه خیلی من همچنان درد شدید داشتم که پرستار ها برام آب میوه خرما و این چیزا میوردن بخورم ازم خواستن که حالت سجده کنم و زور بزنم اما اصلا نتونستم این حرکتو انجام بدم چون حالت تهوع میگرفتم همچنان منو معاینه میکردن که واقعا خیلی اذیت میشدم
از ساعت ۹ و نیم شب شروع کردن شکم منو فشار دادن و معاینه زود زود کردن
چون‌من همکاری نمیکردم و زور نمیزدم اونا مجبور بودن خودشون یکاری کنن بچه به دنیا بیاد
من ازشون خواستم دوباره بهم بی حسی تزریق کنن اما دکتر بیهوشی اومد باهام صحبت کرد و گفت برای بچه ضرر داره
من درد داشتم اما موقع درد زور نمیزدم چون می‌ترسی
دیگه کم کم بچه میخواست به دنیا بیاد یه عالمه پرستار و دکتر خودم بالا سرم بودم  من یه کوچولو تونستم زور بزنم که دکترم گفت موهای بچه معلومه دوباره زور بزن اما من دیگه زور نمیتونستم بزنم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان حدیث🤍🌈 مامان حدیث🤍🌈 ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
پارت 4
دیگه خلاصه همینجور دردا بیشتر و شدید تر و غیر قابل تحمل تر شد فک کردم دیگه الانه بمیرم از درد از صبحش هم هیچی نخورده بودم حالت تهوع داشتم مدام بالا میاوردم کل بدنم از ضعف میلزید یه چیزی میخوردم بالا میاوردم همون دقیقه یه وضعی بود بدنم میلرزید سردم بود خیلی و یه دردای غیر قابل تحمل از معاینه میترسیدم نرفتم تا اخرش که دردام دیگه خیلی خیلی شدید شد و نزدیک به هم رفتم معاینه کرد شش سانت بودم رفتم اتاق واسه زایمان همش فشار داشتم به پشتم و حس مدفوع
که گفت وقتی درد داشتی زور بزن زورت رو به پشت بده حالت دشویی
البته اونجا خودش یه حالت زور میاد خودت میخای زور بزنی دیگه کلی زور زدم و سر بچه اومد بیرون کشیدش بیرون جفت هم بیرون کرد بخیه زد و سرم وقتی بچه بیرون بیلد انگار کل دردا میره همرو کلا فراموش میکنی و حس قشنگ بغل کردن و شیر دادن به کوچلوت .و بعد زایمان اومدن فشار و تب و میزلن خونریزی چک کردن بچه ها رو هم چک کردن و دیگه تموم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان رادمهر کیان مهر مامان رادمهر کیان مهر ۶ ماهگی
از عجایب روز زایمانم اینکه وقتی رفتم اتاق زایمان کنارم یه خانمی رو آوردن بچه من که دنیا اومد اونم بچش دنیا اومد بعد بهش گفتن زور بزن بعدی هم بیاد بنده خدا دو قلو طبیعی زایمان کرد
من تا قبلش فک میکردم کلا هر کی دو قلو به بالا باشه سزارین میشه
فک کن زور میزنی یکی از بچه ها در میاد باز باید زور بزنی برا بعدی بچه هاشم یکی پسر بود یکی دختر تو کیسه آب جداگانه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آریان مامان آریان ۳ ماهگی
تجربه زایمان من 😊
بعدش ک کمی انقباض شروع شد مامانم حراسون خودشو به من رسوند بعد اون هم مامای همراهم اومد وقتی دیدمش روحیه م واقعا عوض شد چون خیلی ترسیده بودم من هیچی با خودم بیمارستان نبرده بودم ن مدارک ن ساک 😅 بعدش انقباض هام بیشتر شد .
