۱۴ پاسخ

اولین باره میشنوم پنی سیلین رو تو سرم زدن

پنی سیلین ک بیشتر تزریقی تو سرم نشنیدم بزنن

چیشده دخترررر
دوروز ازت بیخبر موندم چ بلاهایی سرت اومده اخه 😭😭

حتما از دکترت شکایت کن برین بهش

پنی سیلین من بردم هیچ جا نزدن گفتن ممنوع شده واسه توچطورزدن

خداروشکر باسرم بهتون زدن، اگه یهو واردبدنتون میشد خیلی خطرناک بود معلوم نبود چی بشه، لاقل با اولین قطره هایی که وارد بدنتون شده واکنش دادین سریع قطش کردن ، به خاطر همینه بیشتر امپولارو توبخش اطفال باسرم به بچه ها میزنن ، مخصوصا انتی بیوتیک، پسرمن به سفازولین حساسیت داشت همینطوری شد، باقطره های اول سریع نفسش رفت، اپی نفرین میزنن

من رفتم دندونم بکشم دکتر گ ا و بهم نمیدونم چجور امپول زد دخترم بغل خواهرم کنارم اتاق بود من دیدم امپول زد سرم سبک شد نگو مثل شما از حال رفتم حالت تشنج گرفتم کف از دهنم سریع بردنم بیمارستان بهوش اومدم اونجا نوار قلب اینا گرفتن ازم فشارم چک کردن دخترم تو این چند ساعت کباب شد هی میگفته مامان مامان چون دیده بود حالم بعد شده ترسیده بود یه هفته مریض شدم چند بار دکتر رفتم پاهام دستام رگ هاش درد میکرد انگار خودم کوبیدم جایی دکتر گفت شانس اوردی زنده ای داشته هی رگ هاتو میگرفته ایست قلبی میکردی چشام تا باز کردم انقدر گریه کردم هیچی یادم نمیاد اصلا فقط دلم دخترم میخواست خدا سر هیچ کس نیاره هی میگفتم به مامانم که من از دخترم سیر نشدم مامان چرا میخواستم برم حالم خیلی بد شد بیشعوری دکتر زندگیم خراب میکرد گلم خوب میشی نگران نباش 😍 ما مادریم تحملمون بالاست

وای خداروشکر خوب شدی عزیزم خدا برا دخترت نگهت داشته بری بالاسرش
ایشالا آزمایشت خوب میاد میری خونه

فک کنم پنیسیلین رو نباید تو سرم ریخت درجا طرف میمیره😐بازم دقیق یادم نیس

خداروشکر که خوبی

ایشالا که هر چه زودتر خوب میشی عزیزم ❤️🥰

الهی بگردم خدا نکنه بازم به خیر گذشته

مراقب خودت باش اون چه آمپولی بود هواست باشه از این به بعد باید هر دکتری رفتی بگی که به این آمپول حساسیت داری

امپول چی

سوال های مرتبط

مامان عشق مامان مامان عشق مامان ۲ سالگی
وقتی تو کربلا همسرم و پسرم مریض شدن و من تنهای تنها بودم
وقتی پسرم بی حال بود و داشت جونش میرفت
پسرمو برداشتم و بچه بغل باید خودمو میرسوندم به هلال احمر شبانه روزی ایران
تنهای تنها
غرورم اجازه نمیداد از کسی کمک بگیرم
همسرم افتاده بود و نمی تونست راه بره
نیم ساعت باید پیاده روی میکردم تا هلال احمر
باید از وسط بین الحرمین میگذشتم
برگشتم رو ب حرم گفتم یا حسین یا عباس کسی نیست کمکم کنه ؟
خیلی خسته بودم
دستام داشت میشکست
گفتم یا حسین دارم کم میارم ، بین این همه زائرهات کسی نیست کمکم کنه و بچه رو از من بگیره
چطوری برگردم ؟
تو این تاریکی و خلوتی شب
با این خستگی زیاد
چجوری بچه ی مریضمو بغل بگیرم ؟
یا حسین تو که خیلی مهربونی هیچکسو نمیخوای بفرستی تا پسرمو به دوش بکشه ؟
رسیدم درمانگاه
دیدم دکتر براش امپول نوشت
گفتم یا خدا آخه مگه میشه این بچه رو خودم به تنهایی نگه دارم که امپول بزنه ؟
کمی که سر درگم بودم و در انتظار برای گرفتن دارو
یکی از مردان هم کاروانی مونو دیدم
دیدم نشسته تو مطب دکتر
سریع رفتم دم در اتاق دکتر و در زدم و ازشون خواستم فقط پسرمو نگه دارن که امپول بزنه
و ایشون نه تنها تو امپول زدن کمکم کردن بلکه پسرمو تا دم در اتاقمون به بغل گرفتن
میدونم اون آقا رو امام حسین فرستاد
میدونم آقای کریم کسی رو دست خالی رد نمیکنه
#یا حسین