عزیزم حتما خسته بوده یا حوصلش سر رفته یا صدا اذیتش میکرده ک گریه میکرده الان دیروز ما رفتیم شيرخوارگان دخترم خوابش میومد از صدا هم بدش میومد خیلی بلند بود همش نق زد دیگه بلند شدیم اومدیم خونه، یا عروسی برادر شوهرم من کلا تو حیاط بودم چون صدا بلند بود میترسید، قطعا بچت خیلی دوستت داره اون لحظه فقط یه مشکلی داره و راحت نیست ک گریه میکنه
دقیقا منم همینم هیشکسم نیست کمک کنه تصمیم گرفتم هئیتنرمامسال
وای گلم خودتو اذیت نکن بخدا اگه بچت بهت خیلی میچسبیدو فقط با تو اروم میشدم یه جور دیگع خسته میشدی
من اصلا دستام توانه بغل کردنه طولانی نداره دخترمم فقط با بغل من ارومه
همش دلم میخواد یکی بیاد بگیرتش یکم بره بغله بقیه من استراحت کنم
اذیت شده ب بقیه ربطی نداره من وقتی میبینم بچه یکی گریه میکنه سعی میکنم دور شم ازش ک بچه دورش خوت شه. بغضیا خودشون میچسبونن ب بچه ک مثلا ارومش کنن بد تر میترسه
عزیزم 😍 نی نی منم همینه ، چون مامانشون همیشه پیشتون هست ، یه جورایی سنگ صبورشونه ،بی حوصله گی ها و غر غر هاشون واسه مامانه 😍😍
پسر منم هرجا میرم همین جوریه
هیچ مدل نمیخابه فقط باید تابش باشه
جایی باشم شیر بزور میخوره یا نمیخوره 🚶🏻♀️
یجایی باشم هی باید به همه بگم ساکت تا این شیر بخوره وگرنه صدایی بیاد بلند میشه دیگم نمیخوره 😑
چه ربطی به دوست نداشته شدن بچه داره؟ ؟؟؟؟؟؟حتما اونجا گرم بوده یا صدای بلند اذیتش میگرده
جاان بگردم
منم همین مدلم
پسرمم مریض شده اصلا نمیمونه
اطراف انگار خودشون مادر نشدن درک نمیکنن مارو
خب ماهم خسته میشیم حق بدین
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.