لطفا اینو بخون. فرقی نمیکنه بچه ات چند ماه یا چند سالشه.
امروز مراسم شیرخوارگان حسینی بود و طبیعتا خیلی شلوغ شده بود و از نوزاد یک ماهه (شاید حتی کمتر) بود تا بچه چند ساله. همه هم بچه بودن و تحرک داشتن و نمیشد هم دست و پاشون رو بست.
یه خانمی نزدیک من نشسته بود که همراه پسر حدودا ۶، ۷ ساله اومده بود. پسرش شدیدا سرفه میگرد، چشماش قرمز بود و دماغشم گرفته بود. مشخصا علامت سرماخوردگی داشت. وقتی سرفه میکرد هم جلو دهنشو نمیگرفت. اون بچه گناهی نداشت ولی اینو برای اون مامان مینویسم:
مامان .... ! حتی اگه بچه ات مشکوک بود به مریض بودن، از اسهال گرفته تا سرفه و اّبریزش نباید بیاریش جایی که این همه بچه دیگه اونم بچه های خیلی خیلی خیلی کوچیک هستن. چون اگه واقعا مریض باشه، میدونی چندتا مادر و بچه دیگه رو به دردسر میندازی؟ بعد اون موقع بچه اینقدر واضح داره علامت نشون میده و تو نه تنها آوردیش توی یه اینطور جمعی، حتی بهش یاد ندادی یا تذکر نمیدی که جلو دهنشو بگیره و تو صورت بقیه سرفه نکنه؟
به مادری مثه تو چی میگن؟
خواهش میکنم اگه بچه تون مریضه، این نکته رو رعایت کنین. جایی که بچه های دیگه هستن نبرینش. مهد نفرستینش. مدرسه نفرستینش. حتی اگه کارمندین و سر کار میرین، یکی دو روز ازش مراقبت کنین حالش خوب میشه. ولی اگه نکنین، معلوم نیست چند تا بجه و چندتا مامان دیگه رو به دردسر میندازین.

۲۵ پاسخ

من این نکته رو ب اطرافیانم نمیتونم بفهمونم چ برسه ب غریبه ها
انگار اصلا حالیشون نیست ک بدن بچه ضعیفه تحمله این ویروسای سرسختو نداره بعضی وقتا ازاین شدت نفهمیشون دلم میخواد بچمو بذار تو شیشه ک انقد بوسش نکنن انقد دست نزنن بهش بابا بخدا ما حساس نیستیم یه سریا اصلا واسشون اهمیت نداره ک بچه مریض بشه

منم به خاطر همین نرفتم.

از بس خنگ وبلانسبت نفهمننننن!!!
اینقد حرصی میشم وقتی اینطور چیزا میبینممم
بچم تا حالا دو بار ب خاطر اطرافیان سرما خورد
نفهم وقتی سرماخوردی بچه را نبوس
چقد بچم آنتی بیوتیک خورد
آخ یادم میاد اعصابم هم میریزه
من ک بخاطر همین مسئله نرفتم مراسم
تی وی نگاه کردم

من خودم تا امروز نزاشتم کسی بچمو ببوسه جای شلوغ نبردم کسی مریض بوده نرفتم یا نزاشتم بیاد بعد همه مسخرم میکنن میگن حساس البته برام مهم نیست سلامت بچم مهمتره

عزیزم مادر من معلم اول ابتداییه بچه ها سرما میخوردن میگفت نیان مدرسه مادر یکیشون گفته بود بزار بیاد چند ساعتم خونه نباشه چند ساعته بعد به این مادرا میشه چیزی یاد داد متاسفانه اطرافمون پرن
بدتر ازهمه وقتیه که بچتو میبری مطب میبینی یه بچه بزرگ که مریضم هست نه ماسک زده نه بلده جلوی دهنشو بگیره

