امروز شوهرم بعد یکی دوهفته ریشاشو زد.
یکی از دخترام خیلی به باباش وابسته ست.
وقتی شوهرم اومد بغلش کرد دخترم زد زیر گریه اول چند ثانیه خوب نگاش کرد بعد یهو شروع کرد ناله میزدااا.ساکت نمیشد.هیچوقت از بغل باباش نمتونستم جداش کنم ببرم حتی پوشک عوض کنم.ولی امروز بعد اینکه باباشو اونجوری دید از بغلش فوری پرید بغل من.
تا چند ساعتی درگیر این بودیم که باباشو بشناسه دوباره😅
اون یکی دخترم رفت بغلشا ولی یه غمی ته چشماش بود منتهی ازینکه تو بغل باباشه بدون مزاحم(خواهرش)یکمم خوشحال بود.
آخه قل کوچیکه از بس بغل باباشه قل بزرگه دیگه کم میتونه با باباش وقت بگذرونه.
خلاصه روز عجیبی بود.🥹

😅🤣😂

وااای عزیزم چند وقت پیش همسر منم بعد یه سال ریشاشو زد دخترم اونقدرررر گریه کرده بود سر و صورتش عرق کرده بود اصلا به صورت باباش نگاه نمیکرد
تا چند روز از سرکار اومدنی باران طرفش نمی‌رفت همسرم اونقدر ناراحت بود که کاش کوتاه نمیکردم 😂

آخه عزیزم

دقیقا دختره منم مثله دختره شما
شوهرم از ارایشگاه اومد هم موهاشو کوتاه کرده بود هم ریشاشو زده بود دخترم دیدش جیغ زد گریه کرد بعد کلی شوهرم باهاش حرف زد هنوزم گریه میکرد بعد رفت دوش گرفت اومد بازم با باباش قهر بود بغلش نمیرفت

چقد بامزه عزیزممممم

طفلی شوهرت ب غلط کردن نیوفتاد؟؟

😂🤣بچه منم وقتی باباش ریش هاشو میزنه متعجب نگاه میکنه چون دیر ب دیر ریش هاشو میزنه

اخی عزیزم اخر شناخت یا نه

عزیزم😂😍 فک کنم قل بزرگه از خداش بودع اون کوچیکه نیاد دیگ بغل باباش

چه باحال🥲😂
کوچیکه چه زورگوعه