۱۷ پاسخ

نبایدبگی صبح تنت میکنم یک بار برای همیشه بگواین دیگه برای زمستون هست که بارون بیادبایدبزاریم کمدتابارون بیاد دیگه هرچقدر هم گریه کردنبایدبیاری بپوشه بالاخره گریش تموم میشه

دخترمنم اینجوری بود یدست لباس داشت همع جا می‌پوشید من خجالت میکشبدم میگفتم الان بقیه چی میگن یه شب که خابید بود از تنش درآوردم قائم کردم صب بیدار شد چند بار خواست گفتم دزد برده لز این حرفا بعدشم کلا گذاشتم آشغال بردش

اوففف ما این داستانو یکماهه با لباس فوتبالی داریم
لعنتیا همشون پلاستیکه بچه تن میکنه به دور میزنه بو گنده عرق و پلاستیک میگیره 😂😢
ولی دیگه هرسری چندساعت تنشه میخوایم بریم جایی درمیارم میندازم ماشین تا دوسه روز نمیشورم هی هم میاد میگه لباس فوتبالی میخوام میگم کثیفه هروقت شستم میدم که بیخیال میشه

به نظرم یواشکی بدون اینکه بفهمه یه لباس خیلی خیلی خوشگل براش بخر و حتما کادوش کن و بذار تو کشوی لباساش و اون لباسی که میگی بهش وابسته ست رو بردار قایمش کن

صبح که از خواب پا میشه به بهونه برداشتن اون لباسی که بهش وابسته ست برید سر کشوی لباساش و با ذوق لباسی که کادو کردید رو بردارید بدید باز کنه و بگید فرشته ی لباسا اومده لباس زمستونیت رو که خراب شده بود برده و بجاش این لباسای خنک رو آورده

کلی ذوق کنید و بهش بگید خوشبحالت که این اتفاق واست افتاده, بیا بریم به بابا و بقیه هم زنگ بزنیم و بگیم که چه اتفاق خوبی برات افتاده

همشم از این اتفاق خوب و اینکه لباسای جدید چقدر قشنگه تعریف کنید و اغراق کنید

من بودم میزاشتم تو پلاستیک آشغالا مینداختم تو کوچه نهایت یکی دوروز گریه میکرد بعد آروم میشد یادش میرفت

بزار یکی دو روز قهر باشه باهات بهش نپوشون
از لباسای خودت ک زمستونیه جلو چشماش ادا در بیار فیلم بازی کن ک دوستون ندارم
بنداز بیرون
بعد لباس تابستونی رو در بیار نشون بده ک باید ازن خوشکلا بپوشم

پسرمنم‌چند روزه گیره داره لباس خرسیامو بپوش گفتم گرمه مریض میشی باهزاربدبختی برشون داشتم باز میگه میخام

کاملا درکت میکنم پسر منم ب شدت ب لباس فوتبالی علاقه داره بیرون میخام برم گریه ک با همینا میام امروز با بدبختی راضیش کردم یک ساعت لباسشو عوض کردم بردم بیرون آوردم .یعنی تو خواب درمیارم میشورم خشکش میکنم تنش میکنم بیدار شه ببینه تنش نیس قیامت میکنه.امیدوارم زودتر رد کنن این مرحله رو خیلی رو مخه☹️

موقع خواب از تنش در بیار ،منم موقع خواب پتو بالشت پسرمو عوض میکنم چاره چیه ،پتوش کوچیکه وبالشتشم بلند ،به سلیقه‌ ی خودشم رفتم پتو گرفتم باز قبول نمیکنه بعضی شباهم که یهو بیدار میشه باز مجبورم پتو قبلشو بهش بدم تا بزرگتر بشن عاقلتر بشن

قایمش کن دخترمنم گیر پتوی کلفت هست به بدبختی جداش کردم. فقط قایمش کن

قایم کن هر چی سراغشو گرفت بگو رفته تو سرماها بگو لباسات گفتن هوا گرمه ما گرممون میشه میرم تو سرما وقتی هوا سرد شد میایم.
من وقتی دخترم به پتو و لباس زمستونه هاش گیر میده میگم رفتن تو سرماها گفتن ما زمستون میایم اینجا گرممونه.
وقتیم زمستون سراغ لباس تابستونه هاشو میگیره میگم اونا رفتن تو گرما گفتن ما سردمونه.
دخترمم میخنده میگه کی زمستون میشه لباسام بیان؟ میگم وقتی هوا خیلی سرد شد و بخاری گذاشتیم.
باز ۲ روز بعد سراغ میگیره دوباره همینارو میگم یکم قصه میگم خوشش میاد میخنده

