۷ پاسخ

رفتیم خونه تازه عروس و داماد با مادرشوهرم و خواهرای شوهرم اونا بچه هاشون نیاوردن گفتن ابرو برامون نمیزارن من دخترمو بردم پیش کسی نمی موند

یعنی این بچه یه کارایی میکرد یه حرکاتی انجام میداد بخدا باورم نمیشد این دختر منه .....
اونا واسه خودشون خوش بودن من اینقدر حرص خوردم قلبم درد گرفت

بیرون خرید و پیاده روی میکنمش تو کالسکه چون پدرمو درمیاره
مهمونیام آروم بازی میکنه

پسر من یکهو شیطون شده

شرایط ماهم همینه منکه انقدر درگیر آتیلا میشم یادم میره واسه چی رفته بودم بیرون

ای جانم چ نازم خوابیده گل پسر😍
هممون همینیم فقط صبوری چارشه
دخترمن خوابش کامل باشه و شکمش سیر باشه کمتر اذیتم می‌کنه بیرون بازار
ببخشید جانم میشه عکس کامل از تشکی که خوابیده بفرستین؟؟؟

دقیقا پسرای من خونه آرومتر از بیرونن. بیرون میریم انگار که از زندان آزاد شدن 😂 به همه چی دست میزنن لج میکنن

پسرا کلا خیلی شیطونن هرکار کنی بدتر لج میکنن

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد ۳ سالگی
مامانا سلام. دلم برای گهواره تنگ شده بود گفتم یه عرض سلامی کنم. چطورید؟ خوبید همگی؟ چه خبرا؟؟
از فردا باید برگردیم به تنظیمات کارخونه. من که اصلا آمادگیشو ندارم دوباره هرروز درگیر بهانه گیری های بچه باشم. پسرم دائم دست آدم رو میگیره و بلند می‌کنه و یه چیزی میخواد. جدیدا هم اگه چیزی بهش ندیدم پاشو می‌زنه زمین یا گریه میکنه یا ما رو میزنه. این رفتارش خیلی زیاد شده. جایی هم که میریم با دختر خواهرشوهرم نمی‌سازه و هی میره سراغش یه انگولکی میکنه و اونم صداش درمیاد.
خلاصه اصلا حوصله این کاراشو ندارم و دیگه نمیدونم چطور میشه این موضوع رو حل کرد. شما هیچوقت با مشاور یا روانشناس مشورت کردین؟ من قبلا که صحبت کردم میگفت وقتی بچه به حرف بیاد این رفتاراش کم میشه و می‌گفت باید باهاش بازی کنی و زیاد باهاش حرف بزنی.
توی این ایام ماه رمضون و تعطیلات خیلیی کم باهاش بازی کردم شاید به خاطر اون باشه. نمیدونم!
چقدر وقتی کوچیک بودن راحت‌تر بود. حداقل دوسه بار تو روز می‌خوابیدن یه نفسی می‌کشیدیم.
خلاصه بهتون بگم که نمیدونم چطوری باید سختی بچه داری رو کم کرد. واقعا هر روزش پر از چالش های فراوونه.