۱۶ پاسخ

ادامه ۵
و جمعه ظهر مرخص شدم خلاصه ک من خیلی خیلی از سزارین راضی بودم خیلی زیاد فقط راه رفتن ی چند روزی مشکل داره بخیه ها میسوزن حتما رو تخت بخوابین توالت فرنگی استفاده کنین تو ریکاوری و حین عمل سرتون تکون ندین حرف نزنین ک سردرد نشین من اصلا نشدم خداروشکر از دیروز ک مرخص شدم نه شیاف گذاشتم نه مسکنی ک دکتر داده خداروشکر اصلا نیاز نشد همه چیز قابل تحمل و زود گذره شورت ی بار مصرف بگیرین و ی همراهی خوب انتخاب کنین من مادرشوهرم بود ک جگرمو خون کرد😐😂

ادامه ۴
بردنم بخش پمپ درد داشتم ک تاکید می‌کنم حتما بگیرین حتمااااا هر ۶ ساعت شیاف میزاشتن برام با پمپ درد من هیچ دردی نداشتم فقط سوزش بخیه هام اذیتم میکرد وگرنه درد نداشتم بعد ۵ ساعت بچمم آوردن پیشم زیر اکسیژن بود قبلش قبل راه رفتن هم برام شیاف زدن بعد ک راه رفتم و رفتم سرویس میگم درد نداشتم فقط سوزش ک امدم خوابیدم دوباره بخاطر پمپ درد دیگ سوزش هم کم شد وقتی هم مایعات رو شروع کردم نسکافه خوردم با بابونه و بخاطر شیاف هایی ک میزارن تا شکم کار کنه من بیرون روی میگرفتم تا همین دیشب بدون اختیار بود کاملا یعنی اگ نوار نبود حیرون بودم😐😂

ادامه ۳
بچه رو بردن منم هیچی حس نمیکردم فقط لایه آخر بخیه رو فهمیدم ک دارن بخیه میزنن و پانسمان میکنن تموم ک شد بردن ریکاوری ک واقعا بدترین قسمتش ریکاوری بود انگار وسط قطب شمال بودم از بس میلرزیدم اینقد لرزیدم مردم و زنده شدم همش هم میگفتن طبیعیه خلاصه خیلی سخت گذشت این قسمتش درد نداشتم فقط میلرزیدم بعد ک حسم برگشت زنگ زدن گفتن بیان ببرن منو بخش ک مث اینکه گفتن تخت خالی نداریم منم نمیدونستم جریان چیه خیلی ترسیدم فک کردم بچم چیزیش شده منو نمیبرن بعد دیگ امدن گفتن نه بچه زیر اکسیژنه منم ت خالی شه میبرن دوبار شکممو ماساژ دادن ک دردش خیلی کم بود اینم با اخ و اوخ حل بود جا ب جایی از رو تخت ها هم یکم درد داشت ولی چون هنوز حس ندارم کامل همه چیز قابل تحمل و زود گذره

ادامه ۲
آمپول بی حسی ک ی آقا بود مهربون و شوخ بود همه گفته بودن درد نداره ولی درد داشت خداییش اما اونم کم بود زود هم تموم شد منم ک بی‌حس نمیشدم هی میگفتم هیچکار نکنین من حس دارم هنوز😂بعد اقاعه گفت اینجا کشتارگاه نیست زایشگاهه تا بی حس نشی ک کاری نمیکنیم ما بعد گفت حالا پرده رو وصل کنین اگ بی حس نشدی بیهوش میکنیم بعد دیگه من همینجور ک منتظر بودم بی حس بشم دیدم بچم لباس پوشیده آوردن کنارم😂ولی گریه نکرد سریع بردنش زیر اکسیژن

