۸ پاسخ

قدم نورسیده مبارک باشه عزیزم😍
شما باید قبل از به دنیا اومدن بچه مشاوره می‌گرفتید
اما هنوزم دیر نیست
حتما و حتما با مشاور خوب و کاربلد صحبت کنید.
براتون صبر و آرامش می‌خوام از خدا🫂

فکر کنم ی تایمی اینجورین من ک بچه ندارم الان جدیدا پسرم میگه من بچه آقاجونم هر روز صدا میزنم می‌ره خونشون و تا غروب هست بزور میارنش خونه 🤣میگه تو منو اذیت می‌کنی می‌خوام برم خونه عزیزم 🤦من بیچاره کاری باهاش ندارم مثلاً قهر می‌کنه می‌ره 🤣

می‌دونم دوتا داری و سخته مدیریت کردنش ، به نظرم برو قسمت مشاوران برنامه گهواره یه وقت مشاوره تلفنی بگیر حدود ۲۰ دقیقه ۳۰۰ تومن میشه قیمت هر دکتر ثبت میشه براتون
حتی موضوع رو هم میتونی انتخاب کنی از قسمت بالا اونا بهتر میگن چه حرکتی انجام بدی

بچه کوچیک که خوابید بیشتر با بزرگه بازی کن حواسشو پرت کن با خمیر بازی شکل درست کن باهاش نقاشی بکش قائم باشک بازی کن براش اسباب بازی آشپزخونه براش بخر باهم مثلا غذا درست کنین کم کم عادت میکنه و خوشش میاد برای شیر دادن یا پوشک کردن یا حموم کردن نوزاد از بزرگه کمک بخواه مثلا بگین حولشو بیار یا بگین پوشکش بیار باهم پوشکش کنیم هی ازش تعریف کنین بگین آفرین چقدر خوب و سریع آوردی ازین کارا و حرفا بگین

دخترمن ۲سال ونیمشه اگه بچه ی ۸ماهمو بزارم پایین گازش میگیره توسرش میزنه روش میشینه .تاحد کشتن پیش میره

ازش کمک بگیر اون ک نوزاد الان توجهتو بده ب اون و تو کاراشریکش کن بازم میاد طرفت

دختر من سه سالشه از الان حسودی میکنه بخدا ب شکمم میخاد لگد بزنه نمیزاره لباس بخرم بیش از حد حسوده هرچی برای نی نی میخرم میگه مال منه

پیشش بمون
بذار بهت وابسته تر بشه
تا یه مدت همینه حسادت دارن بهم
کتکش میزنه

سوال های مرتبط

مامان آوین❤ مامان آوین❤ ۳ سالگی
سلام مامان..
یمدته خیلی حال روحیم بده اوضاعم اصلا خوب نیست...این وسط لجبازی های آوین واقعا اذیت کننده شده..از خوابش که بخوام بگم یا ظهر می‌خوابه شب دیر می‌خوابه.. یا ظهر نمیخوابه از چهار و پنج غروب شروع میکنه به گریه تت‌ شب ده که بخوابه..خیلی گریه میکنه بزور گریش وایمیسته اشک میریزه چجوری خیلی حس درماندگی دارم حس میکنم اصلا بلد نیستم با چالش هاش کنار بیام خیلی اذیتم
آوین عاشق کرمانشاهه چون اونجا همه کل روز باهاش بازی میکنن..از خونه خودمون خیلی خوشش نمیاد😭😭😭نمیدونم براش تکراری میشه یا چی نمیدونم ..حتی بگی بریم خونه فلان دوستت یا از دوستای خودم کل روز رو میپرسه کی میریم کجا میریم انگار ارزوشه از خونه بزنه بیرون خونه خودمون نباشه و این برای من خیلی سنگینه😭
آبرنگ براش میارم آرد میارم خمیر بازی می‌کنیم میفرستم حموم آب بازی کنه کارهای خونه رو با همکاریش انجام میدم ادویه غذاروبزنه فلان..کل روز سعب میکنم بهش تو جه کنم از سر از خونه فراریه ..خب من چیکار میتونم بکنم..نمیشه که زندگیمو ول کنم برم کرمانشاه..نمیتونمم کل روز باهاش بازی کنم اصلا حوصلم نمی‌کشه از طرفی کلی کار داره خونه آدم غذاس لباسه فلان..خودش و باباش اصلا رعایت نمیکنن یچیزی میخورن کامل و فرش رو کثیف میکنن نمیشه که جمع نکنم میشه؟؟؟
خیلی خستم...بیشترم خستگی تو جونم میمونه چون رابطش لا من و باباش بهم خورده صمیمی نیستیم خونه‌مون رو دوست نداره انگار نمیدونم چیکار کنم..
خونه بازی میبرم کنم. دریا پارک تقریبا هر روز بیرونه..با دوستاش میبرم بیرون نمیدونم سعی میکنم مادر خوبی باشم ولی بک درصد هم حس موفقیت ندارم..داغونم بخدا حالم اصلا خوب نیست..غذا آماده میکنم میزارم جلوش..دستاشو میزاره رو هم نمیخوره