۶ ماهه به صابخونه ی نامردمون گفتیم در میایم خونه خریدیم هر روز یه بابمول در میاره یه روز میگه خونمو گذاشتم واسه فروش هر موقع فروش رفت میدم یه روز میگه گذاشتم اجاره و این دست حرفا.....مام خونمون خشک بود برای وسایلاش چک دادیم یبار اردیبهشت ۱۰۰ تومن برای شیر آلات همسرم خواست با هزار جور منت داد بهمون
یبارم به مرده زنگ زدیم گفتیم ۱ خرداد در میایم گفت باشه از ۳۱ خرداد جواب تلفن مارو نداد خودشونم رفته بودن شهرستان
دخترش اومد جلو درمون گفت به بابام زنگ نزنید استرس میگیره😐
من به دختره گفتم پس واسه ما پول جور کن ۱۲۰ جور کردن
زنه زنگ زد به من هزار جور حرف گفت ، گفت ما نزول کردیم پولتونو دادیم و هزار جور منت
۵۰ تومنون مونده
امروز همسرم رفته باهاش حرف بزنه مرده میگه باید این ۶ماهو ۱۷ روزو کرایه بدین همسرمم گفته تو مارو به زور نگه داشتی من خونم آماده بود
الان میگه پولو باید بدین ماهی ۳ تومن
تازه پکیجم باید بیارم سرویس کنن هر چیزیش شده باشه پولشو شما باید بدین
بعد هی میناله میگه پولم برکت نداره زنم هی مریض میشه
معلومه همچین پولای حرامی برکتو میبرن از زندگی
همسرم من باسنش ۴ تیکه شده انقدر اضافه کار وایساده🥲 از منو پسرم زده از تفریح زده شبانه روزی تو شرکت بوده
خواستم بگم توروخدا همچین صابخونه ای نباشید
خدا ازش نگذره ...انقد واسه خونم ذوق داشتم همه ذوقمونو کور کرد
کاممونو تلخ کرده

۵ پاسخ

خب باید میرفتی خونه خودت ولی کلید خونش تحویل نمیدادین

باید از روز اول میرفتی دادخواست پر میکردی از طریق سنا اعلام میشد بهش ک شما 1روزم بعد قراردادتون نمیمونید بعد هر روزی ک پولو دیر میداد شما خسارت میگرفتید .کاری ک مستاجر ما با ما کرد .

خب مگ توی بنگاه قرارداد ننوشتید؟

ای بابا عجب آدمیه
بخاطر پولی که باید میداد تخلیه نکردین؟

درخواست بدین لطفا دوست شیم🌹🌹🌹

سوال های مرتبط

مامان 👶araz مامان 👶araz ۱۷ ماهگی
بازم شب شد و عذاب وجدان و هزار تا فکر و خیال...
پسرم یه مدته خیلییییی بد جیغ می‌کشه می‌دونم طبیعیه و تو این سن همشون این کار میکنن ولی من خر یه مدته خیلی عصبی شدم و نمیتونم خودمو کنترل کنم امشب خونه خواهر همسرم بودیم آراز انقد جیغ کشید که ما اصلا صدامون به هم نمی‌رسید یعنی انکار جیغ براش یه جور بازی شده نه که بگم گریه می‌کنه فقط جیغای بنفش منم یهو از کوره در رفتم و سرش داد زدم خدا منو بکشه با اون چشمای معصومش یجوری بغض کرد و به بقیه نگاه کرد اون لحظه خواستم بمیرم از دادی که سرش کشیدم بخدا نمیتونم خودمو کنترل کنم چیکار کنم چرا انقد زود از کوره در میرم آخه چه غلطی بکنم با این اعصاب لعنتیم هرکاری میکنم خودمو آروم کنم نفس عمیق میکشم هر کاری میکنم ولیییی تاثیری نداره روم الانم دارم از عذاب وجدان خفه میشم لعنت به من که انقد عصبی شدم
حاملگی خیلی سختی داشتم بعد اونم افسردگی بعد زایمان و یهو ام فتق پسرم پاره شد و عمل و هزار تا چیز دیگه از اونموقع به حدی اعصابم ضعیف شده که واقعا موندم از دست خودم چه کنم به نظرتون برم پیش مشاور تاثیری داره یا برم پیش روان پزشک؟؟؟؟
مامان مَهزاد مامان مَهزاد ۱۶ ماهگی
خانوما امروز نوبت سنو ترانس واژینال دارم🥲
اولین بارم نیس اما یکم استرسی شدم😅😅😬


دلیل سنو رفتنم دیده شدن کیست و تنبلی تخمدان هستش که دارو تزریق کردم و قرص مصرف میکنم میرم برای چک کردنش، و اینکه تقریبا سمت راست شکمم احساس نبض دارم ینی روی اون سمت می‌خوابم انگار یه چیزی تکون میخوره🥴 حالا دکتر احتمال داد که کیستم بزرگ شده باشه اما خب حس بدی دارم

