سوال های مرتبط

مامان ارمان مامان ارمان ۱۲ ماهگی
دیشب همه خونه مادرشوهرمم بودن نوه ها براخاب موندن اونجا بقیه رفتن
منو خواهرشو داخل اتاق بودیم پدرشوهرم نمی دونست من اونجا خاب بود بچها اذیت میکرد پدرشوهرم فقط اسم پسرم صدا زد گفت برو خونتون این اولیش
امروز ظهر از هیئت برگشتیم ناهار ابکوشت و قیمه بود ماها ابگوشت خوردیم بچها گفتن ما برنج میخوریم مادرشوهرم رفت گرم کرد داد ب بچها ب پسرم گفت بیا ابگوشت بخور گفت منم مثل بقیع بچها برنج میخام گفت غلط کردی بیا بخور برو خونتون هرچی داری بخور گفتم مامان غذا هست تو یخچال بیا بریم برات گرم کنم خواهرشوهرم از همه یکم کم کرد داد ب پسرم گفت بذار بخوره چ‌فرق میکنه
سفره جمع کردیم تموم شد رفت پسر کوچیکم داشت بازی میکرد همش میگفت د د مادرشوهرم میگفت درد ب خودت
شما جای من باشین چیکار میکنین؟؟؟
اینم بگم خونه منو مادرشوهرم کنارهمه حیاطشون یه اتاق هست اونجا زندگی میکنیم
میترسم یه چی بگم بکوبن تو سرم سرکوفتم بدن بگن تو چی داری ک ادعاتم میشه تا شرت و‌سوتینت هم مال ما داری میپوشی
مامان ساحل🍭 مامان ساحل🍭 ۱۴ ماهگی
امشب به حدی رسیدم که ریدم به خاله شوهرم.بچه بلد نیست تربیت کنه.پسرش تا میرسه دخترمو‌میزنه،هی باید مراقب باشم بچمو نزنه.وسیله دخترمو میگیره نمیده.موتور دخترم ۱ساعت دستش بود،بچم هی دنبالش رفت بگیره نمیداد،نوبتی هم راضی نبود اصلا میگفت ساحل سوار نشه.به زور ازش گرفت مادرشوهرم،پسره از گریه کبود شد،بعد ۱۰ ثانیه دخترم سوار نشده بود پیاده اش کرد یه خاله دیگه همسرم و‌ داد به اون.دیگه جوش اوردم گفتم بچم موتور خودشم نمیتونه سوار بشه،۱۰ ثانیه نشد،بخاطر گریه اون بچه منو پیاده کردین از موتور خودش،شوهرم عصبی شد دید بچمو پیاده کردن،موتور رو برداشت برد تو ماشینمون گذاشت.حیف مهمون بودیم خونه مادربزرگ شوهرم وگرنه میشستم افتاب میدادمشون.
پسره هی امد با لگد بزنه تو سر دخترم هی گفتم نکن،هی مراقب بودم.اخرش با پا زد تو پیشونی دخترم،گرفتم پسره رو گفتم یکبار دیگه بزنی میزنمت،دفعه بعد بزنی دعوات میکنم.کسی هم جلودارم نیست.۳ سالشه پسره،انگار بچم کیسه بکسه هی میومد میزدش،مادرش به شوهرش گفت برو ببین کی بچمو میخواد دعوا کنه و بزنه!منتظر بودم بیاد برینم بهش،بگم بشین خونه ات بچه ات رو تربیت کن،نه دخترت تربیت داره نه پسرت