بچم داره تو تب میسوزه ناهار نخورده برداشت برد خونه مامانش میگه اونجا سرگرم میشه زودتر خوب میشه
خیلی از دستش عصبیم نمیدونم من با این ازدواج کردم یا خانوادش خسته شدم هر روز دارم فکر میکنم بزارم برم از دستش راحت شم

عزیزم بچتو اورد ؟؟تبش اومدپایین؟

عزیزم تو محکم به همسرت بگو بچه باید ادب یاد بگیره فردا می‌ره جامعه مقصر همسرت هست الآنم پاشو برو بچه تشنج می کنه دارو بده بهش ببخشید میگم آدم گاو نمیگه بچه تشنج کنه مغزش اثر کنه مادرش میاد نگه داره

تا تقی ب توقی میخوردشوهرم میگفت خیلی هابهترازتوهستن ک التماس میکنن بچمو نگهدارن بچیت مینازی میبرم جای مامانم و این حرفا
بچم گریه کرد ،جیش کرد ،دست نزدم رفتم تواتاق دروقفل کردم شوهرم گفت بیا جابچه تمیزش کن گفتم بمنچه ازمن بهتر هستن ببر بچتو اونجا ببرجامادرت ۲ساعت محل ندادم
شوهرم یک کم اروم شده
ولی بازم میگه ولی کمتر

اگ میدونی بری بچه رو بهت نمیدن یا شوهرت پاچه تو میگیره ببخشید ها
کلا سمت بچه نرو چندساعت ن پوشک و ن شیر و هیچیشو دست نزن بگو ببر جامامانت بمنچه ببین خیلی خیلی بچه رو نگهدارن ۱روزه بعد ب شکرخوردن میفتن میارنش خودت نگهداری

بنظرم پاشو برو بچتو بیار .
مادرشوهرم تامینشت و پامیشد میگفت این بچه تونیست بچه منه تو یه انبوه بودی گلو دادی تموم هی تیکه مینداخت منم هی باخنده میگفتم شاید شوخیه ولش ولش
بعد ایندفه دیدم خیلی دارن حرف بارم میکنن منم برگشتم گفتم از لاپای من بدنیا اومده نه از لاپای شماگیسو بچه منه
شما۶تادارین برااونا تصمیم بگیرن حق دخالت واسه منو بچم ندارین انتظار داشتم باهام قهرکنه ولی قهر نکرد ک هیچ اخااقشو تغییر داد
یه بار باید محکم واستی جلوشون

وای حق داری لعنت ب همچین مردی توام تقصیر خودته بی عرضه ای ببخشید ها البته😐چرا میزاری ببره اختیار بچتو نداری؟ من شوهرم جرعت همچین کاری نداری بدون اجازم درمورد بچم کاری کنه.