حالا من بگم بعد 9 سال بارداری یه روز غروب محرم بود بچه های کوچیک تا ده و یازده ساله به پاین خودشون هیت درست کردن بودن و عزاداری میکردن امدن تو کوچمون بچه ها رو دیدم با جون و دل میخوندن و سینه میزدن بلندگو نداشتن فقط یه تبل و دوقل داشتن یکی با صدا بلند میخوند بقبه سینه میزدن اونا رو دیدم دلم شکست گریه کردم گفتم یا امام حسین یه بچه هم به من بده اینطور برات عزاداری کنه هیت درست کنه خیلی گریه کردم اون شب دقیقا فردایی اربعین حسین بود تست بارداری دادم مثبت شد رفتم دکتر نوشت سونو اونجا گفت 6 هفته هستم و اونم دوقلو پسر الانم خداروشکر از وقتی پسرهام هفت ساله شدن خودشون هر سال هیت درست میکنن با بچه های محل همه وسایل هم خریدن حتی علم دارن و غروب ها تو محله ها میچرخن هر سال این کارشونه
منم نذر شیر کردم روز شیرخوارگان و امسال پسرمو بردم شیرخوارگان😍
منم ۹ ماه اقدام داشتم هر ماه نا امید میشدم حرف مردمم بماند که انگ نازایی میزدن خیلی دلم شکست دیگه کلا بی خیال شدم گفتم اگه خدا بده یه جوری میده که اصلا نفهمم و واقعا هم همین شد شب شهادت حضرت زهرا من پریودیم تموم شد و رفتم خونه دوستم روضه بعد سفره صلوات همینجوری صلوات میفرستادم و گریه میکردم ماه بعد که نوبت پریودم شد دیدم خبری نیست ۱۰ روز گذشت و تست زدم مثبت بود جوری که اصلا انتظارشو نداشتم یادمه روز پدر بود که تستم مثبت شد و خبر پدر شدن شوهرم بهش دادم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.