اومدم ی درد و دل حسااااااابی اینقد پرم دارم میمیرم
زندگی من الان چن ساله خیانت و بدبختیه، ایقد خستم که حوصله توضیح زیاد ندارم، شوهرم بشدت بهم خیانت میکنه هرچیم به روش میارم از رو نمیره، ننیدونم چکار کنم خیلی کمبود محبت ندارم دلم برای ی بغل پر میکشه. دلم ی رابطه خوب میخاد. شب تا صبح سرش تو گوشی و پیام میده و خودارضایی میکنه و با من رابطه برقرار نمیکنه، بخدا ایقذ خوشکلم و خوش هیکل دیشب زنا میپرسیدن ازم چکار کردی ای هیکلو درس کردی ،بدنم انگار برف از سفیدی، نمیدونم چرا از من متنفره و بدش میاد ، جالبش اینجاست من نمیتونم طلاق بگیرم، چن بار رفتم تا پای صلاق و خودم با پای خودم برگشتم، ای پیشنهاد ها بهم ندید، مشکلم اینه برادرشوهر کوچیکم همسن خودمه خیلی بهم محبت میکنه، بهم نخ میده باهاش باشم تا حالا خبلی جلو خودم گرفتم، تو ی حیاط مشترک رندگی میکنم وقتایی پسم میزده شوهرم میرم یکم باهاش درد و دل میکنم اروم میشم ولی تا میدونم میخاد اوضاع خراب بشه میام ایقد پیشش سست میشم کلی خیس میشم، من زنی نیسم و نبودم خیانت کنم ولی کم اوردم نمیتونم برادرشوهرم ادم نامرد و ایجوری نیستا همش بهم میگه کاری نکنیا به کسی پیام ندیا ابزوت میره، میگه ولش کن خودش درس میشه شوهرمو میگه، ولی من خیلیی کمبود دارم همیجوره، توروخدا قضاوت نکنید،

۱۰ پاسخ

عزیز الان با برادرشوهرت درد دل کردی
همسرتو حرف زد؟
کمکش کرد به راه بیاد؟
خدایی نکرده این وسط یه خیانت میچسبونن پیشونی تو
حکم اعدام میدن بهتا
تا میتونی با برادرشوهرت حرف نزن
به یه مشاور زنگ بزن حرف بزن
چرا از پای طلاق‌برگشتی

چرا نمیتونی جدا بشی؟؟

ببین توروخدا فقط هیچ وقت خیلنت نکن اونم با برادرشوهر …. لطفااااااا ابروریزیه … توام خودارضایی کن تهش

خیلی متاسفم اینو میگم یا خودارضایی بکن یا طلاق بگیر با برادر شوهرتم نرو تو نخ خودت آبروت فراوان میره

چرا نمیتونی جدا بشی دلیلش چیه؟ باید ی دلیل داشته باشه ک نتونی دوسش داری؟ یابخاطر بچته

سلام خوبی گلم کجابودی این مدت ؟

نظر شخصیمو میگم جدا شو ولی به فکر گناه وخیانت نباش گلم تومادری مواظب آبروی بچت باش

عزیزم دردودلم نکن باهاش

به نظرم تو مثل شوهرت نباش هر کس هر کاری میکنه که تو نباید مثلش باشی اونم با برادر شوهرت حست رو درک میکنم

ای،خدا چقد ناراحت شدم. همیشه سیب سرخ نصیب چلاق میشه...
فقط خواهرم مراقب باش به گناه نیفتی...
خیلی سخته ولی از خدا و بی آبرویی بترس .خدای نکرده چیزی هم نباشه همون شوهرت ببین چه آبرویی ازت ببره...

سوال های مرتبط

مامان یارا مامان یارا ۱ سالگی
گاهی اینقد خسته میشم دلم میخاد بشینم یه دل سیر گریه کنم
ولی وقتی فکر میکنم بهش بغض راه گلومو میبنده
از بچه داری
مسیولیت خونه
غذا درست کردن
این الرژی سنگین پسر کوچولو

واقعا دیگ نمیدونم چجوری باید اروم کنم خودمو
همش باخودم حرف میزنم پادکست گوش میدم صبر کن درست میشه

بند بند انگشتام درد میکنه استخونام همه تیر میکشه باید برم ازمایش بدم فککنم روماتیسم باشه نمیدونم واقعا
ولی این حجم از درد و دیگ نمیتونم تحمل کنم
اخه ادمی هم نیستم غر بزنم همش گاهی دلم خیلی پر میشه
میام اینجازو میخونم میبینم شرتیط همون مثل همه
امیدوارمیشم میگم پس میگذره
به روتین قبل برمیگردیم


خیلی از مامانم دلگیر میشم
اینگاری ازش خیلی باید بخام تا یه کاری بکنه

درست یارا خیلی شیطون درسته پیر شدن توان بدنی ندارن
ولی واقعا منم کم میارم گاهی
مغزم واقعا خسته میشه
این حجم از گریه جیغ غر
اصلا برام قابل درک نیست

همسرمم که کمک نمیکنه
من تنهایییی تو این زندگی خیلی مسیولیت دارم و واقعا کم میارم گاهی
😔😔😔😔



خدایا کمک کن صبر بده
بگذره این روزا .....