خوابید،اما من یواشکی بهش گفتم
که زندگی در کنار عشق،خوشبختی، خنده
،لذت،آزادی ، دیدن و تجربه کردن...
سختی و شکست هم داره
امیدوارم این سختی ها باعث نشه
که من رو بابت اینکه انتخاب کردم به این دنیا بیاد و یا مادرش بشم سرزنش کنه
چوون زندگی برای همه تلفیقی از
خنده و گریه هست و گزینه حذفی نداره🥺🐳💙

تصویر
۳ پاسخ

منم دیشب به همین چیزا فکر میکردم کلی گریه کردم و تو دلم عذر خواهی کردم از دخترم که تو این شرایط مزخرف مملکت به دنیا آوردمش....شرمسارم

من تو زندگیم سختی کشیدم تازه مادرم نداشتم فوت کرد ولی همیشه ازش ممنونم که به من فرصت زندگی کردن داده

داستان قشنگی گفتی، ولی فقط دعا

مقالات مرتبط

سبک زندگی مینیمال
سبک زندگی مینیمال یا ساده زیستی چیست؟
آرام کردن گریه نوزاد
بهترین روش آرام کردن گریه نوزاد
گریه شدید نوزاد
علت‌های گریه شدید نوزادان
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری
آماده کردن فرزند اول برای فرزند دوم در طول بارداری

سوال های مرتبط

مامان ماهان 🌙💙 مامان ماهان 🌙💙 ۵ ماهگی
۴ ماهه شدنت مبارک قلب من خداروشکر که تورو دارم بین این همه سختی هاا باعث خنده رو لبام میشی
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نیلدا مامان نیلدا ۱۰ ماهگی
یه وقتایی با خودم فکر می‌کنم…

زندگی خیلی عجیبه.
از وقتی به دنیا میایم، درد و سختی هم باهامونه.
کنارش شادی و خنده هم هست، ولی گاهی اون سختی‌ها بیشتر خودشونو نشون می‌دن.
یه وقتایی می‌شینم و فکر می‌کنم:
آیا کار درستی کردم که یه بچه‌ی معصوم و پاک رو آوردم توی این دنیا؟
توی دنیایی که پر از غمه، پر از نگرانی و ترس…

من همیشه براش بهترینا رو می‌خوام.
می‌خوام بخنده، آروم باشه، امنیت داشته باشه، زندگی خوبی داشته باشه.
اما خب، می‌دونم زندگی همیشه اون‌جوری که ما می‌خوایم پیش نمی‌ره.

با این حال…
وقتی نگاش می‌کنم، وقتی لبخندشو می‌بینم، دلم آروم می‌شه.
یه چیزی ته دلم می‌گه:
درسته که دنیا سختی داره،
ولی من می‌تونم واسش یه پناه باشم.
می‌تونم دوستش باشم، مراقبش باشم، کنارش باشم.
و همین برام کافیه…

