۱۳ پاسخ

فدای سرتاااااا
خوب کردی😅😅😅😉😉😉

به نظرم حرفت اصلا بد نبود
دامادشون خیلی حساسه کمتر بیاد😂والا بخدا🤣

بایدجلوش جوابشومیدادی میگفتی بچه ت تفحس مگه خیلیم دلت بخوادبچه من باهاش بازی کنه

فدا سرت فحش ندادی ک

عذرخواهم بخاطر مثلی که میزنم
پیش گوزو ،نگوزی،!!!! فکر میکنه کون نداری
حالا حکایت ایشونه،انقدر جوابشو ندادین هی مدام تو فیسه برات.دفعه بعد زبونشو کوتاه میکنه
والله ما سه تا جاریم،هیچکدوممون تو کار بچه ها دخالت نمیکنیم مگه اینکه اسیب بزنن که سریع جدا میکنیم ،اصلا قیافه نمیگیریم و جو رو خراب نمیکنیم
دنیای بچه‌ها پاکه،زود اشتی میکنن اما بزرگترا تا مدتها دل چرکی میشن از هم

زمانی که اونا هستن شما نرید من پسر خواهرشوهرم ۱۱ سالشه خیلی پسر منو اذیت میکنه میترسم بلایی سر بچه بیاد خواهرشوهرمم اینجوریه که هیچکس نباید به بچش بگه اینکارو نکن حالا منم خونه مادرشوهرم اون باشه نمیرم یه روز میریم که اونا نباشن با خودشم رفت امد ندارم سالی یبار عید میرم یبارم تولد بچش دعوت میکنه میرم

تو خوبی
من فک کنم فردا جنگ جهانی بشه😂😂
یه کلیپ دیدم عروس و مادرشوهر دقیق عین مادرشوهر خودمه حرفاش فرستادمش واسه برادرشوهرم ک مجرده میدونم الان نشون مادرشوهرم میدش😂

تو خوبی
من فک کنم فردا جنگ جهانی بشه😂😂
یه کلیپ دیدم عروس و مادرشوهر دقیق عین مادرشوهر خودمه حرفاش فرستادمش واسه برادرشوهرم ک مجرده میدونم الان نشون مادرشوهرم میدش😂

حرف بدی نزدی، منم مثل تو ام، یه چی میگم بعد خودخوری میکنم کاش نگفته بودم

خوب کردی دفعه ی دیگه دهنشومیبنده

بهتر که فهمیده مشتبی رو بیخیال چقد خون خونشو خورده

اینجاست که میگه.......... که بی موقع باز شود.. 🙄🙄🙄🙄

منمم مثل توام

سوال های مرتبط

مامان پرروچه مامان پرروچه ۴ سالگی
سلااام مامانا یه سوال دارم از شما به عنوان مادر، خواهشا از دید روانشناسی جواب ندید

ما دیروز ختم بودیم، تعداد بچه ها حدودا ۶ ۷ تا بود که یکیش هم دختر من بود و چندتایی از نوه های صاحب مجلس بودن
یکی از اقوام هیچ وقت بچه اش رو هیچ جا نمی‌بره به دلیل این ک شیطنت خیلیی زیاد داره... این سری به جز ایشون چند نفر دیگه هم نیاورده بودن و گفتن ک شلوغه و گرمه و.... بچه اذیت میشه ولی من کسیو نداشتم ک بذارم پیشش و همراه خودم بردم
دخترم و بقیه ی بچه ها بازی میکردن ک همین مادری ک میگم بچه اش هیچ جا نیست، شروع کرد ب غرغر ک بچه اشون رو هیچ نمیگن... سرمون رفت... تربیت کردن بلد نیستن...
من خیلییی بهم برخورد، چندباری هم تذکر دادم ولی خب بچه است و از طرفی نوه های خود صاحبخونه هم بودن و اونا هم بازی میکردن و صاحبخونه بهشون نمی‌گفت ساکت باشید... وقتی همه ی بچه ها بازی میکنن و ۱دا دارن، چرا این فرد باید به سمت من نگاه کنه و همچین چیزی رو زیر لب بگه؟؟

البته مادر بچه های دیگه هم اخطار داد.... ولی خب شما میدونید ک بچه ها گوش بده نیستن و بازی صداشون بالا میره

این خانمی ک غر میزد هم خودش ۲۶ سالشه و سن بالا نیست

شما جای من بودید چیکار میکردید؟ چه واکنش یا جوابی میدادید؟
من ک کاری نکردم و سعی کردم خودمو ب نشنیدن بزنم

آها یادم رفت مادر این خانم هم بودن و حرفشون رو تایید میکردن با کله....
مامان کوثرجون مامان کوثرجون ۴ سالگی
سلام مادر های عزیز میخواموشما قضاوت کنیددببین کارمن بد بوده یانه۳روزه دختره خونه مادرشوهرم بود هرروز میبرده خوراکی میخره من امروز رفتم خونه نادرشوهرم دنبالش خاله شوهرم اونجابود من نگهداشت تاپیراشکی باهم بپزیم خولستیم پیرلشکی بمزین دیدن فلفل قارچ نداریم من رفتم بخرم دخترمنم امد باهام عصری یه بحث کوچکی بین من مادرسد گفتم مادز شما کوثر بدباراوردی هرچی میخواد زود میخرین گفت ازپس جیق گریه میکنه دلم میسوزه منم براش خریدم میکنم تا گریه نکنه منم دیگه کل کل حوطله نداشتم تا شب شد رفتم فلفل قارچ بگیرم دخترم بردم وسیلمو گرفتم هیجی برای دخترنخریدم بهش گفتم مامان جون باید یاد بگیر هروقت میریم سوپرمارکت هیچی نخواهی طبق معمول گریه کرد منم اوردم خونه مادرشوهرم دیدم تو راه حیش کرد با لباس بیرون خودم دخترم یک راست رفتیم تو حمام حمام کردیم امدیم بیرون. دخترم ساکت شد گوشی بازی کرد خوابید به مادرشوهرم گفتم دیدی گریه کرد هیچی نشد مادرشوهرم بهم گفت داشت دلم میترکید گریه میکرد نگاه کن توی خواب دل میزنه منم گفتم اشکالی نداره ازاین بهتره که همش بریم تو سوپر مارکت دنبال خوراکی برای کوثر الان من کاربدی کردم براش چیزی نخریدم