با اینکه ۴ سانت بودم ولی بچه بالا بود و باید با ورزش میکردم تا زودتر زایمان کنم . توی اوج درد منو ماما ورزش هارو انجام دادیم که خیلی کمک کرد به ۶ سانت ک رسیدم بی حسی خواستم ولی معاینه م کردن گفتن بچه بالاست هنوز ن
ورزش ها رو بیشتر کردم چون دیگه طاقت دردو نداشتم دوباره معاینه شدم خداروشکر بچه اومده بود پایین ، بی حسیو ساعت ۱۰ به من تزریق کردن سریع ماما منو خوابوند گفت فول شدی زور بزن . با دو سه تا زور ساعت ۱۰ و بیست دقیقه زایمان کردم بچه رو روی شکمم گذاشتن انگار دنیا رو به من دادن😍🥰 از دو جهت هم بخیه خوردم . دیگه درد نداشتم . من اون بعدازظهر بدون درد بودم نمیدونستم تا ۱۰ شب زایمان میکنم و تموم میشه 😅 توی ۴ ساعت زایمان کردم😅🥰
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان فسقلی مامان فسقلی ۶ ماهگی
دیگه شروع کردم و تا ساعت یک ربع ب پنج ک. نیم ساعت یکسره ورزش کردم و دیدم درد داره میگیره ب ماما گفتم گفت ن هنوز کمه دیگه درد فقط سمت راست پایین تیر می‌کشید و من ب هر بدبختی تا ساعت ۵ ورزش کردم وحس میکردم رو مقعدم فشاره دوباره ماما گفت بیا بخواب برا ضربات قلب و معاینه و چون درد داشتم دوباره اپیدورال و شارژ میکردن برام و آروم تر شدم که ماما معاینه کرد و یکدفعه گفت فول شدی و سر بچه اومده پایین قشنگ یکم زور بزن که زور زدم گفت سر بچه دیده میشه منم اصلا درد نداشتم اومد کیسه آب و زد و سوند وصل کرد ک من اپیدورال داشتم اصلا حس نکردم مثانه رو خالی کرد و می‌گفت قشنگ زور بزن تا بچه بیاد پایین تر بریم رو تخت زایمان منم جوری ک میگفت همکاری‌میکردم و نیگفت خیلی عالیه با دکتر هماهنگ کردن و بعد چند تا زور گفت نزن بریم رو تخت زایمان

من و با ویلچر بردن چون پاهام بی حس بود تقریبا رو تخت زایمان هم تا دکتر بیاد با پرستارا و ماما حرف میزدیم انگار نه انگار ماشالله ماما هم گفت زور بزن بعد قیچی برداشت فکر کردم داره پاره میکنه گفتم چی‌کار میکنی الکی‌برش نزنی گفت ن یکم از‌موها بچه رو زد گداشت رو لباسم ک‌ببینم 😂 خیلی بانمک بود دیگه دکتر ۶ اومد و گفت همه چی عالیه و و شروع کن زور زدن منم چند تا زدم و پرستار چند بار محکم شکممو فشار داد منم زور. زدم سر بچه اومد بقیه بچه سر خورد اومد بیرون و گذاشتن رو سینم و دیدم یک زور دیگه زدم و جفت هم اومد و دکتر بخیه زد و بردن تو خود زایشگاه تا دوساعت د بعد بردن بخش
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان 𝙰𝚛𝚢𝚊🧸💙 مامان 𝙰𝚛𝚢𝚊🧸💙 ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت شش✅
