من جای خواب پسرم رو جدا نمیکنم.
تو این یازده ماهی که من رسما مادر شدم (و شاید نه ماه قبلش) مهمترین تجربه ام که شاه کلید تجربه هام بوده اینه که به غریزه مادریم اعتماد کنم. اولین دلیلم برای این جدا نکردن هم اینه که واقعا ته دلم راضی نیستم به این کار.
من مدتهاست یه نوروساینتیست (عصب شناس) رو دنبال میکردم که خودشم سه تا بچه داشت و تمام توضیحاتی که در مورد روشهای بچه داری میگفت منطبق با سواد عصب شناسیش بود. خودشم تا سنین بالا با بچه هاش یه جا میخوابیده. اون میگه خوابیدن در کنار هم روی حس امینت و اعتماد خیلی اثرگذاره. همه پستانداران هم اینو میدونن بطور غریزی و اعمال میکنن. تنها موجودی که اصرار داره به جدا کردن جای خوابش انسانه‌. اخیرا یه روانشناس دیگه هم گفته تا ۷ سالگی ناخودآگاه بچه موقع خواب بیداره و تنها بودن یا نبودنشو حس میکنه و این روی عزت نفس و اعتمادبنفسش خیلی تاثیر داره.
۳. بچه ها مخصوصا تو سن کم نمیتونن حرف بزنن و اگه اتفاقی براشون بیفته، خواب بد ببینن، چیزی بشنون، نمیتونن توضیح بدن.
تو سنین ۳، ۴ سالگی هم تخیلشون داره شکل میگیره و حتی ممکنه دوست خیالی داشته باشن. ترس از تاریکی مال همین سنه و اگه من باشم دوست ندارم تنها باشم.
ما جای خوابمون رو به اتاق پسرم منتقل کردیم. اتاق خودمونم برای خلوت خودمونه. مطمئنم جدا کردن جای خوابشم سخت نیست، چون از اول تو اتاق خودش بوده و عادت کرده.
اگه جای بچم جدا باشه من خواب خوبی ندارم چون همش استرس دارم نکنه طوریش بشه در طول شب.
اگه حالتون با هم دیگه خوبه نگران این نباشید که شبیه دیگران نیستید

۲۹ پاسخ

مرسی از پیام خوبت
من الان که واقعااا دوست ندارم چون جدیدا وقتی می‌خوابه نصف شب بیدار میشه میاد یا دستمو میگیره یا سرشو میذاره رو دستم اون موقع دلم میخواد دنیاااا وایسه یا وقتی که داره خواب بد میبینه هق هق میکنه تو خواب دستشو میگیرم صداش میزنم من کنارتم پیشتم بجم اروم اروم میشه میخوابه قشنگترین حس مادری رو دارم چیزی که بخاطرش سال ها سختی کشیدم فعلا که دارم لذت میبرم بعدا خودش هر وقت دوست داشت بره از،ما جدا بخابه

مطلب رو به خاطر محدودیت های گهواره کوتاه کردم. نظر همه اونهایی که جای خواب رو با توجه به شرایطشون و با آگاهی جدا کردند محترم، این مطلب بیشتر برای اونایی که نمیدونن‌چیکار کنن.‌ نیاز نیست که تحت تاثیز جو قرار بگیریم. هر کاری مزایا و محاسن خودشو داره. با توحه به شرایط خودتون تصمیم بگیرین.

