۱۴ پاسخ

من تو سن ۲۴سالگی نمیدونم ناخن کاشتن چیه اصلا نگاشتم بعد این تازه به دوران رسیده ها رو ببین بخدا حق مارو هم اونا خوردن🤣

اره خیلی دیدم خاهر خودم ۹ساله کاشت زد

خب کنه چه اشکالی داره الان هیچیزی تعجب اور نیست

آبجی خودمم ۱۱ سالشه دقیقا هم سن همون دختره است .
اخلاق رفتار آبجیمو ک میبینم میفهمم ک رفتار آبجیم رفتار عادی نسبت ب سن خودش خوبه رفتار ی دختر ۱۱ ساله اس .
ولی این دختری ک میگم کلا عوض اخلاق رفتارش پیج اینستاش هر دو ساعت فیلم خودشو همراه با آهنگ میزاره خودش رو شبیه اجنه میکنه آهنگ میخونه لب خونی میکنه عکس نوشته های ناجور میزاره استوری .
اصلا درشان ی دختر بچه اونم ۱۱ ساله نیس . استوری های اعجوبه .
نرمال آهنگ بخونه آرایش نرمال بکنه ن ها اصلا جور دیگه ای خیلی خیلی خیلی حاضر جواب پررو هست.

برمیگرده به یه خانواده بی مسعولین 14سالع کاشت بزنه آخه اشتباهه

خیلی بده میدونی دليل اصلی سرطان تو خانوما همین موادی شیمیایی مخصوصا که از سن پایین بزنن

من خودم نظری ندارم چون در مورد خودم نیست،ب نظرم هر کس صلاح خودش و زندگیشو میدونه

تا وقتی آسیبی به خودش و بقیه نزنه چه ایرادی داره؟! چیه مگه چه فرقی با لاک داره

اره دیدم دختر خاله زن داداشم

منم خیلی بدم میاد هییییچ وقت همچین اجازه ای به دخترام نمیدم دین کارو کنن جون خودمم‌نکردم چون نماز ندارم
جودی رفتار ‌کردم که دخترمم بدش میاد خودش

ن چ عیبی داره دیگ دوره عوض شده

منم دوست ندارم
ولی دخترعموم کلاس پنجمه اونم برا عید ناخن گذاشته بود

منم دوست ندارم

وا ۱۱ ساله چه به این کار ها

سوال های مرتبط

مامان محمد حسام مامان محمد حسام ۴ سالگی
خانما میخوام درد و دل کنم من و شوهرم 7 ماه صحبت کردیم زیر نظر خانواده ها و ازدواج کردیم از اول ازدواجمون شوهرم قصد داشت منو تغییر بده و به قول خودش شبیه خودش کنه و از این طریق افسار زندگیش رو دستش بگیره من وابسته خانواده ام هستم مخصوصا مادرم اون هم میدونست و با خانواده ام در افتاد و یکی یکی پاشون رو از خونه ام برید تا به قول خودش من مستقل بشم تو این گیر و دار من باردار شدم در حالی که با کل خونواده ام قهر بود تو دوران بارداری خیلی اذیتم کرد و من از ماه هشت بارداری افسردگی گرفتم تا سه ماه پس از زایمان حالم بد بود ولی تو اون روزا تنها دل خوشیم و دلیل زندگیم پسرم بود الان هم جونم به جونش بسته است نمی تونم یه لحظه دوریش رو تحمل کنم پسرم هر چی بخواد بخره به من میگه چون باباش براش نمیخره حتی لباساش رو مامانم اینا می‌خرن دکترش رو خودم میبرم خلاصه که باباش هیچ احساس مسئولیت نداره ولی پسرم باباش رو بیشتر از من دوست داره به من میگه من تو رو دوست ندارم بابام رو دوست دارم خیلی دلم گرفته