شوهر منم غر میزد اما من محل نمیدادم، تا اینکه جنگ شد تعطیل شدن تازه فهمید چقد سخته تازه اون موقع دیگه اندازه قبل سخت نبود
همش میگفت بابا خوابوندن بچه رو چرا یاد نمیگیری
خو الان خیلی سخته هنوز خودت میزان نیستی، یکم دیگه که شیر شبش کمتر بشه راحت تر میشی
من ک خونه رو ول کردم باهاش میخوابیدم باهاش بیدار میشدم فقط یه وعده غذا شب ک میخوابید درست میکردم ناهار و شام همونو میخوردم
منم تازه رو روال افتاد نه مادری نه خواهری شوهرمم شب کاره شبا سر کار روزا خوابه اصلا نمیدونم چیکار میکنم ولی خب خدا بزرگه این روزا هم میگذره بچه هم کم کم بزرگ میشه و شیرین تر میشه با یه لبخندش تمام خستگیت از بین میره قوی باش به زوری به روال عادی برمیگردی
خیلی سخته اما فکر کن که بچه سالم دنیا آوردی آروم میشی
عزیزم اگه کسی دورت نیست کاراتو با همسرت تقسیم کن مثلا بعضی شبا بزار واسش بلند شه شیر بده اگه شیرخشکی
برو خرید به همسرت بسپار با دوستات برو بگرد برو مسافرت ظهرا بخواب نینی بسپار به همسرت
من هنوز برنگشتم نمیتونم به کارام برسم شوهرمم میاد غر میزنه😐😬😮💨
من از روز اول تنهام ،هر از گاهی خواهرم میاد بهم سر میزنه ولی کلا تنهام شبا خیلی سخته باور کن توی این چند شبی که به دنیا اومده سر هم ۶ ساعت نخوابیدم دیگه بدنم داره ارور میده
طبیعی اوایل عزیزم زیاد به خودت سخت نگیر
فکر کن دوتا پسر بچه هم دارم علاوه بر این کوچولو!
من تازه برگشتم یکم باید تحمل کنی
روالی در کار نیست 🤐✌️
من هنوز به روال برنگشتم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.