۱۹ پاسخ

سلام .. عزیزدلم اولا اینکه اصلا ربطی به سن و سال نداره که در حقش ظلم شده باشه ه شرطی که الان از بچه نخوایم رفتارهایی داشته باشه که به نظر بزرگ برسه . مثلا بگیم تو که دیگه کوچولو نیستی . بخوایم به تنهایی خودش غذا بخوره خودش دستشویی بره و یه جورایی به دلیل اومدن بچه ی دوم بخوایم رفتارش خیلی متین باشه و اذیت نکنه و مستقل بشه .
اون هنوز بچه ست و باید شیطنت و بچگیشو بکنه
دوما اینکه لجبازی یکی از مراحل شناخت و شکل گیری شخصیتشه که تو بازه ی سنی ۳ تا ۵ سال هست و اصلا ربطی به بچه دوم نداره .
سوما اینکه نمیخواد بیرون بره چون حس میکنه میخواید دکش کنید

حس حسادت خیلی خیلی طبیعیه و منی که ۸ سالم بود و برادرم دنیا اومد تا مدت ها حسادت میکردم

چهارم اصلا از بچه ی دوم دورش نکنید
اجازه بدید نازش کنه بوسش کنه
ازش کمک و همکاری بخواید
بخاطر بچه دومتون به هیچ عنوان برخورد بدی باهاش نداشته باشید چون فکر میکنه علتش اومدن خواهر یا بردارشه .
طوری هم رفتار نکنید که لوس بشه و تو خونه قانون داشته باشید
براش هدیه بخرید
و حسابی بازی کنید

و در اخر بهتون بگم منم دقیقا در شرایط شما قرار دارم و الان که بچه دومم تو ۴ ماه هست یک کمی وضعیت بهتر شده

ولی هنوزم حسادت و اذیت رو داره مه خیلی طبیعیه
باهاش میسازیم دیگه

عزیزم حق داره خب شما در حق اون بچه ظلم کردین نباید به این زودی بچه میاوردین باید میزاشتین بچتون بزرگ بشه بعد بچه میاوردین

حق داره طفلک

دختر من دو سالش بود که زایمان کردم
قشنگ دیونه شده بود از یه دختر آروم تبدیل به یه دختر عصبی و جیغ جیغو شد
ما همش بهش محبت میکردم با پسرم اصلا صحبت نمیکردیم فقط شیر و پوشک
یه مدت بگذره به عضو جدید عادت میکنه و میپذیرتش

کوچبکه هنوز اخه هر چقدر توضیحم بدی متوجه نمیشه بچگی

منم شرایط شمارو داشتم درکت میکنم چقدر سخته ولی...
دیدی اینا جواب نداد حتما با مشاور صحبت کن
خودت هم پیگیر باش ک افسردگی پس از زایمان اگه اومد سراغت زود درمان شروع کنی نگو نه ندارم نه اینجوری نیس کوچکترین خستگی روحی یعنی شروع افسردگی پس از زایمان
یعنی جنگ و دعوا بین شما و بچه ها و بقیه حتی

فقط باید کنترل کنی گذراس ب حرف بقیه ک ظلم شده اهمیت نده
خاصیت بچه اینه حسودی کنه

ازش کمک بخواه کمک حضور بچه براش مهم میشه مثلا بگو برو پوشک بیار یا بیا کمک کن بخوابونیم براش عروسک بیار .
و سعی کن اسه اسه پیش باباش تتهاش‌بذاری تا اینقد شدید وابسته نشه

والا بچه های من اختلاف سنیشون هفت سال هست.بازم مث خروس جنگی هستن ‌.دختر بزرگم نه سالشه باز برا خواهرش حسودی می‌کنه.میگم مامان تو بزرگی دوست ابجیت داشته باش انگار ن انگار.دیگه اختلاف سنی بچه شما که کمه طبیعیه