دخترم چهار روزه اسهال داره و بالا میاره.دکتر گفت ویروسه.مامانم میگفت ببر دخترتو گفتم نه.بچه های دیگه چه گناهی کردن بریم ثواب کنیم یه آه مادری هم گریبانمونو بگیره .نرفتم

من زنداداش خودم رو بچه هاش حساسه همش زنگ میزنه ببینه مامانم ما وبچه های اون داداشم سالمن تا بچه هاشو بیاره خونه ی مامانم ولی امان از وقتی بچه هاش مریض میشن برشون میداره میاره هرچی هم بهش میگیم میگه بچه های من مریض نیستن حساسیت فصلی دارن بچه های خودش مهمن ولی بچه های دیگه مهم نیستن ،حالا خداروشکر که من یکسالی هست سرسنگینیم و من نمیبینمش

جمعش ۱۰۰ تا بچه نمیاد همشون بزرگن یا هم مسن 😐😐😐چه خبره اخهههههه

من دقیقا چند وقت پیش مجبور شدن بچه م رو تو یه جمعی ببرم انقدر هی دستشو بوس کردن که واقعا نگران شدم اومدم خونه
میدونم از محبته اینجا هم تاپیک زدم همه اومدن گفتن چقدر حساسی دستشو بوس کردن همون دست از همه جا حساس تره چون بچه این سن مدام دستشو دهنش میذاره کاش هر چقدر هم محبت دارن بچه رو بغل نگیرن و بوس نکنن

اخ اخ این جملاتو باید با آب طلا نوشت واقعا یه سری ها خیلی بی مسئولیتن ، من پندارو بردم کلاس یه مامانی نینیشو آورده بود و علائم داشت و اصرار داشت که آلرژیه بعدش پندار دو هفته مریض بود

منم برای همین اصلا نبردم نه پارسال نه امسال .بعدشم انقدر جیغ و گریه ها زیاده بچه می‌ترسه..

مامان دردونه اصلا فکر نمی کردم بچتو ببری همچین جای شلوغی چون همیشه شما رو جزو مادرای حساس رو بچشون تو ذهنم دارم
من خودم هیییچ وقت بچمو جای شلوغ نمی برم دقیقا به همین دلیلی که خودت گفتی و یکی هم تو این شرایطی که الان هستیم از انتحاری و این داستانا می ترسم🥺

کلا توقع شعور داشتن شده رویا
من واقعا تو زندگیم تو اکثر موارد کوچیک و بزرگ از بیشعوری ها رنج بردم و می برم

واای گل گفتی ،من پسرم لپش اگزما میزنه احتمالم میدم از بوس باشه خودمو میکشم بوسش نکنین،ولی انگار لج میکنن با من خانواده شوهرم،میگم سرفه نکنین میگن آلرژیه سرماخوردگی نیست،بخدا فصل مدرسه پسرم تازه به دنیا اومده بود پسر بزرگم میرفت مدرسه میومد مریض شده بود بعدش من میگرفتم بعدش پسر دیگه بعدش باباش،قشنگ چهارنفری میرفتیم دکتر،به مدرسه میگفتم میگفتن مادرا گفتن الرژیه فصلیه،سرماخوردگی نیست،توروخدا اینو برای خودتون جا بندازین بدن آدما باهم متفاوته بعضیا با همین عطسه به اصطلاح آلرژی شما تا دو هفته درگیر مریضی هستن.