ادامه 1
پرونده تشکیل دادیم ی سری وسایل گفتن بخریم مث لباس دمپایی زیر انداز جوراب واریس ی نوار قلب گرفتن ازم ی پلاستیک دادن بهم داخلش ی سرهمی و کلاه پوشک گفتن بزار ببر با خودت قبلش هم امدن چک کردن ک جای عمل تمیز هست شیو هست یا نه
دیگه منو گذاشتن رو ویلچر بردن تو اتاق عمل داشتم میمردم از استرس خوابیدم رو تخت شلوارمو در آوردن سوند وصل کردن ک درد داشت ولی کوتاه بود و قابل تحمل با چندتا اخ و اوخ حل بود😂بعد دیگ نوبت آمپول بی حسی شد

مبارک باشه

خدانکشتت 😂😂😂دختر این همه درد کشیدی همه رو با خنده گفتی دلم زایمان خواست
شرت یک بار مصرف چندتا لازم میشه

سلام به سلامتی عزیزم کدوم بیمارستان بودی!؟

من حالا بستریم کردن سوند زدن رفتم اتاق عمل رفتم ریکاوری فرداش مامور تامین اجتماعی اومد چند تا سوال پرسید تایید کرد رفت

خیلی زیادهههع🥵🥵🥵🥵

خدا رو شکر عزیزم که خوب پیش رفت و نیازی به NICU هم نشده. واقعا برات خوشحال شدم. همزمان با پستی که شما گذاشته بودی منم رفته بودم سونو و وزن بچم کم بود و دکتر ارجاعم داد به بیمارستانی که اصلا دوست نداشتم برم. ولی انشالله همون‌طور که در نهایت برای شما خوب پیش رفته و کوچولوت رو صحیح و سالم بغل گرفتی برای من هم عاقبت به خیر بشه

