منکه نرفتم آخه میدونی یکی دو روز نیس ک
من تهرانم جایی نرفتیم.سمت شرق هم هستیم. دیشب نسبت به شبای قبل صدا بیشتر بود ولی خب من صدای و استرس چند دقیقه ای تو تهران و چون خونه خودم اعصابم ارومتر هستش ترجیح دادم.هر چند دوستامم ک کرج و شمال و تبریزن و همدان هستن دارن برمیگردن چون میگن اونجا هم مث تهران شده صدا هست چ فرقی داره برگزدیم خونه خودمون
من اومدم خونه پدریم و اینجا فقط خواهرم تنها زندگی میکنه مادرم بعد فوت پدرم ازدواج کرده منظورم اینه خونه شلوغ و غریبه نیست اما خیلی سختمه دلم خونه خودمو میخواد ☹️ بدیش اینه فکر نکنم تا بعد زایمانم بتونم برگردم چون راه طولانیه و من سرکلاژی و استراحتیم همینم با هزار سختی اومدم فقط میتونم بگم خدا نبخشه باعثاین آوارگیارو😞
من پردیسم
اینجا حتی nst ام نمیگیرن هیچی نداره
انقدر استرس دارم اگر لازم به
بیمارستان شد چجوری خودمو برسونم به بیمارستانی که دکترم هست
هر چی سعی کردیم چالشای بارداری رو بگذرونیم از سر وین ۲ ۳ هفته آخر که خیلی مهمه با این همه استرس و ترس داره میگذره
مشکلاتمم یکی ۲ تا نیس که دیابتم دارم همش میترسم دیروز باید nst میدادم هیچ جا قبول نمیکردن حتی همون بیمارستان تهرانم گفت نیرو نداریم برای چکاپ کسیو قبول نمیکنیم
چیکار باید کنیم تو این وضع ؟
من همتهرانم خونه خود آدم بهتره یه روز دو روز نیست ک بریم
بمون سرجات که امنه
مادر من دیشب انقدر صدا شنیده ترسیده
صبح مریض شد رفت دکتر
عزیزم تاپیکاتو دیدم نوشتی ۸ماه از دس دادی منم مث تو دلیلش براتو چی بود
خوب نیست ولی کاش شهر حومه تهران میرفتی که به بیمارستان خودت هم دسترسی داشته باشی.
دیشب خیلی شلوغ بود...
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.