منم جاشو قصد ندارم تا ۶،۷ سالگی جدا کنم
فقط و فقط بخاطر غریزه مادری و حس خودم...میدونم بچه کوچیک از تنهایی میترسه

از اعماق قلبم به حرفت عقیده دارم

من پسر بزرگم تا دوسالگی که شیر میخورد پیش خودم می خوابید بعد که از شیر گرفتمش کم کم جای خوابش و جدا کردم
تو مرحله اول پیش خودمون می خوابید وقتی خوابش سنگین میشد می بردمش اتاق خودش که صبح بیدار میشه ببینه که تو اتاق خودش خوابیده
مرحله دوم پایین تختش می خوابیدم تا عادت کنه که تو اتاق خودش خوابش ببره
مرحله سوم پیشش دراز می کشیدم و براش قصه می گفتم و بغلش می کردم تا خوابش ببره بعد میومدم اتاق خودم
مرحله چهارم براش قصه می گفتم بعدش بوس و شب بخیر می گفتم و میومدم اتاق خودم تو این مرحله دیگه خودش خوابش می برد و از چیزی هم نمی ترسید
هر چیزی که تو شب باعث ترسش میشد و باهم از اتاقش جمع می کردیم که دیگه نترسه
این مراحل مستقل شدنش تقريبا یک سال طول کشید ولی بعدا که بزرگ تر شد حدود ۵ و ۶ سال دیگه انقد بازی می کرد و خسته میشد خودش می رفت تو تختش می خوابید
اینم بگم که پسر بزرگم کلا از بچگی تو همه چی زود مستقل شد خودش خیلی استقلال و دوست داشت حتی به من می‌گفت وقتی میرم دستشویی بذار خودمو بشورم تو نیا خودم میتونم چون من یکم وسواس دارم تو تمیزی همش بالاسری بودم که خودش و دستاش و تمیز بشوره ‌ولی همش غر میزد و اصلا دوس نداشت این کارمو
اینو گفتم که بگم شخصیت بچه ها باهم خیلی فرق داره الان پسر کوچیکم خیلی نازنازی و مامانی هستش دقیقا برعکس پسر بزرگم
فعلا که شیر میخوره تو تخت بغل مادر پیش خودم میخوابه ولی بعد از این که از شیر گرفتمش همون مراحل و با صبر و حوصله اجرا میکنم تا جای خوابش و جدا کنم البته فکر کنم این سری کارم راحت تر باشه چون پیش داداشش میخوابه و اتاقشون یکیه احتمالا راحت تر بتونه تو اتاق دیگه ای بخوابه

اوهوم فکر خوبیه
من خودم از قبل عید یعنی از ۹ماهگی دخترم تقریبا پایین تختمون تشک میندازم براش و میخابه فعلا هم گفتم اینجوری هستیم تا ۳سالگیش حداقل

صحبتای ی روانشناس رو گوش میدادم میگف برای خواب مستقل و جای خواب جدا اصلا لازم نیس از سن کم شروع کنید درصورتی ک تو مقالع های علمی میگه 6 ماهگی 2 سالگی و 7 سالگی قبل از شروع وابستگی و ترس از دست دادن جاخوابو جدا کنید...
میگف از زمانی ک بچه ب درک و فهم رسیده باید ب بچه یاد داد ک کل خونه امنه همجای خونه بخوابید هرجا بچه خوابید ی پتو بکشید روش خودتونم همه جا بخوابید با لامپ خاموش یا روشن بزارید بچه بفهمه همجای خونه امنه حالا هروخ ب امنیت پی برد ی اتاق براش قرار میدیم ولی نمیگیم این اتاق توعه
این اتاق برا استراحته همیشه باید درش باز باشه اتاق انفرادی نداریم
باز ی مطالب دیگه میخوندم میگف باید ی اتاق قرار بدیم و خودمونم داخلش بخوابیم بعد کم کم رفتو اومد رو کم کنیم یا بگیم هروخ نیاز داشتی میام پیشت سایه بازی و اسپری عصاره استخدوس بزنیم و بگیم این تموم چیزایی تورو میترسونه از بین میبره و غیره
نمیدونم چقدرش نتیجه میده گفتم بنویسم اینجا 🤭

