چخبر چه میکنین ماامشب اومدیم هیئت خیابون امام ولی زیاد نموندیم چون گندم میخاست ک ولش کنی بره داخل دسته ب همه چی کارداشت
اومدیم خونه ماکارانی درست کرده بودم خوردیم البته ن زیاد اشتهانداشتم
بعدشم میخاستم برم حموم ک گندم خودشو ازمن زودتر انداخت توحموم
الانم دراومدیم گندم روپامه امیدوارم ک بخوابه
شوهرمم نصف شبی رفته دم در روغن ماشینو عوض کنه کل تعطیلات زده به خواب واستراحت وگوشی دیونم کرده خونه اس مردا فقط باید سرکارباشن🤣😅

ماهم رفتیم چهارراه مازندران یکم دسته نگاه کردیم پسرم گیر داد بریم خوابم میادددد
حالا تازه الان خوابید...
منم درازکشیدم نت گردی

من تازه درازکشیدم هوف هرشب تابخوابم ساعت دو سه میشه
هیئت بودیم تابیام خونه جمع‌وجورکنم لباسشویی روشن کنم ظرف بشورم شد الان
هنوز کلی لباس مونده تا کنم بذارم تو کمد

ما هم روستا بودیم مراسم و شام و خودمونم ایستگاه صلواتی داشتیم روستا قبل سینه زنی چایی و شربت می‌دادیم بده سینه زنی هم میوه و یه ساندویچ کوچیک فلافل می‌دادیم دیگه تا تموم بشه و جمع کنیم و ببریم خونه پیاده کنیم و کلی بدش کار بود دیگه تازه الان قسمت شد بریم به سمت خاب
یاسین بچم دیگه اینقدر بازی کرد و بدو بدو کرد خسته شده بود بیهوش شده همیشه ساعت ۱۱ میخابید این شبا ساعت ۱ میخابه،😟