۵ پاسخ

چقدر سخت میگیری😐خب راست میگع بچرو آزاد بزار خونشون که رفتی اتفاقا تایم پی‌پی و جیشش ازادش بزار تا برینه به خونشون،،،بعدم از الان نگو دیگه نمیخام بگو اره اتفاقا زیاد میخام بچه،،بعدم خرج زیاد بکن برای بچت بفهمن بچه خرج داره،اگر شب بیداره شب ببرش خونشون نزار بخابن بفهمن اذیت داره بچه

خخخخخ دخالت؟؟؟؟من دخترم نزدیک یازده ماهشه هنوز نذاشتم مادرشوهرم و خواهر شوهرام ببینتش...هی به همسرم التماس میکنن که بیار ببینیمش اجازه نمیدم،کارم بی علت نیستا سر زایمانم نیومدن دیدنمون سر یه بحث فامیلی منم❌️کشیدم روشون

آره مادرشوهرمنم همین بود من روندادم بهشون

نه خداروشکر خیلی خوبن

بهش بگو قربوت دودل شوهرت برو نه بچه من
بلوغ زود رس میگیره

سوال های مرتبط

مامان عسلچه مامان عسلچه ۱۲ ماهگی
مامانا اگ تجربه ایی دارین کمکم کنین خیلی داغونم
دخترم تا ۶ ماهگی خیلی آروم بود بعد اون‌ اصلا شبا خواب نداشت و همیشه نق میزد دکتر می‌بردم دارو خواب میداد ک نمیدادم الان سه هفته اس دیوونم‌کرده بخدا خیلی خیلی بداخلاق شده بی دلیل از صبح تا شب گریه میکنه دیگ سرم داره میترکه هر چقدر بازی و مهربونی فایده نداره مثلا نشیتی پاتو جمع میکنی این گریه میکنه ک چرا اینکارو کردی حالت لجبازی منم‌قبلا خیلی صبورتر بودم از بس ی بند داد میزنه من و شوهرمو دیوونه کرده منم‌گاهی غر میزنم ک اینم بدتر داد و بیداد میکنه مامانم‌میگ بزار گریه کنه عادت کرده تا از سرش بیفته اما میدونم فایده نداره اگ ب خواستش نرسه ۲ ساعت داد میزنه بخدا کم آوردم دو روزه غذا هم‌نمیخوره حتی ما سفره نمیتونیم از دستش بندازیم میگ کسی نباید ب قاشق دست بزنه ..حس میکنم‌پیش فعاله بخدا دیوونه شدم بچه های شما هم اینجوری ان؟چیکار کنم این رفتارا از سرش بیفته هیچ کمکی ندارم شوهرم زیاد کمک‌نمیده دیگ کم‌اوردم
مامان هیراد مامان هیراد ۱۵ ماهگی
۳روز پیش آقا هیراد من تولد یکسالگیش بود چ زود یکسال شد و چ زود منی ک استرس بغل کردنشو داشتم شدم ی مادر قوی ک تنهایی از پس همه چی برمیاد آقا هیراد من درست چندروز قبل تولدش شروع ب مستقل راه رفتن کرد اونم ن یک قدم ن دو قدم بلکه تا هرقدر که دلش بخواد کرد ماما بابا مال من دایی ممد این چیه جیزه نامنام به به پوفی آب جوجو اخی اه نه نکن آجی دادا ننن خوخو هاپو واوا الا(الهام)ایزا(نژلا) عمم(عمو)و خیلی چیزای دیگ میگ منو ناز میکنه بوس میکنه گاز میگیره بابای میکنه میرقصه قشنگ دست میزنه دست میده قلم برمیداره و رو کاغذ خط خطی میکنه همزمان ریتم چش چش دو ابرو هم درمیاره سینی ببینه با دست میزنه و شروع میکنه رقصیدن همه رو میترسونه و میخنده دالی بازی میکنه گوش و چشم و بینی و دهنشو میشناسه چشمک زدن بلده صدای در بیاد میپرسه باباس؟ ب چیزایی ک تا حالا دست نزده با احتیاط ی انگشت میزنه تا ی وقت نسوزونه بعد کامل دست میزنه شونه ببینه هرکی جلو راهش باشه موهاشو شونه میکنه گیره های منو رو موهام میزاره و لوازم ارایشمو ب صورتم میزنه با اسباب بازیاشو روی هم میزاره و دست میزنه توپ رو ایستاده شوت میکنه وقتی پوشک میدم دستش میگم اینو چیکار میکنم میزاره رو پاش ینی اینجا حرفامو میفهمه وقتی میگم بشین برو بیا بردار بخور بخواب انجام میده وقتی سوالای ساده میپرسم مثلا بابا کجاس اگ بیرون باشه در رو نشون میده قایم موشک بازی میکنه خودش با قاشق غذا میخوره یکم ریخت و پاش میکنه اما ب نسبت سنش خوبه جدیدا خیلی علاقه بهم نشون میده و طرفمو میگیره شارژر ببینه میاره میزنه ب گوشی من گوشی رو بر میداره دکمه شو میزنه میزاره رو گوشش میگه الو بابا الو ماما بای بای و کلی چیزای دیگ