اصلا شاید دخترم بتونه من دیگه نمیتونم مستقل بخوابم 🤣

من تو دوران بچگی بخاطر دلایلی مجبور بودم جدا از مادرم بخوابم نصف شب بخاطر دستشویی که میترسیدم برم تا صبح گریه میکردم یا همش احساس میکردم یکی داره نگام می‌کنه الان هم وقتی اون روزا یادم میفته گریم میگیره 🥺
بخاطر همین جای خواب بچمو جدا نمیکنم

مرسی از مطلب خوبت لطف میکنی اسم عصب شناس بگی ماهم از مطالبش استفاده کنیم

منم تو مدل های دیگه پسرم رو مستقل میکنم ولی توی خوابیدن نه دوست دارم کنار خودم بخوابه اصلا دوست ندارم ازم دور باشه خودم طاقت ندارم

منم موافقم.من یه مادر ۴۰ ساله هستم از تاریکی و تنهایی میترسم🥲حالا ریشه در کودکی داره یاهرچی نمدونم.براهمین نمیتونم بچمو تنها بزارم.رو تخت خودش کنار خودم میخابه.حتی پشت بهش خابم نمیبره.نمیخام مثل خودم ترسو باشه اما الان زبون نداره از خودش دفاع کنه پیشش هستم تابزرگ شه و خودش بخاد مستقل شه

احسنت حرف دلمو زدی منم تا اخر بچه هام جاشون کنارخودمه نمیشه بخاطر خلوت خودم حس امنیتو ازبچه هام بگیرم

مرسی از پیام خوبت
من الان که واقعااا دوست ندارم چون جدیدا وقتی می‌خوابه نصف شب بیدار میشه میاد یا دستمو میگیره یا سرشو میذاره رو دستم اون موقع دلم میخواد دنیاااا وایسه یا وقتی که داره خواب بد میبینه هق هق میکنه تو خواب دستشو میگیرم صداش میزنم من کنارتم پیشتم بجم اروم اروم میشه میخوابه قشنگترین حس مادری رو دارم چیزی که بخاطرش سال ها سختی کشیدم فعلا که دارم لذت میبرم بعدا خودش هر وقت دوست داشت بره از،ما جدا بخابه

منم‌۳ تا بچه دارم بچه ی بزرگم ۱۰ سالش هست اصلاااااا نمی تونم بدون بچه هام بخوام تو جیگز خودم میخوابن ۳ تاش باباش اون طرف میخوابه🤣

منم‌۳ تا بچه دارم بچه ی بزرگم ۱۰ سالش هست اصلاااااا نمی تونم بدون بچه هام بخوام تو جیگز خودم میخوابن ۳ تاش باباش اون طرف میخوابه🤣

منم جدا نکردم،دلیلم هم این بود اگه خدایی نکرده اتفاقی براش بیوفته من متوجه نمیشم،الان که پسر بزرگم پنج سالشه،دو هفته پیش دیدم تو خواب صحبت میکنه،زیاد توجه نکردم بعد دیدم نه مثل اینکه هزیون میگه،دست گذاشتم رو سرش کوره آتیش بود،تا یکی دو ساعت پیش با برادرزادم بازی می‌کرد و اصلا علائمی از تب و بیماری نداشت،اگر من جدا میکردم جای خوابشو بعد خوابیدنش میادم اتاق خودم معلوم نبود چه اتفاقی میوفتاد،یا چندین بار پیش اومده مریض شده و یهو با استفراغ خودشو نشون داده اونم نصف شب و تو رخت خوابش،یا خواب خیلی بد دیده یهو جیغ زده چون کنارش بودم،سریع بغلش کردم،حالا فکر کن تا از تختم بیام پایین برم اتاقش بچه دور از جونش سکته میکرد

خیلی قشنگ و مفید بود عزیزم

منم جای بچمو عوض نمیکنم کنار خودمون میخابه، من خودم زمان بچگیم با خواهر و برادر و پدر مادرم تو یکجا میخابیدیم چون اتاق خواب جدا نداشتیم.الانم من نه جای جدا دارم که جدا بخابونم نه اینکه دوست دارم این کارو بکنم