یه جایی قایمش کن که نبینه
بعد فراموشش بشه
اما بعضی وقتا بچه ها گیر میدن
هیچ کاری نمیشه بکنی

قایم کن اصلا نبینه بعدا بگو پیدا کنم تنت میکنم

خب دیگه یزار انقد بپوشه ک‌خودش خسته یشه

دختر منم فقط دلش میخواد یکی دوتا لباسشو بپوشه گیر میده خیلی وری حرف گوش میده فقط ناراحت میشه دیگه به شدت دختر شما نیست دقیقا درکت میکنم که چقدررر حالت بد میشه منم خیلی عصبی میشم😢😔

عزیزم دور از چشماش پاره شون کن بگو دیگه انقد تنت کردی پاره شدن برو عین همون رنگ تابستانه براش بخر بگو اونا ینی لباس قدیمیه گفته ما دیگه میریم حالا اینارو بپوشه

اا بچه های منم از خوخو میترسن فقط😂😂

سوال های مرتبط

مامان عروسکِ من مامان عروسکِ من ۳ سالگی
خانوما من تا ب امروز ک دخترم 3سال و 8ماهشه در حد توانم هر چی ک دخترم خاست و اراده کرد رو براش خریدم. از خوراکی بگیر تا اسباب بازی و لباس.. ب قدری که تقریبا هر چن روز درمیون لباس جدید میپوشه میره بیرون یا پارک.. همیشه مرتب و تمیز.. بحدی ک وقتی میریم پارک چن تا از خانوما ک سلام علیک داریم ب دخترم میگن وای چه لباس قشنگی پوشیدی یا میگن چه حوصله ای داری لباس و با گیره مو و عینکش رو باهم ست میکنی اکثرا.. خلاصه خاستم بگم ر این حد رسیدگی دارم بهش حالا در کنار اینا اصلا آدم باج دهنده ای نیستم وقتایی شده دخترم چیزی خاسته و من میگفتم نه و این نه واقعا نه بود اگر گریه کنه بهش میگم با گریه تو من هیچ کاری برات نمیکنم هروقت گریه ت تموم شد باهم صحبت میکنیم.. خیلی وقتا خیلی چیزاشو خودم از رو ذوق خودم براش میگیرم... امروز دخترم و شوهرم باهم رفتن پارک یکی از دوستای دخترم هروقت دخترمو میبینه میگه بریم خوراکی بخریم( همراه مامانمون) امروزم ب دخترم گفت بریم مغازه؟ دخترم ب باباش گفت بریم مغازه و شوهر خنگ من از قضا کارتش رو نبرد و ب دخترم گفت بابا تو خونه کلی خوراکی داری( واقعانم داره هفته پیش رفتیم فروشگاه فقط شاید نزدیک ب یه تومن براش خوراکی های مختلف خریدیم بعد شوهرم از سرکارش نزدیک ب 500هزار براش اسنک خریده آورده) خلاصه شوهرم گفت کلی خوراکی داری یهو دخترم گفت وایسا برم از مامان دوستم بپرسم و دویید رفت گفت:
مامان Rasta مامان Rasta ۳ سالگی
سلام خانوما ترو خدا کمکم کنید خیلی ناراحتم😔
دخترم س سال خوردیشه خیلی اخلاقش بد شده یهو میزنه ب کسی ب بزرگ تر از خودش بعد چش سفیدی میکنه برا طرف ک هیس هیچی نگو میزنه ب بچهای بزرگ تر از خودش ب دوستای خودم بعد نگاه تو چشمام میکنه بقران بخدا من نزدم قشنگ نگاه میکنه دروغم میده سر خود شده اصلااا حرفم گوش نمیده اخلاقاش خیلیی بد شده ک یهو باورم نمیش این دخترم میگم چشه یعنی من مقصرم؟ یعنی دخترم داره دیونه میشع؟ قراره اینجوری بمونه اینقدر دروغ بده ی بچه معصوم س ساله باعث این رفتارش منم؟ 😔چ گناهی داره اخه انقدر بد شده دیگ تو جمع خانواده اینا هیچکس دوسش نداره انقدر بدبخلاق بیتربیت شده میزنه ب کسی یا اذیت میکنه یا زور میگ مامان بابای بقیه بهش چیزی میگن حتی نمیتونم طرف داریش بگیرم چون مقصره و دروغم میده و خورد میشم نمیتونم طرفش بگیرم دلم اتیش میگیره بچمه ولی دست خودش نیست انگار روانی شده انگار مریضه تروخدا بهم ی چیزی بگین این کاراش یعنی چ باید چیکاررر کنم از فکر دارم دیونه میشم😔😔😔