دقیقا منم ب خاطر همین نرفتم

میگن خر دیگه بهش

منم با ترس و لرز رفتم جلو در نشستم هوا جریان داشته باشه

من نرفتم بخاطر همین موضوع

انگار به خواهرشوهره من داشتی میگفتی
بچه من ۴ماهش بود بچه اون ۸سالش،تو صورت بچه من سرفه میکرد این زن به بچش نمیگفت برو اونور تو صورت بچه سرفه نکن اخه آدمم انقدر گااا‌و؟؟؟رفتم‌بچمو از بغلش گرفتم خانم ناراحت شده بود😒😒😒

دقیقا منم بخاطر همین نبردم پسرمو .چون دوبار پسر من مریض شد هر دوبارشم مهمون اومد خونمون وقتی رفتن نصف شب مریضی پسرم شروع شد

با این همه گفتن بعضیا نمیدونم چه فکری میکنن بچه مریض و همه جا میبرن 😒منم بخاطر همین اول نمیخواستم برم ولی توکل کردم به خدا و اینکه تو دلم نمومه حتی دختر بزرگم یک ماه پیش سرما خورده بود الانم صبحا گاهی وقتا سرفه میکنه که دیگه مریض نیست ولی انقد مریضیش سخت بود تک و توک سرفه میکنه شوهرم نزاشت ببرمش تو جمع اونوقت بعضیا رو بچه کاملا مریض و بیحاله همه جا میبرنش😵‍💫

تا اینجور افراد هستن خود ما نباید بریم تو این جمع ها

یسریا واقعا مغزشون خالیه یجوری انگار یاسین داری تو گوش خر میخونی،بچه های منم توی پاییز دقیقا از ۳۰ آذر ماه تاااااا فروردین ماه ب شدت هردوتاشون مریض شدن خودمونم ک چ پدری ازمون دراومد و مریضم شدیم بماند سر چی سر گاو بازی یسریا بچم ک چند ماهش بود و پسرم ک دو سالش بود ب شدت مریض شدن چند ماه

واقعا کاش همه این درک رو داشته باشن چه مادرا چه ادمای بزرگ

من واسه همین ویروس جرئت نداشتم ببرم چون خیلیا شعور ندارن

سوال های مرتبط

مامان دردونه مامان دردونه ۱۳ ماهگی
اینم از تولد یکسالگی گل پسر! دردونه مامان و بابا🥰
همینقدر ساده و صمیمی. یک کیک و یه بادکنک و چندتا عکس یادگاری.
بچه ها تو این سن درکی از تولد ندارند و شلوغی و جمعیت جدای از اینکه باعث تشدید اضطراب جدایی شون میشه بالث کلافگی و خستگی بی دلیلشون هم میشه. اولین تولد بچه ها باید از ۴ سالگی به بعد باشه اونم تو جمع دوستاشون نه بزرگترها.
ما از شب قبلش اتاق رو تزیین کردیم و میخواستیم صبح بعد از بیدار شدنش کیک بیاریم ولی از صیح که بیدار شد اخلاقش طر جاش نبود و همینطور عقب افتاد تا دم غروب. بعد از اینکه همه چی آماده بود و کیک رو آوردیم در اولین حرکت شمع وسط کیک رو به دونیم تقسیم کرد و بعدشم انگشت انداخت دورتا دور کیک😂😂😅 کلاهشم سر نکرد و به سختی تونستیم ازش چندتا عکس بگیریم.
همسرم تا قبلش مخالف این کار بود و معتقد بود اولین بچه و تک بچه و اولین تولدش باید خیلی لاکچری برگزار بشه و حداقل پدربزرگها مادربزرگها و بقیه باشن. ولی من میدونستم که نمیشه رو همکاری یه بچه یه ساله حساب باز کرد. به همه اعلام کرده بودم نمیخوام تولد بگیرم و همه هم کادو رو نقدی به حسابش ریختن. بعد از تجربه اون روز هم همسر از تصمیم من راضی بود. چون برای هردومون مهم این بود که به پسرم خوش بگذره و بابت مهمونی و چندتا عکس اذیت نشه. شاید بعدا برای بقیه هم شیرینی بخریم و ببریم. ولی الویت اول همیشه با گل پسره🥳
وقتی داشتم ازش فیلم میگرفتم گریه ام گرفت. تمام صحنه های این یکسالش برام مرور شد. دیدن بزرگ شدنش قشنگ ترین و دلتنگ کننده ترین اتفاقیه که شاهدشم. اشکها و لبخندها...
مامان 👶🏻آراد🫀 مامان 👶🏻آراد🫀 ۱۶ ماهگی
از الان به بعد که هوا گرم میشه و وقت بیرون بردن بچه هاس،رعایت چنتا نکته مهمه تا بدن کوچولو ها تو طبیعت اذیت نشه و بچه ها بتونن نهایت لذت رو ببرن🎡

