۸ پاسخ

خب ازین به بعد بگو روایت داریم ک میگه : چون همسرم منو بیشتر دوس داره بچم شبیه من شده اگه من بیشتر دوسش داشتم شبیه اون میشد ولی خب معلومه (اسم همسرت) بیشتر ازین ک من دوسش داشته باشم اون منو دوس داره
و اینک من اونقدری خوب هستم ک همسرم همیشه میخواست از من دو تا داشته باشه
بذار حرصش بگیره و خودتو درگیر نکن

بگو خوب خداروشکر شبیه خوانواده من شده ما که هممون سالمیم الحمدالله باز شبیه کس دیگه ای نشده جای شکر داره
جواب همچین آدمای پرچنه رو باید داد

کاش اسراییل ک حمله کرده بود. یکی ی بمب زده بود رو چال مادرشوهرای بی پدر مادر
نابودشون میکرد.
این هم ب نفع خودشون بود هم ب نفع ما.
اونا شهید میشدن و ما هم ی عمر از دستشون راحت🤣🤣🤣🤣🤣

سکوت فقط سکوت، اصلا در مورد بچه ت باهاشون حرف نزن

۳ روز بچم یبوست شد گفتن هیچی نیست بچه داره بزرگ میشه گفتم اخه نفهم ها بچه تو روده با گوه رشد میکنه؟؟

خانواده شوهرمنم انگار دکترن

باید برینی دهنش

جدی داری میگی😐🙄😨
واااا دیوانه هست

سوال های مرتبط

مامان فندق كوچولو مامان فندق كوچولو ۶ ماهگی
خانوما درد دل كنم براتون

شمام شوهراتون براي شما و خانواده تون احترام قائل نیستن😔😔

پدر من چون عموي شوهرمه خيلي باهاش خوبه هميشه سعي ميكنه بهش كمك كنه چه از نظرمالي چه از نظر هاي ديگه ولي شوهر من هيچ احترامي براش قائل نيس همش فكر ميكنه بابام اگه يه كاري ميكنه بخاطر يه چيز ديگه س يه قصد پنهان داره پشت سرش جلوي من بد ميگه بهم ميگه بابات آدم نجسي هست بهم ميگه تو به بابات كشيدي شبيه اوني
تا يه ذره ميام حرف بزنم باهاش ميگه تو دوباره شبيه سگ اومدي ميخاي چي بگي
همين الان باهاش دعوا كردم سر اين حرفاش ولي اصلا فايده اي نداره
از طرفي اگه به بابام بگم اينارو میدونم رابطه م با خانواده م قطع ميشه براي هميشه منم كه غير از اونا كسي رو ندارم

شوهرمم از طرفي انقدر پسر دوسته كه حتي حاضره دودول پسر مو بوس كنه
از طرفي بچه م انقدر قیافه ش شبيه شوهرمه انگار كپي شدن حتي داره حالم از بچه م بهم ميخوره در حاليكه وقتي به دنيا اومد طاقت يه لحظه گريه شو نداشتم ولي الان حتي به نظرم زشت شده و نفرت انگيز هر روز با هر دعوا مون بيشتر متنفر ميشم از بچه م همش احساس ميكنم وقتي قیافه ش به باباش بره اخلاقاي گندشم به اون ميره پس چرا براش زحمت بكشم آخرش اينم بشه لنگه ي باباش باهام شبيه باباش رفتار كنه
به نظر شمام آخرش بچه م شبيه باباش ميشه يه زن ديگه مثل منو بدبخت ميكنه و من بیچاره توسط پسرم تحقير ميشم اين فكرا منو دیوانه م ميكنه ديگه حتي گريه هاي بچه م برام مهم نيس ولي بعدش وجدانم ميگه خدا قهرش مياد اينجوري نباشم دارم دیوانه ميشم