۱۱ پاسخ

من با اینکه مادرم پیشم بود ولی ازهمون بیمارستان خودم همه کارای دخترمو انجام دادم مامانم فقط غذا درست میکرد بازم وقتی میخواست بره استرس گرفتم و منم باهاش اومدم خونشون کاملا حق داری بخودت سخت نگیر توام چندوقت برو خونه مامانت تا اوکی شی بعد برگرد و مطمئن باش خیلی قوی تر از حد انتظارتی و از پسش برمیای

تا وقتی هست استرس میگیری نکنه از پسش بر نیای ولی رفت میبینی شدنیه نگران نباش

وای منم خیلی میترسیدم و تا ۳۰ روزگی پیش مادرشوهرم موندم و بعدش دیگه رفتم خونه ی خودم

تو برو پیش مامانت. تا چهل روزگی بمون پیشش قشنگ بچه جون بگیره

عزیزم وعده شیرت زیاد کن کمش کن حجمش که رفلاکس نگیره .ارشیرزسادهس کولیک میگیره

منم عزیزم دقیقا مثل تو بودم.فکر نکن تنهایی
دقیقا ۵۰ روز نذاشتم مادرم بره.از بس استرس داشتم.فکر میکردم از پسش برنمیام.وقتی بچم شیر بالا میاورد قلبم میومد تو دهنم.ولی با گذشت زمان همش درست شد
ساعت ۵ صبح تا ۱۲ شب بچه رو بغل میکردم ولی خسته نمیشدم.شیر بالا میاورد بجای جیغ و فریاد برعکسش میکرد و اروم بودم.به خودت زمان بده.درست میشه.اینقدر قوی میشی
یهو میبینی از پس همه کارا برمیای

من از ۱۴،۱۵دیگه خودم بودم
الآنم چند روزه کولیکشم شروع شده شبا فقط جیغ میزنه

منم میگم مامانم بذاره زود برگردم خونمون دوتایی با همسرم بزرگش کنیم حس میکنم اون روزام مفتی میره لذت نمیبرم🤣😂

کاملا حست درک میکنم منم اینجور بودم بعد که برن تازه میفهمی چقد وقتی خودت و همسرت و بچه بهتره سخت نگیر عادت میکنی زود و دستت میاد

الا آخر از یه جایی باید شروع کنی من از 15تنها شدم فقط برای حمام مادرم یا مادرشوهرم میومدن میبردنش حمام تا دوماهگیش

باید دیگه عادت کنی عزیزم من عاشق اینم کسی نیاد پیشم بمونه تا بچه رو تنهایی بزرگ کنم

سوال های مرتبط