۲۴ پاسخ

خدا لعنت کنه اون ادم ک مد کرد حیوان داشتن رو ـ
جا سگ تو باغ و جنگل ن خونه.

اسم خودشونو گذاشتن روشن فکر بی عقلا

منم متنفرم
قلاده خودشون و سگشون باید ببندن
حالا همه هم برا من شدن روشنفکر

اخ گفتی من متنفرم از سگ هر چقد بگن وفا داره و ... وقتی دست میزنن بهشون ب همه جاشون میمالن چندشم میشه میگم صد هم حموم ببریش نجسه اقااا نجسه
سگ یه حیوون وحشیه هرچقدم خونگی باشه بازم حمله میکنه خیر نبینه اونی ک حیوونا رو ب خونه ها راه داد

اخی طفلی چقد ترسیده
کاش یکم فرهنگ یاد بگیرن، واقعا جای سگ تو پارک نیست. پارک جای بچه س، به همه چی دست میزنن، آلوده س مریض میشن. بعضی از صاحبای سگ واقعا پرو و بددهن هستن، با کوچیکترین اعتراضی فحاشی میکنن.

ما روزی ک میخاست بریم شهرستان تو همین شلوغ جنگ سرخه سمنان وایستاد صبحانه بخوریم کلا همه قفس پرنده یا گربه سگ بغلشون بود
منم خیلی مخالف نگهداشتن هستم
ماهم پرنده داشتیم اومدیم خونه خودمون شوهرم گفتم بیارشون من میرم سگ میارم خونه
خونه یا جای ادم یا حیوون
گناه داره
خونه عمه شوهرم رفتیم گربه داشتن شالم سیاه یه لحظه افتاد زمین به لحظه نکشید پرموگربه شد

منم متنفرم از همه این آدمایی که سگ و گربه با خودشون راه میبرن آدم پارکم نمی تونه دیگه بچه شو ببره پارک محل ما چمن هاش پره کثافت سگ و گربه س حتی بیشعور ها دیدم سگاشونو میگیرن جلو آبخوری آب میدن بهشون اینجور پیش بریم پارکا بجا بچها پر سگ و گربه س
یبارم خودم ماه های آخربارداریم بود رفتم دکتر همسرم و دخترم تو پارک روبه روی مطب بودن بعدکارم تموم شد داشتم میرفتم پیششون یه سگ وحشی بغل دختره بود چنان پارسی کرد پاهام شل شد دختره ترسید به همسرم بگم سریع در رفت

وااااای🥺الان چطوره خوبه آرتین؟

منم خیلی میترسم

من خودم ادم خودخواهی نیستم بگم نه نیان احترام میزارم به هر سبک زندگی ولی حداقل کاری که میکنید قلاده داشته باشه طنابی چیزی دست خودشون نگه دارن مراقبت کنن نه که ول کنن

ااخ گفتی منم از این حرکت ضربه خوردم دخترامو برده بودم پارک یهو سگ از کنار صاحبش اومد سمت ما هی پارس کرد بچه هام از اون به بعد فوبیا سگ پیدا کردن ببینن همش نگرانن تو پارک هم هرکی یکی دوتا دستش هست

نمی دونم چرا کاری نمیکنن ،کل پارک ها شده مدفوع سگ ما رفتیم پارک برا نشستن اصلا نمیشد نشست کثافت بود 🤢

وای عزیزم طفلکی
حالا اگه مثلا بچه ایی بخواد با سگ شون بازی کنه چنان بهشون بر میخوره که وای اذیتش میکنن و فلان....بچه ها من سگ میبنن میدوئن دنبالشون ...همیشه هم صاحبانشان چشم و ابرو میان ولی حقشونه😄

ما هم دیشب رفتیم فرهنگسرا پر سگ اکثرا هم سگا بزرگ بودن

یک شب ما رفتیم پارک هرکسی رد میشد بغلش یه سگ بود یا کنارش یعنی یکی میگفت پرنیا بابایی بیا اون یکی پویا بیا بخدا قسم هرچی اسم بچه دختر پسر بود روی سگاشون گذاشته بودن 😳😳 اینقدر صدا دراوردن همدیگرو دیده بودن ما سر سام گرفتیم پاشدیم اومدیم خونه میبینن‌ بچه می‌ترسه هیچی واکنشی نشون نمیدن جمع کنن عادی

