۶ پاسخ

تا همینجا هم ۱۰ هیچ از بقیه جلوتری 😅

پسر منم تا یکسالگی یا بغلم بود یا باید کنارش میخابیدم
اما کم کم فاصلمو بیشتر کردم
و مدتی مینشستم ( دیگه کنارش نمیخابیدم)
و هیچ صحبتی نمیکردم
الان یکی دوماهی هس خودش میخابه
بهش میگم دیگه وقت خابه نی نی (عروسکش) خابه توهم برو بخاب

سعی کن به یک عروسکی عادتشون بدی

الان مشکلت چیه 🤣🤣🤣

چن روزه از شیر گرفتمش کامل
قبلا خودش با شیشه شیر میخابید
الان هم خودش میره رو جاش اینقدر غلت میزنه و با خودش حرف میزنه خابش میگیره
کلا از هفت ماه به بعد خودش خابیده هنوزم اونطوریه

شب بخیر و خوب اومدی😂😂😂😂💔💔

خوشبحالت .ما با یکی داریم پاره میشیم از رو پا گذاشتن ...ان شا الله به زودی به اون مرحله هم میرسی

سوال های مرتبط

مامان آروین👼🏻😍 مامان آروین👼🏻😍 ۱ سالگی
۲دیگه بعد از این شیری که وقتی از خواب بیدار میشد رو حذف کردم و تا از خواب بیدار میشد بلند میشدیم و حواس پرتی و صبحانه و بازی، دیگه خودش انگار متوجه شده بود که شیر نیست و اروین همیشه عادت داشت تا صبحانه اشو میخورد میومد شیر میخورد و این عادت از سرش افتاد و کلا یادش رفت، و بعد رسیدیم به غول یکی مونده به اخر یعنی شیر قبل از خوابیدن که یبار امتحان کردم و اروین رو ۳ ساااعت چرخوندم و اون فقط گریه میکرد و نتونستم اخر و هلاک شد بچم و بهش شیر دادم و خوابید، هنوز نه خودش واسه این قسمت اماده بود و نه من، فهمیدم که من باید خواب عصر رو اول یاد بگیرم بخوابونمش بعد برسم به اون قسمت شب، پس عصرا اهنگ لالایی گذاشتم و تکون و لالایی نمیخوابید و بعدش دیگه فهمیدم اروین اینجوری با تکون دوست نداره بخوابه و میذاشتمش تو بغلم و بدون هیچ تکونی اینقدررر حرف میزنم و از ثانیه ای که از خواب بیدار میشد رو براش تعریف میکردم تا همون لحظه و فهمیدم اروین حرف زدنم رو دوست داره و روز اول ۲ ساعت حرف زدم یه چیزی رو هزاربار تعریف میکردم-
مامان 🫶آقا علی🫀 مامان 🫶آقا علی🫀 ۱ سالگی
پارت اول :تجربه من در گرفتن شیر از پسرکم
علی شیر خودمو خورده و حالا میخوام بگم چجوری پسرم از شیر گرفتم واسه مامانا که ایده بگیرن
من از یکسالگی به بعد شیر رو بردم روی روزی سه بار قبل خواب شب و ظهر و صبح زود توی خواب یعنی بعد که از خواب بیدار میشد دیگه شیر نمیدادم صبحانه میدادم تا ۱۸ ماهگی
از ۱۸ ماهگی به بعد اول فقط قبل خواب شب و ظهر شیر میدادم بعد وقتی که دیگه میخواست خوابش ببره سیر شده بود ازش سینه رو میگیرفتم میذاشتم روی پام گاهی بیدار میشد دوباره شیر میخورد گاهی هم راضی میشد بخوابه
گاهی هم توی خواب اب یا در حد ۲۰ سیسی اب قند میدادم که دلش اروم بشه یا تشنگیش رفع بشه
بعد که عادت کرد به روی پا خوابیدن اومدم موقع خواب ظهر شیر ندادم ، باهاش حرف میزدم بازی میکردم گاهی بهونه میگیرفت میذاشتم کمی شیر بخوره اما بازم توی هوشیاری ازش میگیرفتم و رو‌پا میخوابوندم بعد که کلا به نخوردن شیر برای خواب ظهر عادت کرد اومدم برای خواب شب هم همین کار رو کردم و همین پروسه رو طی کردم