عزیزم تقریبا دخترت همسن دخترم هست منم الان 35روزه زایمان کردم بازهم مشکل تو رودارم ولی بیشتر لراش وقت میزارم وقتی میام به پسرم شیر بدم بهش میگم دخملی بریم پیش داداشی گشنه هست به من تو نیاز داره اروم اروم داره کنار میاد وان شالله دخترت هم عادت کنه واین روزها بگذزه عزیزم خدا قوت مادر تو قطعا بهترینی تبریک بابت فرزندت دومت

بچه من اختلاف سنیش همین بود انقد داداششو زد یا صورتشو از زیر سینم کشیده که بهش شیر ندم
اوایلش همینه صبوری میخواد فقط چشمت بهشون باشه نیاد بغلش کنه من دخترم کلا میخواد عین خودم رفتار کنه پسر پونزپه روزمو از رو تخت انداخت رو زمین ک سرامیک بود شانس اوردم بالشت کنار پسرمم افتاده بود پایین و پسرم رو بالشته افتاد
ولی زیاد کتک خورد پسرم همچین موقعیدنباید ب دخترتون بگین نکن حواسشو پرت کنین بعدش بگین داداشی نازی
بیا با داداش حرف بزنیم اغوش کنیم

از نوزاد غافل نشو.بچه یکسال اول نیاز به توجه کامل داره و فرزند اول شما این توجه رو‌گرفته و الان دومی نیاز داره

سعی کن اون کوچولو را باهاش دوست کنی مثلاً یه خوراکی یا اسباب بازی بخر بزار روی کوچولو بگو اینو آبجی داده بگو بیا باهم لباسشو عوض کنیم لباسشو تو انتخاب کن بگو بیا هم شیرش بدیم و....

صبر داشته باشید
تازه اولشه و باید به هر دوتون زمان بدید
از خودتون و بچه دورش نکنید
مگر دیگه واقعا خسته شده باشید

دخترمن هنوز۸ سال داره اوایل خیلی ناراحت میشد وحسودی میکرد الان دیگه عین خیالشم نیست.دیگه چه برسه دخترشما فاصله سنی کم هست بینشون.

ای وای ترسیدم با این تاپیک که.
من تازه باردار شدم ،دخترم همین دختر شماست. تا دومی انشاءالله دنیا بیاد میشه سه سال و ۳_۴ ماه.
میگن خمیر بازی و گل بازی برای کنترل خشم بچه‌ها خوبه ،امتحانش کنین.

منم شرایط شما رو دارم خیلی سخته
فقط دارم ب امید روزی ک بزرگ شدن و باهم بازی میکنن و مثل دوتا رفیق شدن فکر میکنم

نمیشه شیرخشک بدی به دومی؟اگه شرایطش داری حتما شیرخشک بده.
کتاب بخرید و براش بخونید مث من هم برادر بزرگتر شدم.
خمیر بازی کنید باهاش خشمش کم میشه اضطرابش کم میشه.
با عروسکاش براش نمایش اجرا کن که برای یکیشون خواهر بدنیا میاد و اون بچه کلی خوشحال میشه حتی اسم خودش و خواهرش و بزار روی عروسکا

دختر من با برادرش سه سال و سه ماه تفاوت سنی داست و اینکه دختر عاقلی بود اما با اون حال حسادت های خودشو داشت نمیشه اسمشو گذاشت حسادت یه جورایی توجه میخوان دوست ندارن کس دیگه ای منبع توجه باشه
من که اون دوران داشتم دیونه میشدم از دست کارای دخترم اما براش هدیه میخریدم بعد از یکی دوماه گاها وقتی میگفت نی نی بغل کنم بهش اجازه میدادم و حواسم بود زمین نندازه
کم کم پسرم که بزرگتر میشد و میدید با هم میتونن بازی کنن با هم کنار اومدن هر چند همیشه میگفت مامان داداش رو بنداز سطل زباله
دیروز میگفت مامان کاش هیچ وقت برام داداش نمیاوردی
منظ‌ورم اینه الان بعد گذشت تقریبا سه سال باز اون توجه رو میخوان که فقط خودشون کانون باشن نه خواهر و برادر نوزاد و کوچیکشون
انشالله راحت از این مرحله گذر کنی

سوال های مرتبط