۹ پاسخ

هرچی که میخاد میخریم تا جایی که بتونیم باهاش تو بدترین شرایط راه میایم . آخر هفته همین دیروز بردیمش طبیعت تا شاید حالش جا بیاد . اونقدر اونجا اذیت کرد همش میگفت بریم خونه اصلا بازی نکرد

تو ایام محرم تنها بچه ای که اصلا دوس نداشت بره زنجیر بزنه و اونجاها باشه پسر من بود مارو هم نمیزاشت نگاه کنیم

و اینکه اهل راه رفتن نیس یا ماشین یا موتور یا بغل اصلا جایی که پیاده باید بره نمیاد از بچگی همین جور بود فقط بغل خیلی سنگین شده و واقعا نمیتونم من ولی اگ بغل نکنم غشغرق بپا می‌کنه

منو شوهرم هنوز یادم نیس تو این چند سال یه مهمونی بریم با دل خوش همش از ذماغمون درمیاره .

همینا فعلا یادمه لطفا یه مادر نگرانو راهنمایی کنین ک باید چیکارکنم

همش با منو باباش قعر می‌کنه اصلا خوش اخلاق نیست فقط از خاب ک بیدار میشه نیم ساعت اول می‌خنده و خوش اخلاقه بعدش بدون دلیل همش میگه دوستتون ندارم قهرم برین گمشین نمیخام اصلا همش فحش و کتک کاری می‌کنه مارو اصلا خوش اخلاق نیس زود عصبی میشه . مثلا جایی میریم نه سلام می‌کنه نه دست میده نمیخاد اصلا کسی هم نزدیکش بشه . گاهی وقتا با محبت زیادی ما بدتر هم میشه رفتاراش . دیگ موندیم چیکارکنیم این بچه درست بشه . مثلا بچه های خواهرم مامان باباشونم ک نباشه وامیستن خونه بابام و همه چی میخورن بازی شادن همه کاراشونم میکنن حرف میزنن و.... ولی پسر من حتی خونه مامانمم راحت نیس انگار من نباشم اصلا هیچ کاریش پیش نمیره خودشو نیست اصلا

اسباب بازی هاشو بازی نمیکنه اصلا همش چیزای جدید میخاد

غذاشو هنوز خودم میدم البته خودشم تقریبا بلده بخوره ولی همش منو میگ تو باید بهم بدی بدون سرگرمی گوشی یا تلویزیونی چیزی نمیتونه بشینه غذا بخوره . البته اشتها هم نداره چندان .... لباسشو بلد نیس در بیاره خودش بپوشه فقط شلوار بلده اونم برعکس اگر باشه نمیتونه درستش کنه

هزار بار باهاش حرف زدم گریه نکنه قهر و عصبی نشه این رفتارارو نکنه خودشو فقط اذیت می‌کنه منو هم دیوونه می‌کنه دوس ندارم آنقدر ضعیف و ترسو باشه اصلا نمیتونه از خودش دفاع کنه و جواب بده تو هر شرایطی خودشو با بچه ها وفق بده مثلا بهش گفتم کسی که اینجوری ناراحتت کرد باهاش بازی نکن برو پیش بچه های دیگ ولی کافیه یکی اذیت و ناااراحتش کنه همین رفتارا ک گفتم می‌کنه و فوری میگ بریم خونه مون . کلا با منو باباش بیشتر دوست داره بازی کنه و وقت بگذرونه ماهم اگ باب میلش نباشیم و فرصت نداشته باشیم بی نهایت حوصلش سرمیره و همش غرغر و گریه و .... از مهد کودک رفتنش میترسم چون بلد نیس یا کسی دوس بشه احساس تنهایی می‌کنه برا همون همش کلافه و عصبی میشه . میترسم اونجا هم همش گریه کنه ناراحت بشه خیلی پسر حساسیه . رو جیغ مخصوصا صدای بلند خیلی حساسه می‌ترسه خیلی