وای منم متنفرم
همیشه دعوام میشه باهاشون
انقدر پرو هستن سگ رو میذارن رو سرسره و تاب
بی ناموسا
همچین صحنه هایی میبینید حتما برخورد کنید اصلا سکوت نکنید

والله یعنی اعلام کردن کع جای عمومی مخصوصا پارک و بازار کسی سگو گربه نبره ولی کو گوش شنوا حالا شما بازم با پسرت صحبت کن روش کار کن بگو سگه خیلی از تو خوشش اومده بود دوست داشت باهات بازی کنه ولی تو فرار کردی اون داشت صدات میکرد که واسی با هم بازی کنی و این جور حرفا تا یکم ترسش بریزه انشاالله

منم متنفرم از سگ‌و‌گربه خونگی
بعد صاحاب هاشونم چنان از خودراضی ان که اره حیوون زبون بسته اینطوره اونطوره🥴😑
خوبش کردین والا من بودم‌جرش میدادم

عزیزم همسایه ما یه سگ شکاری داری .قلادش نمیبنده دو باری تو کوچه منو بچه هام دنبال کرد .نزدیک بود بمیرم .به صاحبش گفتم یه بار دیگه قلادشو نبندی زنگ میزنم به پلیس...یکساله با ترس و لرز میرم بیرون اینقد که میترسم یهو از خونشو بیاد بیرون

واقعا بعضی ها بیشعورن، دیگه شورش در اومده وقتی نمیتونی مواظبت کنی مجبور نیستی که سگ بگیری، بچه ترسیده خب، والا من آدم بزرگ از سگ و گربه میترسم چه برسه به بچه

من باردار بودم رفته بودیم پارک‌پسرمو برده بودیم بعد من دستشویی ام گرفت داشتیم می‌رفتیم دستشویی چند تا دختر بودن نشسته بودن نفری یه سگ داشتن تقریبا پنج تا سگ‌ از این سگهای پاکوتاه و فانتزی هم بودن من به شوهرم گفتم بیا از اونور بریم شوهرم گفت راهی نیست باید از اینجا رد شدیم شوهرم رفت گفت سگاتونو نگهدارید خانمم رد شده گفتم اینا کاری ندارن و خونگی ان و از این چرتو پرتاب خلاصه ما داشتیم رد می‌شدیم همه پنج تا سگ‌یهو حمله کردن طرف من آقا منم ماه هفت بارداری بودم نه می‌تونستم بدو ام نه بمونم یکیشون حمله کرد پامو بگیره شوهرم مثل توپ فوتبال شوتش کرد. اونور بعد دخترا پاشدن سجارو گرفتن بغلشون بردن یه گوشه بستن به درخت شوهرم چنان فوش کششون کرد حد نداشت منم حالم بد شده بود شدید خلاصه یه آب قند دادن من خوردمو گفتن اصلا سابق نداشته سگامون اینطوری کنن تازه اونی که سگشو‌شوهرم پرت. کرد طلبکارم بود که به سگم آسیب زدی شوهرمم گفت همین الان زنگ میزنم پلیس ببینم بچه من تو شکم زنم آسیب ببینه مهمه یا سگت خلاصه که از اون روز به بعد بقدری از سگ‌میترسم که حد ندارها

وا چرا قلاده نبسته بود
ما میریم پارک خیلی ها سگ میارن همه با قلاده حتی بچه ها باهاشون بازی می‌کنن اکثر پارکها یه قسمت مخصوص پت هست چرا آورده جای بازی بچه ها🤔🙌🏻

الهی عزیزم واقعا خیلی احمقن اینجور آدما عقلشون نمی‌کشه ک سگ رو همینطور ول نکن اتفاقا ما دیشبم بیرون بودیم ی خانمی هم یک سگ آورده بود بیرون سگش هر کی رو میدید پارس میکرد سمتش پسر منم تا دید داره میاد فرار کرد اومد سمت من خدا بهش رحم کرد ک ی موتوری هم داشت از تو پیاده رو میومد بهش نزد

