۱۱ پاسخ

علائم را بررسی کن حالت تهوع دودو زدن چشم و خواب آلودگی اگر داره برو دکتر

تا یکی دو ساعت حواست بهش باشه اگر بالا اورد یا بیحال و گیج بود یا چشماش انحراف پیدا کرد ببر بیمارستان
در غیر این صورت بعد 2 ساعت یکم بهش مسکن بده که دردش رو اروم کنه البته نه اونقدر که گیح بشه بخوابه

تختوجم کن منم پسرم افتادباپشت سرهمسرم باحرص اومدجم کرد

الهی بگردم ولی اتفاق خاصی نیفتاده که.
یخو بپیچ به ی پارچه بذار رو پیشونیش.
در اتاقتم همیشه ببند.
من چون اطاق خودشون امن هست درشو باز گذاشتم فقط.

چرا بچه هاتون و رو تخت میزارین من اصلا رو‌تختم نخوابیدم دیگه بخاطر پسرم الانم میزه بالا با بدبختی دنبالشم چون هرآن میاد لب تخت بازی رو‌تخت دوست داره ولی خطرناکه

‌پسر خواهر من همیشه این طوری میشد نگران نباش

ان ان ام بزن ک ردش بره

بالا تخت نخابون میوفته
نه هیچ مشکلی نیسته دور از جون همه دختر من کابینت افتاد سرش دکتر گف خوب میشه چیزی نیست و الحمدالله الان بهتره
اینکه دیگه چیزی نیس خواهر زود خوب میشه فقط پماد بزن

یخ بزار

یکم پماد تتراسایکلین بزن یکم پخش کنه اگه بی حال هم نیس نگران نباش فعلا خیلی میفتن منم از گهواره چنان افتاد که جیغی کرد

ایجانمم🥲🥲🥲🥲عزیزم نزار تنها بره اتاق خطرناک میشه

سوال های مرتبط

مامان عطیه سادات مامان عطیه سادات ۱۲ ماهگی
دیروز مامانم با دختر داداشم که ۷ سالشه اومده بودن خونه من بعدازظهر دخترمو گذاشتم پیشه اینا به دختر داداشم گفتم یه دقه باهاش بازی کن من حموم برم جلوشون اجرک گذاشته بودم داشتن بازی میکردن مامانمم همونجا بود مامانم گف توبرو ماهستیم اقا رفتم حموم ۱۰ دقیقه نگذشته بود صدای جیغ و گریه دخترم اومد دختر داداشم پاشده سطلی که اجرکا داخلشه رو سرش کرده بعد سطل افتاده روی سره دختره من وای پیشونی دخترم باد کرده بود قرمز شده بود کبود شده بود به چه حالی از حموم اومدم بیرون دخترمو بغل کردم یخ گداشتم رو سرش وازلین کردم خیلی گریه کرد بعد اب دادم شیر دادم خوابید خیلی ناراحت شدم دخترم اصلا الکی گریه نمیکنه حتی زمین میوفته گریه نمیکنه اما این سطل خیلی محکم خورده بود توسرش که اینجوری جیغ میزد و هق هق گریه میکرد حلا مامانم برگشته میگه تو نرگسو دختر داداشم اسمش نرگسه دعوا نکن گفتم مامان بذار حداقل متوجه بشه چه اشتباهی کرده الان اگر سطل میخورد تو ملاجه بچه سرش میشکست من چه خاکی توسرم میکردم‌ دیشب رفتن خونشون بعد داداشم دعواش کرده اما عمه و عموهاش پشتیبانیشو کردن چیزی نگفتن بهش گفتن چیزی نشده هیچی نشده
من خیلی ناراحت شده میخاستم برا دخترم تولد بگیرم مامانم اینارو دعوت کنم بااین کارشون اصلا دعوتشون نمیکنم حتی به نرگس نمیگن که کارت اشتباه بوده دیشب شوهرم خسته بود دیرازسره کار اومد بعدم رفتیم بازار روز نفهمید دخترم سرش چی شده منم نگفتم وگرنه اول منو جرم میداد که چرا مواظبه بچه نبودی