شاید دنیا همیشه خوب نباشه،
ولی عشق ما به هم، می‌تونه دنیا رو یه کم بهتر کنه.
۱۴۰۴/۰۲/۳۱
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نازنین زهرا مامان نازنین زهرا ۸ ماهگی
سلام من این بچه به سختی باردار شدم
خیلی دوست دارم دوباره باردار بشم یعنی میشه دوباره تجربه کنم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان دختر نازم مامان دختر نازم ۴ ماهگی
مامان ها الان تقریبا ۴ ماه از زایمانم میگذره ، اما حالم خوب نیست چن روز یه بار باید بشینم گریه کنم، پس این هورمون ها کی درست میشن؟
نمیدونم افسردگی گرفتم یا بخاطر مشکلاتی هست که دارم باهاشون زندگی میکنم
بعضی وقت ها طاقتم تموم میشه دخترم که گریه میکنه و نمیتونم آرومش کنم داد میزنم بعدم میشینم گریه میکنم خسته شدم از این اوضاع روحیم
از این زندگی
همش نگاه دخترم میکنم که بعد این همه سختی خدا بهم هدیه داده تحمل میکنم، اما بازم ازاین احساس عذاب وجدان میگیرم،
،جلو بقیه میگم میخندم اما توتنهایی همش ناراحتم، کی این اوضاع تموم میشه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان مهبد مامان مهبد ۱۰ ماهگی
بالاخره پولت جور می‌شه،
مریضی‌ت خوب می‌شه،
پروژه‌ت تموم می‌شه، بچه ت بزرگ میشه ،
عشق توی زندگیت پیدا می‌شه،
کارهات درست می‌شه...
این روزها می‌گذره، آروم باش!
این زندگی فقط یه بازیه،
آخرش، هم بازی کردن یاد می‌گیری،
هم اینکه هم‌بازی‌هاتو می‌شناسی.
فعلأ بیا امروز رو هرچه زور داری بزن و لذت ببر و به بعدش فکر نکن...❤️
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان پسرم 💙😍کوروش مامان پسرم 💙😍کوروش ۱۲ ماهگی
این پسر همه زندگی منه🥺❤❤🫀🫀
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان مهدی مامان مهدی ۱۱ ماهگی
مامانای دو قولو
شرایطتون چقد سخته؟اگ یه کمکی کنارتون باشه راحتترین یا فرقی نمیکنه؟
اکه سختی هاش بزارین کنار زندگی با بچه دو قولو چطوریه؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان سام مامان سام ۶ ماهگی
روز سختی رو گذروندم
انگار ۶تا بچه رو باهم هندل کردم
مامانم کمکم بود
همسرم بود
اما بازم کم بودیم
سام امروز به بدترین شکل ممکن بداخلاقی کرد

اما خب گذشت
چای اخر شبو ریختم
شیر پسرمم اماده کردم
نشستم کنار همسرم و پسرم
سعی کردم پاک کنم همه خستگی و درموندگی ها رو
هزاران بار شکرگزار خدا شدم واسه وجودشون تو زندگیم
این زندگی
این نقطه امن
آرزوی همیشگی من بود
تصورات ۱۲ سال پیش من همین زندگی الانی که دارم بود

من مادرم و وظیفمه یا حتی مجبورم همه کلافگی و گریه های پسرمو ب جون بخرم
هرچند ک ناراحت نیستم
خواست خود خود خودم بوده که مادر بشم

شاید سال بعد
مثل امروز دلتنگ همین شبا باشم
مثل پارسال ب تاریخ امروز
که ازمایش دادم و مثبت بود
باور کردنی نبود برام ک مامان شدم
بغض کردم و کلی گریه
همین لحظه رو همین گریه ها و خنده های پسرمو تصور میکردم


خدارو شکر واسه همین لحظه ها🙂
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان m🐣🐣S مامان m🐣🐣S ۱۰ ماهگی
خدایا خودت پناه نور های زندگیم پناه دردونه های من باش 😍🤲🏻🥰💋🥺🥹
من قربونتون بشم عشق های مامان که شدین همه ی زندگیم روز به روز بزرگتر میشین ومن با دبدن شما روزی هزاران بار خدا رو شکر میکنم مرسی که اومدین شدین همه ی زندگی من 🥺🥹🥹🥰😍😍😍😍🫀❤️‍🔥❤️‍🔥مامان عاشقتونه
سلما 🫀امیر حسین
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نی نی کوچولوم💙 مامان نی نی کوچولوم💙 ۷ ماهگی
امروز رفتم واکسن کیان رو زدم چقد روز سختی بود با اینکه عشق مامان خیلی آقا بود و اذیتم نکرد خدایا ممنون بابت هدیه ی قشنگت ازت میخام در پناه خودت نی نی مو نگه داری کنی
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان هامین مامان هامین ۱۱ ماهگی
میگما جدی این بچه چیه؟در حالی که خودت از خستگی انگار به مغزت و تنت تیر خورده با تموم وجود و با عشق داری کاراشو انجام میدی براش لالایی میخونی تا بخوابه،من و همه کسایی که به سختی بچه دار شدیم این روزا آرزوهامونو داریم زندگی میکنیم از خدا میخوام تمووم کسایی که منتظر بچن یه روزی صب با گریه یه جوجه کوچولو از خواب بیدار شن،از خدا میخوام هیچ بچه ای هییییچ بچه ای مریض نشه یه خاار تو پاشون نره،بچه ها معصوم ترین موجود جهانن👶❤️
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آهــو مامان آهــو ۴ ماهگی
یه تغییر قشنگ دیگه از آهو جانم 🫠🤤 یعنی من میمیررررم برات بچههه 🥹 آقا شما بیاین بگین بچهای شما تو چه سنی یاد گرفتن انجام دادن ؟ آهو جون یاد گرفته وقتی بغل باباش یا کسی باشه دستامو دراز کنم بگم بیااا مااامااان خودشو می‌کشه میندازه دستاشو میاره جلو که بیاد بغلم 🥺🥹🤤😍 آیییییی خدااا چقد لذت بخش یکی تو این دنیا باشه که با تو آروم بشه بخاد بیاد بغل تو و ازت آرامش بگیره بشی پناهش و با هر توجهت بخاد برات ذوق کنه 🥺🥰 چقد بچها کم توقعن و از چیزای کوچیک لذت دنیارو میبرن یه روز استادم همین حرفو بهم زد گفتش از بچها باید یاد بگیریم توقع نداشته باشیم تو لحظه زندگی کنیم و از چیزایی که داریم لذت ببریم اون روز من درکی از صحبت هاش نداشتم اما الان با عمق وجودم اینارو میفهمم

