مامانا اومدم یه تجربه باهاتون به اشتراک بذارم.
من از اوووول یه شیشه ی در دار تمیز برای پسرم جدا گذاشتم مامانمم یه کتری داشت که شیرش از گرما آب شده بود دیگه مامانم دم دستش نمیذاشت اونو و استفاده نمیکرد کسی میومد خونه زشت بود.
اونو گذاشتیم برای پسرم
صبح تا بیدار میشیم هربار یه سری مواد غذایی تازه و مقوی رو میریزیم تو شیشه همون موقع رب خونگی یا گوجه و نمک و ایناهم میزنیم و درشو میبندیم میذاریم تو کتری خودش تا ظهر آروم آروم و قشنگ میپزه دیگه نیاز نیست هی سراغش بریم و اینا و اینکه خیالمون راحته بچه غذا داره. چون ممکنه یه روزایی ما غذای مونده از شب قبل رو مثلا بخوریم یا فست فودی چیزی که برای اون مناسب نیست اینجوری بچم همیشه غذای تازه و مقوی مخصوص خودشو داره 😍
تازه تو شیشه هم وقتی میپزه خاصیتشون بیشتر حفظ میشه
مثلا یه بار پیاز کوچیک بلدرچین برنج نیمدونه هویج سبزی سیب زمینی و اینا میریزم
یه بار گوشت با یه سری ترکیبات دیگه
یه بار مرغ و...

۳ پاسخ

منم تا 2سال ونیم پسرم همیشه غذاها رو تو شیشه به این روش پخت میکردم حتی سیب زمینی و کدو و هویج و این چیزها رو برش نمیزدم که خواصشون حفظ بشه و داخلش از روغن زیتون یا روغن حیوانی یا کره حیوانی و عصاره قلم استفاده میکردم و هر روز با یه نوع گوشت یا مرغ یا گوشت گوسفند یا بلدرچین یا بوقلمون

ممنون عزیزم میشه بگی وزنش چقدره با این روش؟
بعد شب هم از همون غذای ظهرش میدی؟

من بچم اینجوری نمیخوره

سوال های مرتبط

مامان فندق   وتو دلی مامان فندق وتو دلی ۲ سالگی
غروب پسرم رو بردم‌بیرون این موضوع واس یه بار دوبار نیست برنامه هر سری. بیرون رفتن پسرم بالغ بر۵۰تا توپ داره هر بارم برم بیرون یه توپ میبرم ولی دست هر کسی توپ ببینه همونو میخاد به حدی پایکوبی میکنه که من برم رو بزنم توپ اونا رو بگیرم در صورتیکه توپ خودش تو کالسکه هست یه ماشین جیپ سبز داره دقیقا عین همونو یعنی من تعجب کردم فک کردم مال خودشه یه بچه به اون ماشین یه بند بسته بود و می‌کشید بعد قرض گرفتن توپ اونو دید خابید کف زمین در صورتی‌که‌ من همون کارو تو خونه میکنم مثلا بند میبندم به ماشینش میکشه وبازی میکنه خابید و شروع کرد به گریه و منو می‌کشید که اینو میخام کلافه اونم قرض گرفتیم اون بچه هم همش غر میزد ماشینشو میخاد دیگ با کلی وعده وعید گرفتیم یه بچه دیگه دید ماشین مجیک داشت بعد اونو خواست باورتون نمیشه اونم گرفتیم کمی هم اونو سوار شد یه خانمه اونجا بود گفت من دوتا بچه بزرگ کردم اصلا اینطور نبود خلاصه بگذریم با آک اومدم خونه الان کف خونه پر ماشین هست سمتشون نمیره واقعا دارم دیونه میشم از بیرون. رفتم میترسم چرا مادرای دیگه بچه هاشون رو میبرن بیرون اصلا به مادراشون کار ندارن فقط میرن بازی اونا هم میشینن
مامان آرادجانم🥰💫🫶 مامان آرادجانم🥰💫🫶 ۲ سالگی