مامانا بیایین یکم باهم صحبت کنیم😍😍
این اولین عکس کامل من که میزارم تو گهواره قبل بازداری البته نمیشه گفت قبل بارداری چون اینجا اوایل بارداریم بود من تا هفته ۱۶ سرکار میرفتم که خیلی هم اذیت بودم و واسم سخت بود وایی وایی یادم میاد تنم میلرزه در هواپیما رو نمیا تونستم ببندم از هفته ۱۶تا هفته ۳۴ اومدم تو بخش اداری کار کردم و از هفته ۳۴اومدم مرخصی تا الان بخوام دقیق بگم الان حدودا یکسال میشه ک پرواز نرفتم واقعا واقعا واقعا دلم تنگ شده واسه کارم اما الان انقدر درگیر دخترمم حتی وقت نمیکنم بهش فکر کنم هی با خودم میگم من اگه مرخصیم تموم بشه چجوری بتونم از دخترم دل بکنم😭😭😭خیلی سخته واسم حتی فکر کردن بهش اونم این کار من ک رفتنم با خودمه برگشتنم با خدا🥲 نمیتونم از کارم دل بکنم چون هشت ساله مهماندارم کسی اینجا هست شغلش مثل من باشه یا شاغل باشه؟چجوری تونستین همه جی رو هندل کنین؟بچهاتون اریت نشدن برگشتین سرکار؟

تصویر
۲۹ پاسخ

عزیزم خواست منو قبول کن

چه شیک و زیبا

من بچرو میزارم گاهی پیش مامانم گاهی پیش شوهرم حدود یکساعت و نیم میرم باشگاه هرچی بزرگتر میشه بیشتر دلتنگ میشه وقتی میام انگاری که باهام حرف داره اصلا دوست نداره من برم الان کیف باشگامو شناخته وقتی دستم میبیته ناراحت و عصبی میشه منم شاغلم دبیر ریاضیم از ابان باید برم سرکار شایدم مجبور بشم از مهر برم واقعا از الان تو فکرم چجور میتونم ۸ ساعت نباشم خیلی اذیت میشه خودمم خیلی اذیت میشم اما از طرفی به قول شما از کارمونم نمیتونیم بگذریم بالاخره زحمتشو کشیدیم
امیدوارم موفث باشید

چه مامان زیبا وخوش اندامی قطعا میتونید با برنامه ریزی کردن به هر دوش برسی اما اگر کمک داشته باشی خیای بهتره یع آدم مورد اطمینان که خیالت از بابت بچت راحت باشع پیشش بزاری تو کارت هم با اعصاب راحت میری وبرمیگردی به امید خدا

عزیزم♥️خداروشکر مامانت هست

ماشاله خیلی زیبایی 😍

من کارمندم
ماه آبان باید برگردم سرکار
منم همش فکر میکنم بهش که واقعا چه جور چند ساعت دل بکنم از بچه ام
اونم وابسته هس اذیت میشه قطعا

کاش میشد بیشتر مرخصی باشی حدااقل تایکسالگی
عزیزم شیر خودتو میدی پس اوموقع چی میخوای بکنی
کاش ازاول شیرخشک میدادی که هم هیکلت خراب نمیشد هم راحت تر بود ووابستگی دخترت کمتر

اول ماشالله بهت دوم اینکه اگه هفته ای سه روزه برگرد سرکارت به نظرم بچت بزرگتر بشه افتخار میکنه اینا ازش دریغ نکن و کارتا حفظ کن

منو تو از نظر ظاهر تفاوت های بسیاری با هم داریم
تو سهم منو خوردی 😂🥺

سلام عزیزم،خوشبختم از آشنایی با شما،من شاغلم پرستار بخشicuکودکان،شیفتام در گردشه،دوری از بچه سخته واقعا،هم بچه اذیت میشه هم مادر،مخصوص اگه شبکار هم باشی،ولی چاره ای هم نیست،انتخابیه که داشتیم و من بشخصه نمیتونم کارمو بزارم کنار

من قبلا با همسرم کار میکردم حسابدارش بودم دخترم ۵ماهشه دیگه نمیتونم برم سرکار واسه منی که ۱۰سال کار میکردم خیلی سخته عاشق دخترمم ولی از لحاظ روحی داغونم مخصوصا که دلم خیلی ازشوهرم گرفته هیچکی منو نمیفهمه کاش بغضم بشکنه یه دل سیر گریه کنم سبک شم اما حیف انقد پوست کلفت شدم و خستم که حتی گریمم نمیاد