یکی دوماه اخیر این جوری شده قبلا بازم بهتر بود نمیدونم چش بود

پسرمنم اصلا از دسته اینا خوشش نیومد توماشین بودیم پنجره میداد بالا که صدا رو نشنوه خب من نمیدونم چی تصورشه خوشش نیومد اصراری نکردم بهش
غذاهم که اکثر اوقات خودم میدم دوست داره من بهش بدم همین ک میدونم بلده بخوره کافیه
پیاده روی هم پسرمن خوشش نمیاد از اول هم پیاده نمیومد عادت کردم دیگه باهاش پیاده روی نرم راه طولانی نرم چون میدونم میگه بغل
حتی از پارک سر کوچه هم میگه تاخونه بغلم کن منم میگم تا ۱۰ میشمرم بغل میکنم بقیشو خودت راه بیا
خیلی زیادهم بکن نکن بگیم لجباز ترمیشن
یجورایی توقعمون باید پایین بیاریم نسبت بهشون تا بزرگ تر بشن
خیلی بخوای به تربیتش حساس بشی هم اون لجبازتر میشه هم خودتون چروک میشید فعلا زوده که حساس باشی سلام کنه دست بده پسرمنم با هرکی دوست داشته باشه سلام میکنه ولی یکی مثلا خوشش نیاد بهش بگه سلام ماکان چطوری جوابشو نمیده تاحالا هم بهش نگفتم حتما باید سلام کنی زورش نکردم خب میبینه مامان باباش سلام میکنن به مرور یادمیگیره
بعدشم همه چی نخر ک میگی همه چی هم براش میخریم اونطوری ذوق تو بچه از بین میره
هرچندوقت یه چیزی بخر که ذوقش بمونه قدرشو بدونه اینجوری قدر شمارو هم بیشتر میدونه
خیلی مقابلش قرار نگیر

یه سری رفتاراش طبیعیه یعنی همه بچه ها دارنش مثلا منم به پسرم میگم کسی اذیتت می‌کنه باهاش دوست نباش اما یا گوش نمی‌ده ،اما اینکه اینقد جمع گریزه یا انقد بهونه میگیره نرمال نیست،اتفاقا خیلی هم نباید به حرف بچه گوش داد،ببین اگر کاری رو میتونسته انجام بده تو نباید کمکش میکردی حتی تو دوسالگی،الانم نباید تسلیم گریه هاش شی اصلا باید یاد بگیره مستقل بشه،باید شروع کنی ببریش مهد هیچ راه دیگه ای نیست،پسر همسایه ی ما دقیقا اینجوریه اگر پسر من بخواد بره خونشون بازی کنه گریه میکنه،با باباش حتی جایی نمیره،برا کوچیکترین چیزی گریه میکنه و دلیلش هم من دیدم حمایت زیاد و ناز کشیدن زیاد مامانشه

عزیزم اینا مشکل بچه نیس دخترمنم بیشترشو داره. من راه حلشو میدونم ولی شوهرم همپام نیست وگرنه حل میشد. راه حلشو بهت میگم. تایم بازی باهاش داشته باش تو تایم نیم ساعت یا بیست دقیقه اصلا کاردیگ نکن گوشی بازی نکن ب قابلمه سرنزن تمام حواست ب بچه باشه بهش گوش کن بگو بخند. سرزنش تحقیر توهین تمسخرو بذار کنار عه چرا اینکاروکردی تو بی عرضه ای تو اذیت میکنی. اینارو نگو. نیم ساعت فقط مال بچه باش حتی اگ بازی نکردی برقص ب حرفش گوش کن. مورد دیگ برای پیاده راه رفتن شما مادری هستی ک کوتاه میاد مرز مشخص نکرده. بذار گریه کنه ده بار اتفاق افتاد بذار ده بارو گریه کنه ولی شما مصمم باش انجام نده. تا ببینه موفق نمیشه. خیلی ب حرفش نکن. تو بازیای دیگ بهش حق انتخاب بده. تو انتخاب بشقاب لیوان. کفش لباس نوع بازی بهش حق انتخاب بده تا اعتمادبفسش بره بالا هنوزم هست ولی نمیتونم بگم اینجا. ...
انشالله همینا کمکت کنه

۸۰ درصد اینایی که نوشتی رو اکثر بچه ها دارن یه سری کارا رو شما هم میتونی اصلاح کنی یعنی دست خودته مثلا همین غذا خوردنش یا پیاده رفتن یه دلیل دیگه اینکه تک فرزنده و عادت کرده فقط با پدرو مادر بازی کنه اجتماعی نشده همه اینا تغییر میکنه به مرور زمان نگران نباش سعی کن زیاد نصیحتش نکنی محیط شاد واسش فراهم کن

پسرت تیروئید نداره؟

سوال های مرتبط

مامان محمد صالح مامان محمد صالح ۴ سالگی
خانما تورووووخدا بخونید خواب بدید لطفااااا😭💔🙏


