۱۰ پاسخ

گلم این دو تا چیزی که گفتی بنظر من موضوع مهمی واسه دلگیر شدن نیستن
پسر منم هروقت مریض بشه مادرشوهرم میگه تا اومد کمی جون بگیره باز مریض شد
چرا از این جمله ناراحت میشی؟
یا اینکه اون نوه رو بلند کنه و از سنگینیش‌ بگه ماشالله تو چرا باید به خودت بگیری؟
بنظر من مشکل تو مادرشوهرت نیست،
مشکل تو فکر خودته که همش ته ذهنت داری این مقایسه رو انجام میدی که چرا بچه ی من لاغر مونده،
به همین خاطر تا یه حرفی بشنوی ربطش به خودت و ناراحت میشی

افرین ب خدا واگذارش کن.

ول کن بابا مثل دیشب دخترم اشغال رو زمین برداشت گفتم اره حساسه میگه به باباش رفته گفتم این هیچیش فکر کنم ب منم نرفته انگار هرچیزیش میگید ب فلانی رفته😂

مال ماهم همینه عزیزم هر کدوم واسه بچه عروس یه جور دهنشون بازه
الان دختر من نرماله تقریبا ولی همیشه میگه عه هنوز راه نیفتاده چون هیکلش گنده س نمیتونه بلند کنه خودشو
لعنتی یه ماشالله از زبونش در نمیاد ولی بچه دخترش باشن مثلا ۱۵سال پیش تپل بود به دنیا اومده هروقت حرفش و میزنه میگه ماشالله

حرف بدی نزده که بنظرم مادرشوهر منم وقتی پسرم مریض میشه میگه بچم مریض شد داشت جون می‌گرفت با اینکه پسرمم لاغر نیست
ولی اینکه اونو بغل می‌کنه از عمد میگه ماشالا رو مخه واقعا میفهمم چی میگی
ولی مادرشوهر بد ندیدی که بخاطر همچین چیزای بی اهمیتی به خدا واگذار میکنی 😂
بنظر من تو چون خودت مقایسه میکنی حرف اونو رو منظور میگیری. یکم بیخیال بگیر اعتراض نکنین تا از سرش بیوفته. شاید چون اعتراض میکنین اون بدتر میخواد حرصتون بده

وای مادرشوهر من خییلی بدتره حرفاش
اوندفه پسرمو بغل کرد گفت والا بچه سبک خوبه بچه های دخترم انقد تپل بودن بزور بغلشون میکردم

مادر شوهرمنم همینه

خواهر از عمد این کارو میکنن فقط می‌خوان حرص عروس رو در بیارن. من سردختر اولیم هرهفته از دست حرفاشون فقط گریه میکردم. روانیم کردن

حرفش برات مهم نباشه بهش اهمیت نده بذار انقدر بگه جونش دراد.اگه هم چاق بود یه حرف دیگه میزد.من بچه م تپله بازم دهنشون نمیبنده عوضیا

منم همینطورم همش میگه وای بچت چاق یعنی ماشالله نمیگه بچمو بت بچه لاغر مردنی جاریم مقایسه میکنه میگه وای کاش اون چاق بود وای اون داره میمیره وای وای ایقد گفت تا بچم یک کیلو لاغر شد چشمش زد در صورتیکه بچه من نرمال ن چاق نه لاغر

