۱۵ پاسخ

من بعدازظهرامیبرم توکوچه ماسه بازی میکنه بدوبدو میکنه توحیاط آب بازی میکنه خسته میشه میارم خونه میبرم حموم بایدیه جوری تخلیه بشه انرژیشون

همه بچه ها اینجورین
من پسرم فقط میگه اب و کتری بدم دستش
کل خونم خیسه هروز بو گرفته انقد اب مونده رو فرش و موکت و... ندم بهش خودشو میزنه گریه میکنه جیغ میزنه حرص میخوره شدیددد

عزیزم راه حلش فقط و فقط صبوریه اکثر بچه ها همینن هر چی شما بیشتر واکنش تند نشون بدی بچه بدتر میکنه باهاش راه بیا و محبت کن کم کم و ب مرور درست میشه

پسرمنم همنیجوره من ماه اخر بارداریم داداشم فوت کرد من ح میکنم تاثیرات اونه چون خیلی زجر کشیدم

عزیزم تو این سن همه بچه ها همینن دختر من الان داره بهتر میشه بابد بذاری بگذره حساس نشو خودش درست میشه

ربطی به کسی نداره اکثراتواین سن اینطوری هستن من دیشب ازدست ماهان گریه کردم بیش ازحدجیغ میزنه وبهونه میگیره وگریه میکنه یعنی مغزم دردمیکنه دیگه

دقیقا امروزشوهرم بامن دعوا کرد که چرا بد عادتش کردی هرچی میخواد بهش میدی هر چی میگم خودش اینطوریه اقتضای سنشه ولی بازم حرف خودشو میزنه یا
مثلا خونه کسی بریم میگه هیچ کس نزدیکم نشه دست بهم نزنه همرو هم میزنه

تا جایی که میشه و براش خطری نداره هرچی میخواد بهش بده هم اعصاب خودت آرومه و هم بچه لج نمیکنه

ماهایی ک تنها و بدون مادر داریم بچه بزرگ میکنیم صد هیچ جلوییم

طبیعیه عزیزم سعی کن سرشو با ی چیز دیگ گرم کنی
خدا مادر عزیزتو بیامرزه

وقتی با بچه لج کنی اونم بدتر میکنه تا جایی که خطری تهدیدش نکنه آزادش بذار تا خودشو تخلیه کنه اون بچست حالیش نیست خوب و بد رو تشخیص نمیده وقتی براش چارچوب میذاری عصبی و کلافه میشه بهش میدون بده ببین چقدر عوض میشه اخلاقش

عزیزم اینکاربچه هاکاملاطبیعیه یکم مداراکنی درست میشه

دقیقا بچه منم همینه نباید کسی سمتش بیاد طبیعیه نزار باعث دلخوری خودت و همسرت بشه

سعی کن ببریش بیرون انرژیش تخلیه شه
یا حالا خونه یکی
بمیرم برات بدون مادر خیلی سخته من از مادرم دورم ولی از خمد گذشتگی کردم و فقط بخاطر دسرم هر روز خونه ی مادر شوهرمم یا هر جا که بتونم میرم

عزیزم بچه‌های ما هم همینجوری ان... هر چی میخات بش بده

سوال های مرتبط

مامان 👶araz مامان 👶araz ۱۷ ماهگی
بازم شب شد و عذاب وجدان و هزار تا فکر و خیال...
پسرم یه مدته خیلییییی بد جیغ می‌کشه می‌دونم طبیعیه و تو این سن همشون این کار میکنن ولی من خر یه مدته خیلی عصبی شدم و نمیتونم خودمو کنترل کنم امشب خونه خواهر همسرم بودیم آراز انقد جیغ کشید که ما اصلا صدامون به هم نمی‌رسید یعنی انکار جیغ براش یه جور بازی شده نه که بگم گریه می‌کنه فقط جیغای بنفش منم یهو از کوره در رفتم و سرش داد زدم خدا منو بکشه با اون چشمای معصومش یجوری بغض کرد و به بقیه نگاه کرد اون لحظه خواستم بمیرم از دادی که سرش کشیدم بخدا نمیتونم خودمو کنترل کنم چیکار کنم چرا انقد زود از کوره در میرم آخه چه غلطی بکنم با این اعصاب لعنتیم هرکاری میکنم خودمو آروم کنم نفس عمیق میکشم هر کاری میکنم ولیییی تاثیری نداره روم الانم دارم از عذاب وجدان خفه میشم لعنت به من که انقد عصبی شدم
حاملگی خیلی سختی داشتم بعد اونم افسردگی بعد زایمان و یهو ام فتق پسرم پاره شد و عمل و هزار تا چیز دیگه از اونموقع به حدی اعصابم ضعیف شده که واقعا موندم از دست خودم چه کنم به نظرتون برم پیش مشاور تاثیری داره یا برم پیش روان پزشک؟؟؟؟