زایمان کردم مامانم اومده پیشم سزارینم ، شوهرمم همش داره بد اخلاقی میکنه یا با بچم دوساله دعوا میکنه 😭😭😭 شوهرم میره بیرون مامانم شروع به غر زدن میکنه ک چرا شوهرت اینطوره 😭😭خسته شدم دیگه خودمم امروز مریض شدم اسهال ، استفراغ شدید گرفتم دخترمم از یه طرف اذیت میکنه خسته شدم دعام کنید دلم داره میترکه

دقیقا مثل منی قشنگ درکت میکنم من مامانم الکی الکی با شوهرم قهر کرده فکنم برا زایمانمم نمیاد

منم مامان ندارم فکر کردم هر کی مامان داره الان خوشبخته بعد دیدم خیلی فرقی نداره

انگار اونا زایدن بجای این ک محبت کنن بگن درد کشیده احتیاج داره بهم انگار که ن انگار بدتر بداخلاقی در میارن ک آدم دلش میخواد زمین باز بشه بره داخلش از دستشون

منم این روزای نحس رو گذراندم زمان همه چیز رو درست می‌کنه فقط تو روحیه ات رو نباز

منم شوهرم همینه اخلاق نداره سر دختر اولم چهل روز خونه مامانم بودم یه بارم زنگ نزد که مردی یا زنده ای سر این یکی مامانم میگه دوباره بریم خونه خودم مراقبت کنم ازت من میگم ن تا ۵ روزگی مامانم بمونه پیشم بعدش پاشه بره خونه خودشون اگه برم اونجا اصلا شوهرم خرجی نمیده خبری نمیگیره ازم میگم بزار این یکی خونه بمونم بدونه بچه شب بیداری داری گریه داره خودش از سرکار بیاد شام بپزه و کارا رو انجام بده بلکه آدم شه

پول بیمارستان دادن میسوزن🤣نمیدونن چکار کنن
عیبی نداره بی خیالی بزن خودتو میگذره

مردا این روزا از خودشون در میان من هرکیو دیدم این روزا از خودش در اومده😂 انگار اونا زایمان کردن😅 منم والا این مدت با شوهرم خیلی بحث داشتم ولی اهمیت ندادم بهش توم پاشو برو خونه مادرت بمون بزار تنهاییو احساس کنه

من و شوهرم از خدامونه خانوادم بیان خونمون بمونن ولی اونا خیلی کم میان شوهرم همیشه غر میزنه چرا نمیان کم میان 😔

این شوهرا همه همینجوری هستن سعی کن تحمل کنی این چند روز چون باناراحتی بگذرونی برات سخت تموم میشه

خب واسه چی مادرتاتون میان شما برید خونه مادرتون خوب ک شدید بیان خونه خودتون اینجور بهتره چون مرد ها اخلاقشون دست خودشون نیست

الهی بمیرم،بخدا همه همینن.منم زایمان کردم رفتم بعد بیمارستان خونه مامانم.خونشون گرم بود۳۲ درجه توی خونشون بود کولر جواب نمیداد،بچه زردیش زد بالا .مامانمم در حد ابن بود ک اشپزی کنه فقط. چون سنش بالاس.خودم با بخیه سزارین پوشک عوض مبکردم.شیر میدادک.بغلش مبکردم..اروغ میگرفتم.حتی برا دگترم خودم بردمش دکتر برا زردی،انقدر گریه کردم،یاد اون روزا میوفتم اشکام شر شر میریزه.

شوهرت دردش چیع آخه تو این روزای حساس

وای منم دقیقا میترسم مامانم که ۱۰روز قراره بیاد پیشم شوهرم بداخلاقی کنه

ای بابا توتم لنگه مت