من قبلا با همسرم کار میکردم حسابدارش بودم دخترم ۵ماهشه دیگه نمیتونم برم سرکار واسه منی که ۱۰سال کار میکردم خیلی سخته عاشق دخترمم ولی از لحاظ روحی داغونم مخصوصا که دلم خیلی ازشوهرم گرفته هیچکی منو نمیفهمه کاش بغضم بشکنه یه دل سیر گریه کنم سبک شم اما حیف انقد پوست کلفت شدم و خستم که حتی گریمم نمیاد

ماشالا چ زیبا 😍

شما باز دخترتون رو مادرتون میگیره من شهرم دوره مجبورم پرستار براش بگیرم. اگه دیدم اذیتم شاید یک سال مرخصی بدون حقوق گرفتم. ولی بشدت نگرانم

منم پرستارم ‌.یازدهم مهر باید برم بیمارستان و آنقدر سختمه و برام عذاب آوره که باید بچه بگذارم و برم که خدا می‌دونه دلم نمیخواد روز ها شب بشن تا نزدیک بشیم به اون موقع .مامانم میگه مگه میری بمونی شیفت میری و میای دیگه اما اینکه کوچولو را تنها میگذارم و میرم شیفت چرخشی برام سخته حس میکنم هنوز زوده کاش مرخصی زایمان طولانی تر بود .تو حاملگی هم تا 8ماه رفتم و فقط ماه نهم سر کار نرفتم .کاش خانه دار بودم😮‍💨

اجی درخواستم پره درخواست میدی داشته باشمت ایده های غذات خوبه دخترمنم رفلاکسیه

خانوم زیبا❤️

منم اخر مهر مرخصیم تموم میشه
حسابدارم
الانم دورکاری انجام میدم
ولی دیگه برنمیگردم سرکار
دلم نمیاد پسرمو تنها بزارم

دخترتون شبیه خودتونه
نمیشه بیشتر سرکار نرید؟ مثلا تا دوسالگی بچه
اگر پیش مادر بزرگ بزارین بهتر از مهد هست

منم تا یک دو هفته قبل زایمانم میرفتم سر کلاس دانشگاه😂

اولین بار تو عمرمه دارم با مهماندار حرف میزنم😂میشه بگی چند کیلو بودی و چرا همه مهماندارا لاغرن؟

اینکه میگن با مهماندارها قرار داد ۵ ساله میبندن که نباید ازدواج کنن درسته ؟
واقعا شغلتون خیلی سخته چون باید بتونی دل بکنی
همسرتون با شغلتون مشکلی نداره؟

عزیزم
من مهماندار نیستم
ولی تا ۸ماهگی میرفتم سرکار و ماه اخرمم دور کار بودم
بعد تولد پسرم هم از ۳ماهگیش شروع به کار کردم هفته یک روز و از ۵ماهگیش تا الان ۷ و نیم تا ۲ سرکارم
چون دور از خانواده ام هستم مجبورم پسرمون بذارم مهد
منم فک میکردم خیلی سخته بچه ام اذیت میشه و نمیتونم ازش دور بمونم چون هیچکی مثل خودم مراقبش نیست
ولی صحبت ها و تشویق و همراهی هایی که همسرم داشت تونستم انجامش بدم
نمیگم سخت نیست که قطعا هست ولی من ترجیح میدم پسرم یک مامان فعال تو اجتماع داشته باشه که برای هرخواسته اش خیلی تلاش کرده دوست دارم براش الگو باشم

منم تو مرخصی بعد از زایمانم، برج ۵ تموم میشه مرخصیم،مهندس برق بودم و با اینکه کارمو خیلی دوست دارم و براش درس های سختی خوندم اما دلم نمیاد بچمو بزارم برم، خیلی بهش وابسته شدم. احتمالا تا یک سال و نیمش بشه نمیرم. ببینم بعد چی میشه، جدا از بحث اقتصادی تو جامعه بودن را دوست دارم ولی بچم به من نیاز داره، اون فقط یدونه مامان تو دنیا داره.