_اولین نکته استفاده از یه ضد آفتابه؛
حتما در نظر داشته باشین بچه های بالای ۶ ماه مجاز به استفاده از ضد آفتاب هستن و این محصول برای زیر ۶ ماه ممنوعه
ضد آفتابی که تهیه میکنین درصد spf ش رو چک کنین و همینطور تاریخ انقضاء رو چون معمولا تو یک سال کاملا استفاده نمیشه و میمونه واسه سال بعد

سعی کنین ضد آفتاب دارای لوسیون باشه تا مرطوب کنندگی هم داشته باشه اینجوری دیگه روی پوست بچه خشک نمیشه و سفیدک نمیزنه

اگه ضدآفتاب که تهیه میکنین حالت پاشش یا اسپری داشته باشه استفاده کردنش خیلی راحت تر و سریعتر هستش

_دومین نکته استفاده کلاه هستش؛
کوچولو ها معمولا خیلی با این قضیه کنار نمیان و سعی میکنن که برش دارن ولی شما پافشاری کنین حتی با بازی کردن و پرت کردن حواسش میتونین کلاه رو نگه دارین
در نهایت اگه خودتون هم کلاه بزارین بچه پذیرشش بیشتر میشه



من این ضدآفتاب از برند بیبی فرست رو انتخاب کردم طبق مشورتهایی که گرفتم
و حدود دوهفته تست کردم و اوکی بود واسه پسرم
امیدوارم تجربه م به درد شماهم بخوره و براتون مفید باشه❤️

اگه نکته ای هست شما اضافه کنین تا بقیه هم استفاده کنن🌻
مامان لِنا مامان لِنا ۱۲ ماهگی
خیلی ناراحتم، لنا رو خوابوندم نشستم دارم زار زار گریه میکنم... این نینی بیچاره چه گناهی کرده آخه که باید توی رختخواب کثیف بخوابه و چون نمیتونن براش شیرخشک تهیه کنن دارن به بچه ای که تازه دو سه روزه بدنیا اومده نبات میدن... یادم میاد لنا که اینقدر کوچیک بود چقدر همه حساس بودیم همه وسایلش تمیز و گرم و نرم باشه، چجوری دقیق درجه شیر و پیمونه رو اندازه میگرفتم و چک میکردم که اصلا کم و زیاد نشه که کلیه و کبد بچه اذیت نشه... نمیگم من مامان خوبیم و مادر این بچه بده. همه مامانا فرشته هستن من خودمم خیلی جاها کم گذاشتم واسه بچم. ولی دارم میسوزم که چرا یه بچه از حداقل هم محرومه. تو چشم و ابروی بچه به این کوچیکی که اینقدر ظریف و لطیفه برداشتن سرمه کشیدن چرا آخه. خودمون هم که آرایش میکنیم بعد از چندساعت احساس سنگینی داریم روی صورتمون میخوایم سریع بشوریم این بچه که زبون نداره دردش رو بگه... حالا اینو بگیم مامانش اینجور صلاح دیده که آرایش کنه بچه رو ما حق دخالت نداریم، ولی لااقل کاش یه جای خواب تمیز فراهم بود براش...خواهش میکنم در حد توانتون اگه صلاح میدونید یه کمکی کنید. لااقل یه پتو و تشک که دیگه استفاده نداریم بفرستیم براش.... خیلی ناراحتم اشکم بند نمیاد دارم دیوونه میشم