ما تقریبا دوماه پنجشنبه ها عصر میایم خونه خودمون با دوقلوها
دوباره جمعه شب برمیگردیم خونه مامانم
یعنی پارررره پورههههه شدیم
یه قل میخوابه باز یه قل دیگه بیدار میشه
یه قل شیر و غذا میخوره
یه قل پی پی میکنه
باز یه قل جیش میکنه
یه قل دیگه شیر میخاد
باز خوبه شوهرم هس اگه نه فرار میکردم میرفتم بخدا😂
یعنی من احتمالا تا دوسالگیشون خونه مامانم بمونم
حداقل اونجا هم پرستارها هم مامانم ‌همه میان بچمو بغل میکنن
من یکم‌استراحت کنم
نمیشه بخوابم بیدار بشم دوقلوهام دوساله بشن🥲😭😫😆😅🥲

خدا قوت من دیونه شدم دست تنها با یدونه ساعت۱۲ خوابیدم ۵ صبح بیدار شدم مابینشم ۳ بار ۱۵ دقیقه شیر دادم خورده

واقعا سخته بنظرم
ما یدونه رو دو نفر آدم نمیتونیم نگه داریم😂

خیلی سخته خیلی

عزیزممم واقعا سخته ما تو یدونه اش موندیم
خداقوت

ولی من در کنار دوقلوها یه دختر سه ساله دارم و بجز خدا و گاهی شوهرم هیچ کمکی ندارم

من که کلا تنهام باهاشون از اول پوره شدم🫠

من از ۳ ماهگی خودم تنهام🥲
اونقدام ک میگی سخت نیست چون کمکی داشتی تنها میشی سختته

بچه هات رو به چیزی عادت بده برای خوابشون یا اسباب بازی ای
من تو خونه مثلا کار خونه بخوام انجام بدم میزارم تو روروئک آروم میشم
ن براشون جالب و جدیده
تند تند کار های خونه میکنم
یا گاهی تلویزیون میزارم که صدا گوش بدن گریه نکنن

خداا قوت❤️

حق داری سخته ولی میتونی اینجوری کنی که یروز مامانت بیاد خونه شما یروز تو بری

عزیزم الان که خوبه،من فکر میکردم ۷،۸ ماهه بشن دیگه راحت میشم اما الان که راه افتادن خیلی بدتره همش توی خونه دنبالشونم یکی رو از جلوی در آشپزخونه میگیرم اون یکی رو از اتاق خواب ،تمام لوازمم رو هم جمع کردم اما بازم سکوی آشپزخونه و سرویس ها،زیر مبل ها ،لوازم های دخترم و .... تازه کلا دست تنهام شوهرم ساعت ۸ صبح تا ۱۰ شب سرکاره

کلا بعد بچه زندگی زناشویی و رابطه داغون میشه من با یدونه بچه اصلا وقت زن و شوهری ندارم چه برسه اگه دوتا بودن

دوقلو واقعا سخته
جاریم دوقلو داره زودم به دنیا اومدن با شرایط سخت مرگ و زندگی. همش میگه نمی‌دونم چطور تا الان دووم آوردم
ولی باز خیلی لذت داره دوقلو مخصوصا همسان باشن😍
خدا قوت

واقعا سخته حق داری

الان دوقلوهای من یک سال و یک ماهشونه خیلی اوضاع بدتره
خیلی شیطون شدن 🤦‍♀️

منم همچنان خونه مادرمم
الان تقریبا یکساله که خونم نرفتم
از اول بارداری تا هم اکنون خونه مامانم هستم
هرماه تصمیم میگیریم بریم میبینیم نه نمیشه
موکول میکنیم به ماه بعد
الانم که پیام شمارو خوندم دوباره استرس گرفتم
چطوری برم خونم تو شهر غریب بدون هیچ آشناییی🥹
ولی من دوست ندارم دوقلوهام بزرگ بشن
همش میترسم حسرت این موقعشونو بخورم

الهی من خیلی دو قلو دوست دارم .ولی داد خدایه .
خدا ب منم دو قلو بده

من از۳ماهگی تنهام
درحسرت یه خواب راحتم....

ببین یچی‌بگم من خونه مامانمم و اکثر کاراشون با خودم نهایت ی وقتایی یکی بیاد یکم باهاشون بخوان بازی کنن من نفس بزنم ولی همین هم بد عادتم کرده چن باری رفتم خونم شهر دیگش یکی دو روز اول خیلی خیلی سختم بود و افسرده بودم هم خستگی و هم تنهایی ولی از روز سوم چارم به بعد عادت کرده بودم و قشنک از پسشون بر میومدم ،یه هفته برو خونت تحمل کن برنگرد اصلا سخته ولی همت میخواد قشنک عادت میکنی،بعد یک هفته قول میذم خودت دوس نداری برگردی تا وقتی کمکی داری راه نمیوفتی

بازم به نظرم دوقلو راحت تره تا پشت سرهمی.خواهرم پشت سرهمی داره و دست تنهاست ، شوهرم همش سرکاره، یعنی قشنگ آب شده خودش.به هر حال خدا قوت ۲ تا بچه کوچیک یا دوقلو خیلی سخته

عزیزم چون از اول نگه نداشتی تنها برات سخته الان
چون از اول یکی بوده کمکت کنه استراحت کنی بدنت هنوز عادت نداره
من از اول خودم تنها نگه داشتم فقط وقتی واکسن بزنن مادرم میاد دو روز خونمون میمونه
شوهرمم کلا ساعت هشت ب بعد خونه اس یکم با بچه ها بازی میکنه
اگه کلا خودت نگه میداشتی یعنی عادت میکردی
من صبح که بیدار میشن جفتشون میبرم میشورم هردو پی پی کردن صورت تمیز میکنم مو شونه میزنم و بعد شیر میدم بهشون
بازی میکنم بعد تازه یه صبحونه میخورم
نمیگم راحته..چون دوتان سخته واقعا
همه این کارها چون دوبرابره سخته ولی بنظر من بیشتر تو هفته برو خونتون بیشتر عادت کنی با بچه ها تنها باشی

همسرتونم میان خونه پدر؟