۲۱ پاسخ

منم نگرانم اوضاع اصلا خوب نیست سرکلاژم‌نمی تونم تکون بخورم‌به همسرم‌ مرخصی نمیدن که حتی ازتهران بریم منم بخوام برم‌دلم پیش همسرم‌میمونه موندیم وتوکلم به اون خداس خدای صدای مامردم وگریه هامونو ببین ماجزتو کسیو نداریم خدای خودت میدونی باگریه التماس بچموبهم‌دادی خودت حافظ نگهبان همه مردم بی گناه ایران بعدشم‌حافظ ماباش

تو این اوضاع بنظرم باردار ها خیلی گناه دارن بخدا

منم دلم نمیاد خونمو زندگیمو ول کنم برم اتاق بچمو که تازه با عشق چیدم براش 😭😭😭😭

منم تا وقتی تهران بودم حالم بهتر بود. اومدم بین غریبه ها موندم نا اروم تر شدم‌. ادمای خوبی هستن ولی من همیشه از جمع فراری بودم و درحدی که ضایع نباشه و لازمه معاشرت کردم ، حالا با این شکم و کلی فکر و خیال موندم بین کلی آدم. خیلی هم از مرگ آدما میترسم. یعنی هرجایی رو میزنن میگم وای چند نفر مردن، چندتا ادم عزادار و بدبخت شدن. فقط دعا میکنم تموم شه. ما مردم عادی که درگیر مشکلات زندگی خودمون بودیم آخه چه گناهی کردیم که از همون خونه خودمون و دغدغه های دیگه که داشتیمم ساقط شدیم.

عزیزم منم دورم از شما ولی مثل شما غم هموطنانم رو به دل دارم نصف شب بیدار شدم به یاد شما دعا کردم اینقدر ناراحتم انگار کنار شماها هستم خیلی خیلی سخته ما هم دلی کنار شما هستیم براتون دعا می کنیم ان شاءالله به زودی اسرائیل جنایتکار به سزای عملش برسد و از صحنه روزگار محو و نابود شود.

منم خونه زندگیمو ول کردم از دکترم دور شدم استرس دارم همش میگم خدایا میشه یبار دیگه خونمو ببینم رو تخت خودم بخوابم میشه زندگی به روال عادی برگرده، کاش خدا به ما زنای حامله رحم کنه 😔😔

الان اکثرا رفتن یه جای امن تر ،ان شالله که اروم میشه برمیگردی،تو اومدی که بچت سالم دنیا بیاد،با این کارا خودت داری بهش اسیب میزنی،بفکر سلامت بچت باش الان تو مسئول زندگی اونی هستی که تو شکمته، هر جا باشی از دست ما کاری ساخته نیس، خدا هوامونو داره

من حالا استرس خودمو بچه رو ندارم. فقط از اعضای خانواده ام که تو یه خونه نیستیم نگرانم . خودمون اومدیم دماوند سه روزه با فامیلای شوهرم، منم معذب و درونگرا و عاشق خونه و تنهایی. دارم کلافه میشم دیگه. یبوست هم میگیرم همیشه تو جای غیر از خونمون چون راحت نیستم‌. بخدا من یه سالو چندماهه مامانم فوت شده تو غم و گریه ی همون داشتم حاملگی رو میگذروندم ، الانم باز بزرگترین مشکلم همون مامانمه به علاوه اینکه ترس از جون بابام و بقیه هم اضافه شده. وگرنه که کلا خاک تو سر این زندگی که بالاخره چهره ی گهشو از یه جا به بعد بهم نشون داد و کلا دلسردم کرد. حتی حاملگی هم نتونست تغییرم بده و دلگرمم کنه‌.

همه اینطوری شدیم همش گریه استرس غذا نخوردن و هزارتا فکر و خیال و بچه ای ک کلی زجر کشیدیم تا این پایه ولی الان کلی بهش ترس و استرس میدیم

من ومامانم اتاقشوچیدیم عذاب وجدان گرفتم که چراتواین شرایط میخوام به دنیابیارمش ولی به خودم گفتم بایدمادرقوی باشی که بتونی دخترقوی تربیت کنی

خیلی سخته منم درکت میکنم منم چندروزگوشیموخاموش کردم ولی بازنشدازاخباردوربمونم همش نگران آینده هستم ولی حس میکنم مجبوریم بخاطر بچمون تحمل کنیم قوی باشیم من دیشب باقرآن خودمواروم کردم مدیتیشن کن نفس عمیق بکش فایل صوتی که به خودتوبچه آرامش بده گوش کن چشماتوببندواروم باش

دقیقا منم مثل شما دیروز که داشتم خونه قشنگمونو ترک میکردم با یه چمدون کوچولو چقدر حس بدی داشتم انگار مادری را از بچه اش جدا کنی… با چه آرزویی خونه چیدیم باردار شدیم!!! امیدوارم این اشکای ما نوری باشه برای پیروزی 🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺

من اگه خدایی نکرده تو شرایط شما بودم دیوونه میشدم
من همینجایی ک هستم دارم دیوونه میشم کم کم
از جای شما صداها خیلی کمتره ولی خب بازم هست من از مردن خودم نمیترسم فکر و ذکرم فقط دخترمه
سرم درد میکنه ی دفعه
امشبم داشتم تو خواب جون میدادم خواب جنگو می‌دیدم ی دفع بیدار شدم از رو تخت پریدم پایین بعد یادم اومده حاملم الان سر دردم خیلی وحشتناک تر شده
کاش زود تموم شه این شرایط

اره دل آدم میسوزه ک خونه و مکانش رو ترک کنه سخته واقعا سخته
ان شاءالله بزودی شرایط مث قبل بشه🤲🏻
😭😭

عزیزم منم عین توام
تا دیشب میگفتم نه من خوبم عین خیالم نیس درست میشه

ولی دیشب دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم
واقعا نمیتونم فیلم بازی کنم
جدی جدی ناراحتم و استرس دارم😭😭😭

منم شرایط شمارو دارم بایدبرم شهرستان .اصلااونجا راحت نیستم واقعا دوست ندارم برم .ولی اگه بمونمم کلی استرس و ترس دارم بخدا شبا تا صبح کارم شده گریه .هرروز رفتنمو دارم عقب میندارم .

واقعا حق داری😔
سعی کن خودتو اروم کنی بچه گناه داره

منم همینم همش فکر میکنم وضعیت چی میشه از 3:۳۰بیدارم نمیتونم بخوابم اصلا

دقیقا من از دیروز همش تو فکرم که چی ب سرمون میاد عاقبت بچم چی میشه دیشب کلا از فکر و غم زیاد مثه جنازه ها افتاده بودم

منم باردارم و هفته ی بعد وقت زایمانمه. منم همینم هرروزم شده گریه

دقیقا منم دلم واسه خونم میسوزه انگار جون داره و من تنهاش گذاشتم🥺🥺😞😞😞

سوال های مرتبط