بیشعورها وای من اگ ببینم ک فقط فرار میکنم
چقدرم صاحب هاشون از خود راضین

طفلی بچه 🥺

یه خانوم سگشو آورده بود پارک برده بودش رو سرسره هی میگفت فندق بدو مامان بچه ها وایساده بودن تا سگه بازی کنه مادرا رفتن اعتراض کردن سگشو برد اونور

سوال های مرتبط

مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
مادر همکار همسرم چند روز پیش فوت کرده و بعد الان امشب ختم گرفتن و همسرم هم میخواد بره از ساعت ۹ تا ۱۱ هست و فکر کنم مسجد گرفتن و حالا اون مسجد جای شلوغی هم هست ، منظورم اینه ترافیک و .... زیاد داره و مثلا همسرم دیگه باید ۸ یا ۸ ونیم راه بیفته و از اون سمت هم که اگه ۱۱ تموم بشه تا بیاد خونه ، دیگه ۱۱ ونیم یا ۱۲ شده ، بهش میگم خوب برو یه فاتحه بخون و بیا ، میگه نه باید یکم بشینیم و همه همکارا هستن و شام هم میدن
پسرم یک یا دو ساعت هست خوابیده و کم کم باید بیدار بشه و بعد دیگه تا باباش نیاد نمی‌خوابه و یکسره غرغر می‌کنه و همش میگه حوصله ام سر رفته
روزای زوج اضافه کار می‌ره و قرار شد ،دو روز در هفته بره و یک روز خونه باشه و بیشتر پیشمون باشه ، حالا از وقتی که اومده خونه ، سریع ناهار خورده و لباس هاش عوض کرده و مادرشوهر رو برد دکتر برای دندون هاش و بعد باز یک دکتر دیگه برای کمر و الان هم اومد ، باز رفت کتاب های پیش دبستانی پسرم رو منگنه یا سیمی کنه و چند تا چیز بخره و بیاد خونه و باز وقتی هم بیاد ، یکسره سرش تو گوشی هست و بعد هم آماده میشه و می‌ره ختم
خوب امروز که نرفت برای من چه فایده داشت ، میخواستم حموم برم ، کتاب قرآن پسرم جلد کنم ، شام هم نداریم و همین طور ناهار برای فردا و خونه هم مرتب نیست و گردگیری و جاروبرقی میخواد و ظرف های شسته شده رو باید سرجاش بزارم و .......
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری
مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
پسرم یهو حالت تهوع گرفت و می‌خواست بالا بیاره ، سریع بردم جای سینک آشپزخانه (آخه دستشویی دور بود)
اما هیچی بالانیورد ، نمی‌دونم چون بعد شام سریع دراز کشید و میخواست بخوابه این طوری شد ، یا خونه خیلی گرم شده بود آخه بخاری روشن کرده بود و بیشتر جلوی بخاری بود تقریبا یک ساعت پیش و الان هم بعد شام میخواست بخوابه ، بخاری روشن بود و زیر پتو هم رفته بود البته از این پتو مسافرتی ها
دیگه همسرم دست و صورتش رو شست و گفت یکم تو هوای آزاد بشینه ، حالا که بهتر شده
چیز خاصی هم نخورده از صبح ، یک کیک و آبمیوه خورده و بعد دوساعتش یک بستنی خورد و برای ناهار هم لوبیا پلو با یکم ماست و نوشابه خورد و بعد دیگه سه یا چهار ساعت بعدش نصف بستنی از اون پیچ پیچی ها خورد و دیگه بازی کرد و بعد الان خواستیم شام بخوریم که خوابیده بود و بیدارش کردم تا غذا بخوره ، آخه قبل خواب می‌گفت گشنمه و بعد دیگه در حد چند لقمه خورد ، غذا هم تخم مرغ آبپز بود و بعد دراز کشید و در حد ۵ دقیقه خوابیده بود ، که یهو بلندشد و میخواست بالا بیاره ، سریع بردم جای سینک ظرفشویی
فرزند پروری فرزند پروری فرزند پروری