منم جای بچمو عوض نمیکنم کنار خودمون میخابه، من خودم زمان بچگیم با خواهر و برادر و پدر مادرم تو یکجا میخابیدیم چون اتاق خواب جدا نداشتیم.الانم من نه جای جدا دارم که جدا بخابونم نه اینکه دوست دارم این کارو بکنم

خیلی قشنگ و مفید بود عزیزم

منم جای بچمو عوض نمیکنم کنار خودمون میخابه، من خودم زمان بچگیم با خواهر و برادر و پدر مادرم تو یکجا میخابیدیم چون اتاق خواب جدا نداشتیم.الانم من نه جای جدا دارم که جدا بخابونم نه اینکه دوست دارم این کارو بکنم

واقعا عالی بود ❤️👏
مخصوصا اونایی ک میگن از۶ماهگی باید جداکنی بذار اول بشناستت بعد جداش کن

واقعا عالی بود ❤️👏
مخصوصا اونایی ک میگن از۶ماهگی باید جداکنی بذار اول بشناستت بعد جداش کن

منم قبل از بچه دار شدنم ميگفتم سريع جاي خوابشو عوض ميكنم ولي الان نميخوام و به نظرم هنوز زوده

منم قبل از بچه دار شدنم ميگفتم سريع جاي خوابشو عوض ميكنم ولي الان نميخوام و به نظرم هنوز زوده

منم جدا نکردم از خودم بچهامو بخصوص تواین موقعیت که اصلاااا

واقعا خوب بود❤️👏

احسنت منم همین دیدگاه رو دارم اصلا خودم وقتی کنارمه با ارامش کامل میخوابم کافیه ازم یک ذره دور باشه تا خود صبح پریشونم