ماشالله هم به کارتون هم خوشکلیتون

عزیزممم❤️ چ خوشگلی شما ماشالله

ماشالا چه قشنگی شما😍

شما بلاگرین؟

اینکه عکس ی بلاگره من صفحشو دیدم همرو

سوال های مرتبط

مامان آقا پسر🩵 مامان آقا پسر🩵 ۶ ماهگی
همه تلاشمو کردم شوهرجان مثل خودم بشه
به خودم اومدم دیدم من دارم مثل اون میشم!
🔞..
ببخشید رک تر از دفعات قبلم صحبت میکنم
چون واقعا بی حوصله ام..
من بشدت آدم گرمی هستم و اوشون سردتر از من بود از همون اوایل..
قبل بارداری همه تلاشمو کردم توی هفته چندین مرتبه ..داشته باشیم
تا اومد یکم بهتر بشه، باردار شدم ، و توی بارداری هم اوایل من خیلیی سرد شدم و نسبت به اینکار حساس‌تر شدم و بدم میومد، اما از همون موقع انگار دوباره برگشت به حالت اصلیش، ماه های بعدش ک بهتر شدم و ویارام رفت ، اون دیگ میل چندانی نداشت، منم حسابی فکر و خیال اینکه آی چقد زشت شدم و فلان شدم اینا همش تو کلم میچرخید..
بعد زایمانم برعکس همه کسایی ک میگن آی شوهرم خیلی گرم تر بود و منتطر این بود زایمان کنم تا فلان کنه و بهمان کنه😂، من هیچ خبری نبود از سمتم..
بعد زایمان حساابی کلافه تر شدم از این شرایط، چندین بار میرفتم نزدیکش بخاطر کارش و خستگی اینا فاصله میگرفت، منم که بعد از چله پریودام شروع شد و همش تو حالت بعد پریود و قبل پریود بودم و بی اعصابیاش

خلاصه اش کنم که، یه روزی اینقد فکر و خیال اذیتم کرد نشوندمش بهش گفتم که چقد اینکارش اذیتم میکنه و سختمه..
گفت سعیمو میکنم و تو حق داری و این حرفا
اما ..
باورتون میشه از بعد اون موقع انگار همه میلم از بین رفت🥲😂
دیگ هیچ حسی بهش ندارم
حوصله اش هم ندارم
نشستم حساب کردم دیدم، دقیق از بعد زایمانم با زور ، ماهی یبار ...داریم
اونم نه نمیگه و بیخیال تر شده، با اینکه منم سردتر شدم، اما این بی تفاوتیش و اینکه نمیبینه منو آزارم میده، دیگ انگیزه اینکه بخوام خیلی کارا کنم رو ندارم..
امیدوارم هیچکس مثل من اینطوری نباشه💔
مامان علی مامان علی ۶ ماهگی
چرا این عذاب وجدان دست از سرم بر نمیداره که نشد شیر مادر رو بدم 😭 تا چهارماهگی پسرم فقط شیر خودم خورد بعد از اون با سینه لج کرد و کلا شیر نمیخورد از دوماهگی تا چهارماهگی فقط تو خواب میخورد دیگه چهارماهگی چهار پنج ساعت بیشتر میشد نمیخورد هر کار میکردم
یا اصلا سینه نمی‌گرفت با وجودی که شیشه بهش نداده بودم دیگه طاقت نیاوردم رفتم شیر خشک گرفتم و هی شیر خودم میدوشیدم با شیشه بهش میدادم اگه هم نمیخورد چند بار هی دهنش میکردم تا یکم بخوره با شیشه خیالم راحت باشه نصف شب هر دو ساعت پا میشدم سینه دهنش میکردم تا از سینه نیفته دلم خوش بود الان دوماه گذشته دیگه حتی نصف شب سینه نمیگیره 😭 دیگه شیر هم ندارم فقط شیرخشک میخوره بازم هر شب به امید شیر خودم بیدار میشم ولی نمیگیره ...شیر خوردنش خداروشکر خوب شده ولی دیگه از شیرم افتاد و من هر روز کارم گریه و غصست از بس شنیدم و گفتن شیر مادر بهتره شیر خشک خوب نیست تو گهواره هم خیلی تایپیک و جواب دیدم میگن شیر مادر فقط بدین خیلی خوبه و من واقعا دلم می‌شکنه هر چی می‌خوام فراموش کنم نمیشه یکم دلداریم بدین 😭 همش عذاب وجدان دارم نکنه من کم تلاش کردم 😭 اگه شیر خشک بده پس این همه بچه با شیرخشک بزرگ شدن چی مشکل دارن؟ خودم شیرخشک خوردم و هیچ فرقی با بقیه ندارم از لحاظ جسمی
لطفاً تو تایپیک ها اینقدر نگین شیر مادر خوبه هیچی شیر مادر نمیشه دل خیلی ها مثل من می‌شکنه واقعا 😔