من دیگه انقد داد زده بودم منو ببرید سزارین ماما همراهمم هم چنان کلی ورزش و ماساژ و دوش آب گرم برد منو که دوش واقعا دردمو کم میکرد تا اینکه شیفت عوض شد اومدن گفتن که بچه 18ساعت تو خشکی بوده خطرناکه دکتر بیاد نامه بده بریم سزارین که واقعا هم خوشحال شدم هم ناراحت چون ضربان قلب بچه هم داشت افت میکرد ومن دیگه طاقتم تموم شده بود جوری که دلم میخواست بمیرم از این همه درد طولانی راحت شم انقدم گلاب به روتون بالا آورده بودم نا نداشتم تا اینکه ساعت 8ونیم یه ماما اومد معاینه کرد گفت 9و نیم سانته منم همش حس زور زدن داشتم و حس میکردم مدفوع دارم تا اینو به ماما همراهم گفتم چقدر خوشحال شد گفت ک زایمان نزدیکه واقعا معجزه شد کم مونده بود برم سزارین ماما بیمارستان بهم گفت هر وقت انقباض داشتی زور بزن منم هر 30ثانیه انقباض شدید و طولانی داشتم که پاهامو می‌گرفتم تو دستم و سرمو فشار میدادم تو سینمو با تموم نیروم زور میدادم تا ماما داد زد آفرین موهای بچه رو میبینم تا اینکه بلندم کردن بردنم اتاق زایمان خوابوندنم رو تخت زایمان گفت زور بزن تا میتونی زور بزن وگرنه بچه خفه میشه سرش اومده بود پایین گیر کرده منم چون خییییلی درد کشیده بودم و تقریباً هیچی نخورده بودم نا نداشتم زور بزنم آمپول بی حسی رو زد وچون سر بچه گیر کرده بود نذاشت بی حس بشه تیغ و کشید ومدام داد میزد زور بزن بچه داره خفه میشه دید دیگه من نمیتونم داد زد همه دکترا وپرستارا ریختن بالا سرم دوتا خدمه افتادن رو شکمم محکم فشار میدادن منم به خاطر بچه تا میتونستم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ملیسا و پناه مامان ملیسا و پناه ۵ ماهگی
تجربه من از دومین زایمان طبیعی (۳)
بعد اومدن کیسه ابمو پاره کردن دکترم بهم آموزش های زایمان رو میداد تا بچه راحت به دنیا بیاد (توی همچین موقعیتی باید همکاری کنید وگرنه هم طول مدت درد ها طولانی میشه هم دیرتر زایمان میکنید هم ممکنه بچه برگرده بالا و مجبود باشن سزارین کنم که خیلی بده ) بعد بچه به دنیا اومد انگار که یه وزنه ده تنی رو از روی بدنم برداشتن خیلی راحت شدم
ولی چون خیلی ضعف داشتم بدنم دیگه گنجایش نداشت ولی بگم که زایمان طبیعی خیلی خوبه و راحته ولی سورپرایز که همسرم برام دیده بود هم اتاق خصوصی برام گرفته بود هم فیلم بردار که موقع زایمان ازم فیلم گرفتن و اینم از تجربه زایمان من
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان رُز مامان رُز ۴ ماهگی
تجربه زایمان.طبیعی 2
خب تا رسیدم منو معاینه کردن گفتن پنج سانتی و بچه چسبیده ب دهانه رحمت و باید سریع بری اتاق زایمان تا ماما اومد نوار گرف دردام اوج گرف سریع اومد امپول فشار با دوز پایین زد برام و بعد چند دقیقه من شدم ده سانت گف زور بزن بچه داره میاد اوج دردا همین زور زدنه ک من هی زور میزدم ولی بچه بد گیر کرده کج بود خلاصه ماما همراهم اومد ورزش بم داد با توپ و اسکات رفتم ک بعد از تایم کوتاه گف بچه اومد تو کانال زور بزن منم با چنتا زور عمیق و خفه کننده بچه رو بدنیااوردم
کل تایم زایمانم دو ساعت بود که من دردای نهفته رو تو خونه کشیدم و این خیلی به روند زایمانم کمک کرد ذر کل خیلی راضی بودم هم از ماماهمرام و هم از بیمارستان و زایمانم و مطمنم اگ بااگاهی پ ورزش برید طبیعی راحت پ فوری زایمان میکنید
مشاهده ۷ پاسخ دیگر