سوال های مرتبط

مامان دردونه مامان دردونه ۱۱ ماهگی
خواب شب
امشب شب سومیه که پسرم با همون روالی که تو پست های قبلی نوشتم خودش خوابید، بدون شیر و به همین روال ادامه میدم چون مشخصه که تصادفی نمیتونه باشه این اتفاق. امشب که دیگه اومدم لالایی بگم هم اهن اهن کرد وقتی ساکت شدم پشتشو کرد خوابید. منظورش این بود که ساکت بشم دقیقا🤣😂😅😅😅
یه مطلب جدیدی که در مورد تنظیم خواب شب بچه ها خوندم اینه که برای این سن باید بین آخرین چرت روز و خواب شب حدودا ۶ ساعت فاصله باشه. یعنی بچه ای که ساعت ۵ عصر از خواب پامیشه نمیشه انتظار داشت ۹ شب خواب باشه.
در واقع این مطلب میتونه خیلی جالب و کاربردی باشه. چرا؟ چون میگه اگه میخوای خواب شب بچه رو تنظیم کنی، باید برنامه کل روزش تنظیم باشه.
این برای بچه ۱۱ ماهه است. سن بچه خودتون رو سرچ بزنین:
بچه تو این سن دو تا چرت روز داره به مدت یک یا نهایت یک ونیم ساعت. و پنجره بیداریش بین ۴ تا ۵ ساعته.
یعنی اگه تعداد چرت هاش بیشتر از اینه یا مدت زمان چرت روزش مجموعا از ۳ ساعت بیشتر میشه، خواب شبش هم نمیشه تنظیم کرد.
مامان دردونه مامان دردونه ۱۱ ماهگی
درباره خواب
من هر بار از خواب بچه ها میگم، سر درد دل خیلیا باز میشه. چرا اینقدر چالش دارین با خواب واقعا؟🤔🤨
۱. هورمون خواب بین ساعت ۷ تا ۸ شی ترشح میشه. اون موقع بهترین زمانه برای اینکه بچه رو برد برای خواب.
۲. موقع خواب باید تاریکی مطلق باشه که هورمون ملاتونین ترشح بشه. پنجره ها کاملا پوشیده، چراغ خواب هم روشن نباشه حتی. تنها نوری که ترسح ملاتونین رو مختل نمیکنه نور قرمزه. فقط در صورتی که چراغی با نور قرمز دارین میتونین روشن کنین.
۳. هورمون رشد ساعت ۱۰ تا ۲ در بدن بچه ترشح میشه که روی قد و وزنش اثر میذاره. اما به شرطی که بچه اون زمان خواب عمیق باشه. پس نهایتا تا قبل ده اجازه داره بیدار باشه.
۴. بچه رو نباید خسته کرد برای خوابش. بچه ها وقتی خسته میشن سخت تر خواب میرن. انرژی شون بیشتر میشه و دلشون بازی میخواد. این علائم گولتون نزنه. قبل بروز اینها باید ببرینش برای خواب. پنجره خواب و بیداری رو برای سن بچه ها سرچ کنین و طبق اون عمل کنین.
۵. تجربه خود من میگه وقتی برای هواخوری و پیاده روی بیرون میریم و قبل خواب خوب سیر میشه با غذا مناسب، راحت تر، زودتر و عمیقتر میخوابه. کمترم بیدار میشه.
۶. قطره آد باعث کمخوابی میشه. حتما آد رو صبح ها به بچه بدین، نه عصرها.
۷. محل خواب بچه باید تهویه مناسب داشته باشه، دمای اتاق رو با دماسنج کنترل کنین، لباس بجه مناسب باشه. جنس تشک و ملحفه پلاستیکی نباشه. جای خواب بچه هم باید ثابت باشه. هر بار یه جایی نخوابونیدش. همیشه سرجای خودش باید بخوابه که به اون مکان برای خواب عادت کنه.
امیدوارم مرور این نکات کمکتون کنه.
مامان دردونه مامان دردونه ۱۱ ماهگی
تجربه خرید محصولات فیروز
من واقعا طرفدار محصولات فیروزم، خیلی خوشحالم که تو کشورمون این برند وجود داره و فعالیت میکنه. حتی تو دوان مجردی هم لوسیون بدن کودک فیروز رو برای خودم میگرفتم. چون هم خیلی زیاد بود و تموم نمیشد، هم بوش منو یاد بچه ها مینداخت.
از وقتی هم که فهمیدم معلولین رو استخدام میکنن و کلا زندگی نامه موسس برند فیروز رو خوندم هم بیشتر مایل به خریدشون هستم.
من از بین برندهای ایرانی ایروکس رو برای پسرم انتخاب کردم(تو تجربه های قبلیم نوشتم) ولی محصولاتش با پسرم سازگار نبود و جوش میزد باهاشون. اومدم سراغ همین فیروز و هیچ مشکلی هم نداره.
کرم تالک فیروز که جایگزین پودر تالکه، از دستم در رفته چندتاشو تا الان خریدم.عالیه.
