۹ پاسخ

نزن عزیزم

هممون همینیم پسر من یک هفتس انقدر قبل خواب گریه زاری و بهانه گیری میکنه ک حد و حساب نداره یعنی اعصابم گوه شده رفته دیشب دوتا گذاشتم تو گوشش تا صبح عذاب وجدان بیچارم کرد واقعا خیلی سخته بچه داری بخدا

آخ چقدتومنی من دیگ رد دادم هیچ جوره توان ندارم

فدات بشم
زورت ب ضیف تر از خودت میرسه
به خودت آرامش بده
اون حق داره شیطنت کنه طبیعتشه ماهم بودیم اینطوری یادمون ک نمیاد
اون ک نمی‌فهمه تو این سن

میفهمم

عزیزززم درکت میکنم مال منم همینجور یه واقعا تیمارستان لازمم

نق نزنن، شیطونی عیب نداره

بخدا و بچه منم همینه منم فک کنم یه شب سکته کنم ولی شکر خدا برای این جوجه های شیطون

**پر انرژی تر میاد خونه

سوال های مرتبط

مامان لیموشیرینم👶 مامان لیموشیرینم👶 ۱ سالگی
بچه ها بیاین یه چیزی تعریف کنم آخر شب بخندید بخوابید
چن وقت پیش بچه ها رو برده بودیم دکتر
مطب دکتر هم یه اتاق شیردهی هست رفتم ب دخترم شیر بدم اونجا هم خیلی از مامانا نشسته بودن ( همینطوری دورهمی) نگو سه تاشون باهم جاری هستن دوتا کنار هم نشسته بودن حرف میزدن معلوم شد جارین یکیش هم روبروی اونا کنار من نشسته بود با کناری ها حرف میزد من نمیدونسم اونم با اونا هست
شوهر یکیشون کیک و آبمیوه خرید اورد داد بهشون
من دیدم اونی ک کنار من بود داد ب دوتا روب رویی ها چون بچه بغلشون بود
یکیشو از کیفش در می‌آورد من فک کردم پخش می‌کنه🤐🤐🤐🤐🤐🤐🤐🤐🤣🤣😂😅😅😂😂😂😅😅فک کردم در میاره بده ب من
یهو بلند میخاستم بگم زحمت نکش
نگو برمیگرده بشینه سرجاش خودش بخوره ی لحظه ک فهمیدم صدامو خاستم خفه کنم دیدم نمیشه حرفمو عوض کردم عین لال ها تته پته شد
بعد همه یجور گنگ برگشتن بهم نگا کردن
انگار فک کردن من کم دارم یا چیم
فقط خدا تنها لطف بزرگی که تو کل زندگیم کرد اونروز بود دیدم صدامون کردن نوبتمون هست
دیگ بعدش نمی‌دونم چی گفتن پشت سرم