سوال های مرتبط

مامان فرح جون🥰♥ مامان فرح جون🥰♥ ۱۴ ماهگی
خانما من خواهر شوهرم وقتی چهار ماهش باردار بود من باردار شدم یعنی دخترش چهار ماه بزرگ تراز دخترمه بعد دخترش اول تپل بود ولی بعد 7ماهگیش خیلی خیلی لاغر شد خب الان هروقت میاد خونمون میگه وا دخترت چقد لاغره وا انگار پوست واستخونه اینجور میگه که مادر شوهرمو جوش بزنه ودعوام کنه که چرا به بچه نمی رسی اخه هربار خواهر شوهرم این حرفارو میزنه مادر شوهرم بهم میگه به بچه غذانمی دی به بچه شیر نمی دی بعد ماشالله دخترم هم قد وتو شکل تپل تراز بچه هاشون که بزرگتراز دخترمه امروز من وخواهر شوهرم رفتیم بهداشت خب برا مراقبت دخترامون وزن دختر من که یکسال وتقریبا نزدیک یکسال ودوماهشه 9کیلو 800گرم بود بعد دختر خواهر شوهرم که یکسال پنج ماهشه 9کیلو300گرم بود من هم از بس ازش ناراحتم بهش گفتم وا وزن دخترت 9کیلو 300گرمه گفت نه نه از بس گریه میکنه نزاشت درست وزنشو بگیریم اخه دکتر بهداشت خوب وزنشو گرفت هی میگه نه خوب نگرفت ولی خوبه که باهم رفتیم تا بار دیگه نگه بچت لاغره 😒😒😡
مامان اراد مامان اراد ۱ سالگی
سلام مامانا کمک کنید پسر من الان ۱۶ ماهشه ولی هنوز مامان بابا نمیگه کلماتی که میگه مم عمه دد نه نه ,نه دو ده آقا ولی هیچ کدوم هدفمند نیس فقط بجز من که وقتی شیر میخواد میگه خیلی نگرانم .امروز که روی اپن گذاشته بودنش میخواست بیاد پایین خودش اصلا ترسی از ارتفاع نداشت احساساتو درک نمیکنه امروز حالم خوب نبود یهوزدم زیر گریه اصلا نگام نمیکرد توجهی بهم نداشت بعد کلی گریه فقط یه لحظه نگاه کرد و خندید جدیدا سرشو میکوبونه جای مدام سر یخچال به منم اشاره می‌کنه درشو براش باز کنم ناخنو دستشو به هیچ وجه نمیزار بگیرم همه میخواد گاز بگیره بچه دور و برش باشه نمیره پیششون فقط برا خودش اون ور این ورمیره یا با ماشینش بازی می‌کنه همشم میگه مم بده هنوز پتو بالشتشو نمی‌شناسه عمه عمو خاله ....نمی‌شناسه یه چیزی بگم بیار بعضی وقتا میاره بعضی وقتا حسم میکنم متوجه نمیشه .کسی بچه اش اینجوری بوده که بزرگ شده بهتر شده و سالم بوده؟ لطفا راهنمایم کنید خیلی نگرانم
مامان 🫐رُهــام جون🫐 مامان 🫐رُهــام جون🫐 ۱۷ ماهگی
در اینکه داستان این فیلم مسخره س که شکی نیس کلا کاری ندارم🤔
ولی به نظر من اصلا درست نیس که ادم ضعف های زندگیشو
اینکه مامان خوبی نداشتم بابام بد بود بابات اینطوریه عمو باهامون این کارو کرد داداشم اینجوری شد من نمیخوام مث اونا زندگی کنیم😭...به بچه هامون بگیم
نظر شخصی منه من دلم نمیخواد هیچوقت بچه م از اینکه این موضوعات باعث شکستای من شده باخبر بشه🥺
چون بچه م نمیتونه اتفاقای قبلو برامون درست کنه ،فقط میره تو فکر که این بد....اون بد...😑
یه ضعف تو وجودش اتفاق میوفته 😓
همش ازشون میترسه😥
یا همش از اون اتفاقا میترسه
مثلا بگیم بابام منو میزد.چه هم هر وقت بابامو ببینه یا همون اول میترسه یا با یه داد که اصلا هم قصد دعوا نبود یا بچه منم نبود خودشو میکشه کنار که مامانم میگفت میزدش شاید منم بزنه.😢
این لرزشایی که تو قلب بچه ها ایجاد میشه خییییلی خطرناکه😢
.
.
من اگاهی خییییلی زیادی برای تربیت بچه م ندارم ولی میتونیم عبرت بگیریم از خودمون که چه چیزهایی باعث شد خودمونم تو بچگی یه ترسایی ندونسته از سمت پدر مادرامون بهمون منتقل بشه🙁
و سالها تا الان اون ترسا اون اتفاقای بد یا اون بی اعتمادیایی که نسبت به اطرافیان داشتیم که هیچوقت هم بهمون لطمه نزد ولی فقط تو سرمون بود چون یه بزرگتر بهمون از ضعفاش گفته بود 😢