کرم مرطوب کننده نوزاد؛ سبک، خوشبو، موثر
روعن بچه فیروز: برای بعد حمام یا قبل خواب عالیه. مخصوصا اسطوخودوس
لوسیون بدن کودک: عالیه. اگه پوست خشکی دارین برای خودتون بعد حمام عالیه.
وازلین بچه فیروز: بافتش خیلی سبکه و تیوبی هم هست. از وازلین بچه های دیگه خیلی بهتره.
اسپری مو برای باز کردن گره مو: اون مال خودمه😅 برای پسرم نیست ولی عالیه. وز مو رو میگیره و نرم میکنه.
شامپو بدن هم فیروزه که دیگه تو عکس نتونستم بذارم.
واقعا این برند رو دوست دارم.
مامان دردونه مامان دردونه ۱۱ ماهگی
چند وقته که خواب پسر کوچولومون کمتر شده که البته عادیه. قبلا دوتا چرت دو ساعته داشت و الان تقریبا سه هفته است بیشتر از یه ساعت چرت نمیزنه. قبلا موقع خوابش کارها رو میکردم و وقت برای استراحتم بود. الان دیگه فقط بخشی از کارهام در طول روز انجام میشه و استراحتم تعطیل. خواب شبشم از ساعت ۷ ونیم شده ۹ ونیم شب. خودش دیرتر میخوابه. و همه کارهای باقیمونده خونه رو اگه از ۹ تا ۱۲ شب انجام ندم میمونه برای فردا که بدتر از قبل میشه‌.
امروز عصر اینقدر خوابم میومد و اون میخواست بازی کنه که زنگ زدم به خواهرم که براش کلاغ پر بگه و شعر بخونه من ده دقیقه دراز بکشم و حرف نزنم. حجم این کارها به کنار، اینکه به خاطر بچه داری از باشگاه و خرید و شاگردهام‌ و خیلی کارها دیگه هم افتادم و رسما تو خونه حبس شدم هم علی حده است. روحت که خسته باشه، جسمت خسته تر میشه.
ولی این چند روز یه فکری خیلی کمکم کرده. اینکه تو اوج تنهایی و بی کمکی به این فکر میکنم الان خیلی از زنهای دیگه، خیلی از مامانهای دیگه دقیقا مثل من و شاید بدتر از منن. تو اوج خستگی باید برای بچه ها بپزن و بشورن و لبخند بزنن. این چند روز وقتی میخوام از شدت خستگی بزنم زیر گریه با خودم میگم خودمو به نیروی زنانه همه زن ها وصل میکنم و انرژی میگیرم. واقعا توان ما زنها بی پایانه. خدا این توان رو به ما بی‌پایان عطا کرده‌.
از من مادر به توی مادر، به گوشی؟ تو تنها نیستی. همه ما باهمیم فقط کنار هم نیستیم. به نیروی زنانه جهان وصل کن خودتو تا شارژ بشی و ادامه بدی.‌
خدا قوت به همه تون❤
مامان دردونه مامان دردونه ۱۱ ماهگی
لطفا اینو بخون. فرقی نمیکنه بچه ات چند ماه یا چند سالشه.
امروز مراسم شیرخوارگان حسینی بود و طبیعتا خیلی شلوغ شده بود و از نوزاد یک ماهه (شاید حتی کمتر) بود تا بچه چند ساله. همه هم بچه بودن و تحرک داشتن و نمیشد هم دست و پاشون رو بست.
یه خانمی نزدیک من نشسته بود که همراه پسر حدودا ۶، ۷ ساله اومده بود. پسرش شدیدا سرفه میگرد، چشماش قرمز بود و دماغشم گرفته بود. مشخصا علامت سرماخوردگی داشت. وقتی سرفه میکرد هم جلو دهنشو نمیگرفت. اون بچه گناهی نداشت ولی اینو برای اون مامان مینویسم:
مامان .... ! حتی اگه بچه ات مشکوک بود به مریض بودن، از اسهال گرفته تا سرفه و اّبریزش نباید بیاریش جایی که این همه بچه دیگه اونم بچه های خیلی خیلی خیلی کوچیک هستن. چون اگه واقعا مریض باشه، میدونی چندتا مادر و بچه دیگه رو به دردسر میندازی؟ بعد اون موقع بچه اینقدر واضح داره علامت نشون میده و تو نه تنها آوردیش توی یه اینطور جمعی، حتی بهش یاد ندادی یا تذکر نمیدی که جلو دهنشو بگیره و تو صورت بقیه سرفه نکنه؟
به مادری مثه تو چی میگن؟
خواهش میکنم اگه بچه تون مریضه، این نکته رو رعایت کنین. جایی که بچه های دیگه هستن نبرینش. مهد نفرستینش. مدرسه نفرستینش. حتی اگه کارمندین و سر کار میرین، یکی دو روز ازش مراقبت کنین حالش خوب میشه. ولی اگه نکنین، معلوم نیست چند تا بجه و چندتا مامان دیگه رو به دردسر میندازین.