۷ پاسخ

امروز یهو تو کوچه طبل زدن پسرمنم دومتر از جا پرید باهزاردردسر خوابونده بودم 🥲من میترسم بد باشه واسش این ترسهای یهویی و صداها

وای نگو دختر منم همینطوره یعنی عروسی کلا داخل راهروهای تالارم هیچی نمی‌فهمم
همشم میگم نریم شوهرم گیر میده باید بیای خسته شدم

دخترمنم همینجوریه مهمونی میریم گریه میکنه تابیاییم خونه

منم خیلییی پسرم می‌ترسید الان تازه یعنی یکم بهتر شده .میبرم بیرون سوار ماشین چیزی نمیگه ولی همین یه آدم ببینه یا صدا حتی یواش بشنوه میزنه زیر گریه .گریه شدیداا

آره پچبوریم یه مدت نریم. بچه مهم تره

وای دختر منم اینجوری یجا بریم که حتی شلوغم باشه کلافه میشع حتی خونه فامیلی چیزی هم میرم من بدبخت همش تو اتاقم

خودت تو خونه هی اهنگ بزار کم کم صدا رو ببر بالا عادت کنه

سوال های مرتبط