سلام وقت بخیر من ی مادرم سه ساله متارکه کردم پسرم ۸ سالش بود الان ۱۳ سالشه از همون دوران اختلاف ک خونه پدرم رفتم پدرش نذاشت بچه رو ببینم و یا حتی تلفنی با بچم ارتباط داشته باشم شستشوی مغزیش داده علیه من حرفای دروغ تهمت و.... دید بچه رو نسبت ب من منفی کرده ک اگر بعدهزاار دفه تلاش ک با خطای مختلف تماس میگیرم ک بلکه بذاره با بچم صحبت کنم پسرم میگه ب من زنگ نزن نمیخام باهات صحبت کنم الان چیکار کنم دارم دق میکنم دلم میخاد توو این سن و سال بچمو بغل کنم و ببینمش و ارتباژ داظته باشیم چیکار کنم ک پسرم مجاب بشه البته میدونم خیلی تحت تاثیر حرفای پدرشه و جرات هم نداره ازش میترسه من شب و روزم گریه است خدا هم منو انگار فراموشکرده 😔😔😭😭😭😭

ازش بپرس چرا و چی شنیده
که بتونی شمام با حرفات قانعش کنی که زنگ و دیدار داشته باشین

باید خودش بزرگتربشه تابیادبه دیدنت تواین سن مغزبچه هواداره اصلا نمیشه قانعش کرد چون خودم یه پسر۱۳ساله دارم میدونم چه قدرسخته

یه نصحیتت کنم من مادرو پدرم از اول باهم نمیساختن و بالاخره جدا شدن من با مادر بزرگم زندگی میکردم اون خدا بیامرزم تمام تلاششو میکرد منو خواهرمو متنفر کنه از مادرمون بعد که بزرگ شدم و واقعا دیدم و فهمیدم خانواده پدری چیه خودم رفتم سراغ مامانم توام درسته دلت تنگه بچته ولی انقدر پیگیرش نباش خودش وقتی بفهمه میاد دنبال واقعیت و پیدات میکنه

بزار زمان بگذره
بزرگتر که شهدخودش میاد
هرچی باشه الان زیر نظر و زور پدرشه

سنتو زدی ۲۰ پسرت ۱۳ سالست؟چطوری میشه؟

فقط میشه گفت خدا کمکت کنه وخدا ازشون نگذره که یه مادر رو از بچش جدا کردن