جدای این داستان بالا👆👇
یکی از دوستای همسرم دوتا بچه شیر به شیر آوردن و الان طرح مادران ماشین در اوردن،
ما قبلا پرشیا داشتیم موقع خونه خریدن فروختیم یه مدت بعدش به سختی یه پراید خریدیم 😅😬
همسرم پیله کرده منم باید دوتا بیارم منم ماشین خوب میخام حالا اینا رو میگه که منو راضی کنه برای بچه دوم😬🙄
منم سفت و سخت مخالفت میکنم مامانمم پیله کرده ینی هرکس منو میبینه شروع می‌کنه به نصیحت یکی میگه بچه دوتا بشه کمتر شلوغ می‌کنه یکی میگه بچت افسرده شده تنهاست😑😑( درصورتی که هر روز دخترمو میبرم بیرون همیشه هم خواهرم که ۹ سالشه خونه ماست و با دخترم بازی می‌کنه)
انقد عذاب وجدان میدن ولی گوش من بدهکار نیست،
حالا دکترمم گفت میتونی بدنت اماده شد باردار بشی تا کیست رشد نکنه😬

بنظرتون رو حرف خودم بمونم یا یکم کیسه رو شل کنم😅😬
بچه دوتا باشه میتونم هندل کنم من از قابلیت بالایی برخوردار هستم انقد انرژی دارم که صرف کنم، کمکی هم ندارم،
مامان دختر قشنگم ❤ مامان دختر قشنگم ❤ ۱ سالگی
سلام مامانا توروخدا اگر تاپیکمو میبیند وچیزی میدونید بگین بهم همینطوری رد نشید ازش . من دیروز دخترم و بردم پیش دکتر برای وزن کمش . اول بار که دکتر کلی دعوام کرد از نحوه برخوردم با بچه گفت بچه استرس زیاد داره بیش از اندازه ترسوعه گفت باید رفتارتو عوض کنی وابسته اش نکنی بعد گفت باید کلا دوبار در روز شیر بخوره و بیشتر غذا بخوره تا دوسالگی هم شیر بده بعد بهش گفت باشیر میخابه هیچ جوره دیگه نمیخابه و تو خواب بیدار میشه دوباره میگه شیر بده بخورم میگه چون بچه استرس داره و وابسته هس اینطوره و باید یه طور دیگه بخابونیش من چیکار کنم بخدا رو پا نمیاد شدید گریه میکنه فرار میکنه دیشب بچم انقدر گریه کرد تو بغلم دورش بردم با گریه شدید اخر بچم از گریه زیادخوابش برد الانم خواستم دورش ببرم وای نگم انقدر گریه کرد که انگار کتکش میزنم دیگه دلم طاقت نیاورد شیرش دادم به ثانیه نکشید غش کرد بچم توروخدا اگر میدونید بگید چیکار کنم باید هر طوری هس خوابیدنشو تغییر بدم دکتر گفت اگه خوب بشه غذاخوردن هم خوب میشه
مامان جوجه رنگی مامان جوجه رنگی ۱۵ ماهگی
سلام خانوما میاین یه لحظه ؟
من یه خواهر دارم پسرش 6 ماهه اس .پسر منم 15 ماهه اس .ولی خانواده ام پسر منو خیلی بیشتر دوست دارن .چون از اول پیش نودشون بزرگ شده وابسته ان بهش .ولی وقتی خواهرم میاد اونجا بچه منو اذیت میکنن نمیزارن آزادانه بگرده هی میگن بگیرش میوفته رو بچه .هی باید مواظبش باشم محدودش کنم .بچم اذیت میشه .به نظرم بهتره هر کی مواظب بچه خودش باشه خواهرم مواظب باشه منم همینطورولی فقط به بچه من میگن چون اون کوچیکه . الان همسرم ماموریته من خونه مامانم بودم .مامانم ایناهم مهمون داشتن زنگ زد به خواهرم گفت شماهم برای شام بیاید .منم پاشدم زود اماده شدم اومدم خونه خودمون .گفتم شب موقع هیئت رفتن بیان دنبالم باهم بریم .نگفتم بهشون به خاطر بچه ام میرم .گفتم کار دارم که میرم . به نظرتون کارم درسته ؟لطفا منطقی جواب بدید یه تعداد محدودی از دوستان هستن میان مثلا میگن من بودم دیگه اونجا نمیرفتم من بودم قیدشونو میزدم یا من بودم میزدم با خاک یکسانشون میکردم و... 😂😂از اینا نمیخوام جواب منطقی میخوام