امشب بچه هاروبردیم بیرون توماشین اکثر شبا میبریم که بخوابن بعد دیگه یهو دلمون خواست رفتیم اممزاده خیلی ام شلوغ نبود توحیاطش نشستیم واومدیم بسم الله ایناهم گفتم
حالاالان بچه هاجفتشون دارن از ساعت ۱۱گریه میکنن ماهم داریم بیهوش میشیم از خستگی ونگران ک اینا چشون شده ماهلین یبار خوابید توخواب ناله کرد گریه کرد مجددبیدارشد
به مامانم الان زنگ زدم میگه بردی شلوغ بوده ترسیدن یا امامزاده سنگینه چرا بردی
نمیدونم چیکار کنم خیلی پشیمونم بردیم بیرون
هرشب توماشین فقط دور میزدیم ومیومدیم
الان چیکار کنم بخوابن بنظرتون شیرهم نمیخورن فقطططط گریه
۷ماه ونیمشونه

بد ب دلت راه نده نمک و اسفند دود کن ولی حتما هود و‌روشن کن بو تذیتشون نکنه،اول دور سرشون بچرخون و نیت کن ک انرژی منفی از وجودشون بره بعد دود کن

عزیزم چهارقل بخون آیه الکرسی بخون بهشون فوت کن ی تیکه ذمه یا سنگ نمک ب بدنشون بمال همزمان چهارقل هم بخون بعد اونارو بسوزون تو اسپنددودکن
راهشون ببر چراغارو کم کن ی صدای آرامبخش براشون بذار انشالله که ساکت میشن و میخوابن

یه اسفند دود کن براشون

بالا سرشون چاقو بزار

یا ترسیدن یا بادخورده ب گوشیشون یکم قطره استامینوفن بده بچهات اسفندیا یکم نمک دورسربچهات بچرخون بعد بزار ریز شیراب تا بخیربگذره

اسفند دود کن و تخم مرغ بکشن ایشالا ک آروم میگیرن

ای بابا منم تو همین وضعیت تو بودم از ساعت ۱۲ که رسیدیم خونه انقددددددد یکیشون گریه کرد تا الان دوتامون هلاک شدیم بخدا جیغ میزد فقط شوهرمم بردش بیرون دورش داد قبلش رفتیم حرم گفتم الان خسته میشن راحت میخوابن ولی نه بچم آروم نمیگرفت اسپند دود کردم شربت گرمیچر دادم گرفتمش تو بغلم تابش میدادم تو دستمو لالایی خوندم تا آروم گرفت خوابید

چهار گوش قران رو اب بکش اون اب رو ب هردو بچه چند قطره بده

شاید باد پرشده شکمشون گریمچر نمیدی؟