این حس قشنگو تقدیم میکنم به همه مامانا و دوستای عزیزم و همه کسانی که چشم انتظارن الهی که این حس های قشنگو در کنار کوچولوتون تجربه کنید که دل آدمو میبره 🤤💗🫶🏻💋✨🌸🌿
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان جوجه جان مامان جوجه جان ۷ ماهگی
دردودل نوشت
سلام از حسنای بعد از جن.. گ(قسمت اول)
هرکی که منو میشناسه اینجا و یادش باشه
خیلی از زایمانم سز و شبرخشکی شدن بچه سر دلایلی که گفته بودم ناراحت بودم و مینالیدم و گریه زاری میکردم که باعث شده بود کلا شادی های بچه داشتن و زندگی رو متوجه نشم
ذهنم خیلی حساس شده بود و همش بدی های ادم ها میومد تو ذهنم...
دقیقا شبی که شروع حمله این جنایتکار ها بود هردو باهمسرم دعوا کردیم و جدا خوابیدیم نصف شب بعد شنیدن اون صداها از خواب پریدم و با خودم فکر میکردم اگه تو این حال قهر میمیردیم چه قدر بد و پر حسرت بود
توی این 12 روز تازه فهمیدم زندگی چه قدر میتونه کوتاه باشه و فانی و باید از تک تک لحظه هاش نهایت استفاده کرد و شاد زندگی کرد باید قوی بود باید بندگی خدارو کرد و غصه اتفاقای افتاده رو نخورد و گذر کرد قطعا همه ما برای هدفی به این دنیا اومدیم که در راسش بندگی خداس و خوب و درست زندگی کردن در هرجا و درهرنقشی کخ هستیم مادری همسری کار و..
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ماه تابان مامان ماه تابان ۵ ماهگی
خانما به نظرتون ممکنه شیر نخوردن بچه دلیلش این باشه که دیگه طعم این شیرخشک رو دوست نداره؟
شیرخشک اپتامیل میدم از اول ۴ ماهگی به سختی میخوره
امروز که دیگه عملا پسش میزنه
چه شیر خشکی به نظرتون در حد اپتامیل غنی هست که جایگزین کنم؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان دلانا❤️ مامان دلانا❤️ ۴ ماهگی
شماها اگه به عقب برمیگشتید حاضر بودید بازم بچه دار بشید؟
من با اینکه تموم وجودم دلاناست و از همه دنیا بیشتر دوستش دارم ولی اگه به عقب برمیگشتم حاضر نبودم بچه دار بشم...
چون واقعا جسمم تحمل این همه خستگی و روحم تحمل این همه استرس رو نداره....
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر