۱۴ پاسخ

همیشه اولویت درهرشرایطی بچت باشه باید بلند میگفتی عزییئزززم(با ی کوچولو حرص) دستشو فشار نده اون بچه جز تو پناه دیگه ای نداره مراعات چیو کردی؟؟؟؟؟؟؟

بچه های کوچیک حسودن باید مراقب باشی

من خونه خواهرشوهرم میرم دخترش۳سالشه همینجوری دستشومیگیره فشارمیده میگم نکن دستش دردمیگیره نمیذارم دستشوبگیره میدم بغل شوهرم اونم نمیذاره که دستشوفشاربده من همون جامیگم نکن دردش میاد

عزیزم تو دلت نگه ندار موقع رفتن برو بوسش کن بعد دستشو محکم فشار بده🤣🤣🤣
من ک تو دلم‌نگه نمیدارم تلافی میکنم

بارها تو شوخی گفتم وقتایی هامین هست ما نباید بیایم بسکه به من استرس میده بازم وقتی ما هستیم پدر شوهرم زنگ‌میزنه هامین بیارین دلم برا بچم تنگ شده

دردمون مشترکه ☹️☹️

🙄دست بچتو فشار دادن تو پاشدی رفتی اناق به گریه کردن ؟؟؟؟مطمنی مادرییی؟؟🙄خوبه بچه به تو تکیع کرده

اگر فشار میداد دردش میگرغت گریه میکرد
اگر نمیتونی حرف بزنی ، من به راه حل برات دارم ، هر وقت بچت دست کسی بود و ناراحت بودی حس کرذی در خطره سریع برو بغلش کن ازشون بگیرش بگو وقت شیرشه یا مای بیبیش عوض کنم ، اول بچه رو بگیر بعد بگو و سررریع دور شوووو و هر چی گفتن بی توجه باش فقط با بچه دور شووپ

پسر خاهر شوهر منم همینجوریه اونم دوسال و نیمشه کسی نمیتونه بچه منو بغل کنه انقد ک حساسه هرکی میاد سمت دخترم میاد میزنه تو سر دختر من مامانشم ک اصلا شعور نداره جلو بچشو بگیره دیروز اومدن خونمون بچش انقد م شر و بیش فعاله ظرف دکوریمو شکوند خاهرشوهرم یک معذرت خاهی نکرد ب روی خودشم نیاورد ک واسم بگیره ظرفم خدود هفت تومن قیمتشه حالم از تربیت مردنش و خودش بهم میخوره

وایی من جات بودم درجا میگفتم چون بچه تو بجز تو هیچ کیو نداره من حتی نمیزارم بد بغلش کنن یعنی تا ببینم بچم اذیته سریع از بغلشون میگیرمش

وااا چرا نمیگی اخه…دیگه سر بچت نباید سکوت کنی

خب چرا نگفتی دست بچه فشار نده

خاهرشوهرمن بادخترسه ماه من حرکات کلاغ پرمیره مینشونتش بزور از خاب بیدارش میکنه سنشم زیاده سه سالی باهاش ارتباط نداشتم چی غلطی کردم اشتی کردم باهاش مث بچه هامی مونه هیچیم نمتونیم بگیم بچم وقتایی ک اونجام شبش از بدن دردنق میزنه

اخخخخ دقیقا الان من تو همین موقعیت گیر کردم 😭😭😭 بچه برادر شوهرم یک سال و نیمشه از قصد یا حسودی تیام و آذین نمیکنه ها ولی هر لحظه ممکنه یه چی بزنه بهش یا میگه ورش دارین من تو‌کریر بشینم یا تو بغلمه دارم شیرش میدم میخواد تو بغلم بیاد الان از سر شبی من خودم و خونه پدر شوهرم تو اتاق برادر شوهرم زندانی کردم😭😭

سوال های مرتبط

مامان نی نی ناز 💙 مامان نی نی ناز 💙 ۴ ماهگی
سلام ، امروز یه اتفاقی افتاد 😐😂 بعد کلی ماجرا بچه داری و شیردهی تازه خوابم برده بود که آقا ( شوهرم ) بعد از یه خواب زیبا و عمیق بدون اینکه حتی با گریه بچه سرش برگردونه نگاه کنه ، از خواب بیدار شد هیچی منم نوزادم تو بغلم گرفته بودم و سینه مو گذاشته بودم دهنش دراز کشیده خواب بودم اومد چسبید بع من شروع کرد برا رابطه من کشیدم کنار گفتم کنار بچه آخه نمیشه نکن ، نورادمم همون موقع هی موک میزد بع سینه شیر میخورد تا در میاوردم گریه میشد اینم ولکن نبود، میخواست همونجا من بچه شیر بدم اونم کارش بکنه گفتم بچه تو بغلمه شیر میخواد کنار بچه نمیشه گناه. داره چندشه ، باز گذاشتمش زمین دیدم گریه شد گفتم اجازه بده من شیرش بدم سیر بشه خوابش کنم میریم اتاق هیچی بلند شد قهر کرد گفت نمی‌خوام گفتم خب بچه رو خواب میکنم راحت میریم اتاق گفت نه من می‌خوام برم با دوستام گردش بریم تو طبیعت امروز گفتم باشه برو ، قهر کرد جمغ‌کرد رفت 😂😂به جا اینکه زن و بچش ببره گردش با رفیق‌اش میره منم تو دلم گفتم به درک که قهر کردی از خدام بود ولکن بشه بدم اومده از رابطه 🤢