امشب قلبم آتیش گرفت بچم خیلی بد گریه میکرد تو گهواره آروم خوابیده بود تابش میدادم هی یهو انگار مار نیشش زد خیلی بد گریه کرد منم نمی‌دونستم چشه چون شیرش سیر خورده بود آروغ زدن بود پوشکش هم تازه عوض کرده بودم چند ثانیه گذاشتمش رو تشک خودم وای جمع شد بیاد بالا آنقدر با جیغ گریه میکرد قرمز شده بود آخرم شوهرم بغلش کرد برد پایین تو ماشین با ماشین دور زدیم تا خوابید اومدیم خونه
یکساعت قبلش کلی بازی کردیم سه تایی کلی برامون خندید شوهرم میگه بنده خدا هر چی خندید و بازی کرد از دلش در اومد بیشتر غصم گرفت الان نیم ساعته خوابه کنارم نگاهیث میکنم بخودم فحش میدم

عزیزم من روتخم مرغ اسم کسایی ک دیدنشون مثل چشم با ذغال میکشم بعد آتیش روشن میکنم میزارم تواتیش اگه ترکیدیعنی کسی چشمش کرده براش اسفند بریز

چشم خورده اگ اعتقاد داشته باشی تخم مرغ بشکن آروم میش

اگه اعتقاد داری بگو براش تخم مرغ بشکنن شاید چشم خورده منکه این جور مواقعه مامانم برا پسرم میشکنه یعنی آب رواتیشه

نمی‌دونم چرا بعضی اوقات اینجوری میشن یه بارم من یه ماه پیش گذاشته بودنش اتاق داخل گهواره ببین یه دفعه یعنی یه جوری گریه کرد من دویدم رفتم آوردمش ببین یه جوری گریه کرد من و مامانمو خواهرم غذا تو گلومون گیر کرد گفتم خدایا یعنی چی شد گفتم خاک تو سرم چی شد سر در نمیارم ادم