برای من سوند رو بعد بی حسی زدن

کدوم بیمارستان

🥰❤️قدم نورسیده مبارک باشههه🥹😍
ان شاالله قدمش پر از خیر و برکت باشه براتون🥰😍

منتظر بقیه اش هستیم عزیزم♥️

کدوم بیمارستان بودی و دکترت کیه

سوال های مرتبط

مامان آراز مامان آراز ۴ ماهگی
سلام دوستان میخوام تجربه خودم برا زایمان طبیعی بگم ب صورت خلاصه ۰۰۰من از اول بارداری انتخابم سزارین بوو د اصلا ب طبیعی فک نمیکردم همه تلاشم میکردم واسه سزارین ۳۷ هفته ۲ روز م بود همینجوری گفتم برم بیمارستان ببینم قبول میکنن برا سزارین اختیاری رفتم وقتی فشارم گرفت گفت یکم بالاس بعد تست آمینو شور گرفت جوابش مثبت بود بعد اومد معاینه م کرد گفت ۲ ثانت باز هستی زود برو آماده شو برا زایمان من گفتم میخوام سزارین کنم گفتن باشه ۰ بعد منو بردن زایشگاه دیگ شروع کردن معاینه هر نیم ساعت میگفتم معاینه نکنین من سزارین میخوام گفتن نمیشه از شب شروع کردن معاینه ک ساعت ۸صب بود ک دردام شروع شد دهانه رحمم با آمپول فشار همینجور باز می‌شد ک وقتی رسید ب ۱۰ دوتا زور ک زدم نی نی اومد ساعت ۱۰ و ۲۰ دقیقه کلا ۲ ساعت من درد کشیدم وقتی بچه ب دنیا اومد انگار ن انگار درد کشیدم ۰ میخواستم بگم ک با این ک اصلا اصلا ب طبیعی فکر نمیکردم و ی ترسی از طبیعی داشتم ۰ کلا از زایمانم راضی هستم ۰ گفتم تجربه م بگم ک طبیعی اونقدر ها هم ترس نداره ۰بیمارستان هرکس سزارین کرده بود ب من می‌گفت خوشحال ب حالت ک طبیعی آوردی ۰۰ ایشالا شما هم زایمان خوبی داشته باشین
پسر منم ²/²ب دنیا اومد 🥰
مامان شاه پسرم🩵💙 مامان شاه پسرم🩵💙 روزهای ابتدایی تولد
مامان نُقلی🩵👶🏻 مامان نُقلی🩵👶🏻 ۱ ماهگی
سلام مامانا خاستم تجربه زایمانم(سزارین) رو بزارم من ۳۹هفته ‌و۴روز بودم ک وقت سونوگرافی داشتم رفتم ماما دید گفت آب دور جنین خیلی کم شده ت این چند روز آبی ازت رفته گفتم نه گفت نامه میدم برو بیمارستان بستری شو خلاصه ما رفتیم و برای بستری شدن،
من تصمیمم از قبل طبیعی بود ولی وقتی رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت دهانه رحمت بسته س ،قرص (واژینال)برات میزاریم تا دردهات شروع شه امکان داره تو چند ساعت باز شه امکان هم داره تا فردا طول بکشه راستش من خیلی ترسیدم گفتم اگ طول بکشه تا باز شه و کلی درد بکشم و آب دور جنین هم کمه برای بچم خطرناک بود و یجوری ریسک بود ترسیدم
گفت اگ شرایط اورژانسی بشه سزارین میشی،منم نشستم فک کردم گفتم اگ هم درد طبیعی رو بکشم و در آخر سزارین بشم واقعا ظلمه😅و گفتم منو سزارین کنید و اونا هم قبول کردن و آماده شدم برا سزارین و سوند وصل کردن درد زیادی نداشت و همچین آمپولی ک ب کمر میزدن هم قابل تحمل بود و همسرم موقع عمل کنارم بود و باهام حرف میزد و زودی تموم شد صدای گریه پسرمو شنیدم خیلی حس عجیب و شیرینی بود،اولین بلند شدن برای راه رفتن و اولین دستشویی رفتن واقعا درد داره ولی گذراس من از روز دوم خیلی بهتر شدم درد داشتم ولی نسبت ب روز اول واقعا بهتر بودم روز اول واقعا درد داشت و عجیب بود 😅من نمیدونم پمپ درد چیه ولی اینجا (المان)بهم قرص مسکن میداد خیلی هم قوی نبود و اینکه سرم مسکن وصل میکرد هر از گاهی
من چهار روز بیمارستان بودم و خیلیییییی پرستارای مهربونی داشت خودشون بچه رو عوض میکردن بهم کمک میکردن برای دستشویی رفتن و راه رفتن و...
مامان مهراد💙💙 مامان مهراد💙💙 ۱ ماهگی
من یکشنبه بود ک حس کردم حرکات بچم کم شده خلاصه هرکاری بگین کردم ولی بازم کم بود شب رفتم بیمارستان قسمت زایشگاه nstگرفتن گفتن مشکلی نداره و میتونی بری خونه ..بعد ی دکتر اومد گفت ن چون مشکل فشار داری باید بستری بشی ب احتمال زیاد فردا سز میشی مایعات سبک بخور من کلا شوکه شده بودم نمی‌دونستم چکارکنم فردا شب همون دکتره اومد گفت تورو ب شیفت بعد میسپارم ختم بارداری دادن گفتن روند زایمان طبیعی و شروع کنن من بازم تعجب کردم گفتم مگ قرار نبود منو سز کنید گفت نه فعلا طبیعی... خلاصه منم قبول کردم و گفتم مشکلی نیس..ساعت ۸٫۵اومدن معاینه کردن گفتن یه سانتی درصورتی ک خودم از هفته ۳۴ ی سانت بودم...برام نمی‌دونم شیاف بود یا قرص گذاشتن تو واژنمو و دردم شروع شد ...تا شد دوباره ساعت۱۲دکتر اومد معاینه کرد ب حدی فشار داد و چرخوند ک من جیغم دردومد و گریه کردم ..بعد دستکش رو دیدم ..دیدم خونی شده ..گفت دوسانتی فهمیدم ک بزور رحممو باز کرد...خلاصه تا شب ساعت ۱۰شب من داشتم درد می‌کشیدم و هر ی ساعتی یبار میومدن معاینه..و همچنان با وجود درد زیاد همون دو سانت بودم
ادامه پارت بعدی