خانما می‌خوام از اخلاق پسرم بگم بهتون لطفا منو راهنمایی کنید

پسر من کلا لجباز و حرف گوش نکنه مثلا میرم جایی اصلا حرف گوش نمی‌ده بازار بیرون مسافرت خیابون میریم اصلا حرف گوش نمی‌ده دستمو نمیگیره بدو بدو می‌کنه یه حا نمی‌مونه منم همش میترسم گم بشه خدایی نکرده تصادف و... بکنه همش استرس دارم مثلا میریم تو پارکینگ بازی نمیکنه می‌ره کوچه بدو بدو می‌کنه یا با دوچرخه می‌ره اصلا ماشین اینا میاد حواسش نیست فقط میخواد بره به زور میارمش نو خونه بعد توی خونه ساکت خودش بازی می‌کنه فیلم نگاه می‌کنه حرف گوش میده ولی بیرون میریم نه اصلااااا غذا هم خودش اصلا نمیخوره من باید دنبالش باشم بدم بهش هنوز هم خوب حرف نمیزنه همه چی بلده فقط بچگونه حرف میزنه اینا به کنار اینکه حرف گوش نمی‌ده و بیرون اذییت می‌کنه و فرار می‌کنه منو خیلی حرص میده همش استرس دارم نره گم بشه تصادف نکنه نخوره زمین و... همش دنبالشم بیرون چی کار کنم ؟ بچه های شما هم اینجورین ؟ اصلا یعنی یه جایی میریم یه زره هم حرف گوش نمی‌ده خیلی حرص میخورم دعواش میکنم
مامان یاس مامان یاس ۴ سالگی
سلام دوستان
چند تا مسئله از دخترم ذهن من رو درگیر کرده میخوام از شما مشورت بخوام و بینم بچه های شما چطورن،یکی اینکه دخترم میان جمع مثلا تو پارک زیاد حواسش به وسایلش نیست،مثلا اسکوترش رو ول میکنه میره با ی بچه بازی میکنه یا تار بازی میکنه،یا ی بار کلاهش افتاد اصن توجهی نکرد همینطوری داشت به بازیش ادامه میده، ی مورد دیگه اینکه وقتی بیرون میریم تو ی فروشگاه خیلی هی میگه اینو برام میخری یا اصرار میکنه بریم قسمت بازیش که بازی کنم،یا بریم غدا سفارش بدیم،در صورتی که میبرمش استخر شهربازی پارک ،یا خوراکی براش میخرم، هم من هم باباش،هم بابای خودم ولی نمیدونم باز چرا انقدر اصرار میکنه،مخصوصا اگه یکی همراهمون بیاد بیرون،بعضی اوقات خجالت میکشم،میگم الان فکر میکنه من هیچی براش نمی‌خرند که انقدر بچه داره اصرار میکنه،ولی تنها باشیم بهتره باز،مثلا میگم مامان الان ما اومدیم خرید خونه الان وقت شهربازی نیست،یا قانونمون اینکه فقط میتونه ی خوراکی انتخاب کنه،که اکثر اوقات جواب داده ولی خدا نکنه یکی همراهمون باشه سر هر چیزی هی اصرار،هی اصرار،انقدر انرزی میزارم که همش متعدد کنم دیگه از بیرون رفتنم لذت ننبرم
مامان ماکان 🧿💜 مامان ماکان 🧿💜 ۴ سالگی
مامانا خیای سردرگمم پسرم که پارک میره کسی میزنتش بهش میگم از خودت دفاع کن بزنش این که میزنه دیگه بزن بزن تموم نمیشه از طرفی چندبار پیش اومد کسی زدش این فقط نگاهش به من بود دفاع نکرد از خودش
وقتی هم میگم بزن توهم دیگه دست از زدن برنمیداره بعد میگم ماکان زدن بده دوباره میگم کسی زد بزنش انگار اینم گیج شده
اخه یبار وایسادنگاه کرد بچه چندتا زد تو سربچم منم دیدم بچم واکنش نداشت فقط به من گفت مامان با گریه بعد من به بچه گفتم خیلی کارت بدبود زدی مامانش اومد گفت خوب کرده زده حقش بوده سر راه سرسره وایساده باید میزده منم دعوام شد باهاش تو پارک بنظرشما چیکارکنم تو این مورد توپارک خیلی داستان پیش میاد مثلا یه بچه یهو بی دلیل شکم بچمو گازگرفت یه هلش میدن دستشو میکشن من همیشه بهش تذکر میدم اصلا نه کسیو هل بده نه بزنه نه لباس بکشه وقتی دیدم همه با بچم اینکارو میکنن اینم وایمیسه گریه میکنه منم دائم میگم بزن توهم حالا که داره میزنه دوباره میگم ن نزن زدن بده خل شدم