۱۰ پاسخ

توروخدا اول صبوری کردن یاد بگیرید بعد اگاهانه بچه داربشید این طفل معصوم الان داره کشف میکنه خاکو ابو درخت وطبیعت وهرچیزیو
الان هرچ میبینن میخان لمس کنن از خطر اینا فهمی ندارن که
بذار راحت باشه با حوصله یادش بده ک هم خودت اذیت نشی هم اون بچه
رشد بچه الان به این صورته

پس بچه رابردی بیرون چکار؟؟؟خوب اون نمیدونه که نباید دست بزنه به آب و آتیش توبایدباحوصله یادش بدی،ادم بایدحوصله داشته باشه دربرابربچه

اگر بدونی پسر من چکار میکنه ،ما فقط پارک میریم رو سرسره میخابه کف زمین پارک خودش غلت میده ،از غنچه های گل ها میکنه میزاره دهنش از پله ها بالا میره و من یسره دنبالشم

با روانشناس کودک مشورت کن

بچه داره دنیا رو کشف میکنه. بزار خودش دست بزنه لمس کنه پا برهنه بره چیه مگه لباس شسته میشه اصلا تمیز هم نشه لباس بچه واسه چند ماه بیشتر نیست بزار اصلا کثیف بسه چی میشه مگه دست و پا هم‌ با شستن تمیز نشه نهایت حموم میبری ش ولی اعصاب و روان بچه ت بهم بریزه با
هیچی درست نمیشه.ختما انقد نمیزاری بچهت خودش تنهایی کاری بکنه واسه همینه انقد گریه میکنه خوب

عزیزم با داد زدن دخترت بیشتر لجباز میشه .بجای داد زدن بزار تجربه کنه.چه اشکال داره بزار پا برهنه بره فقط مواظبش باش پاشو جای خطر ناک نزاره .بچه اس دوست داره تجربه کنه اقتضای سنشه

خب بزار بره. چی میشه حالا اگه بدون کفش باشه. نهایت کثیف میشه میشوری. بچه باید کشف کنه باید شیطنت کنه. بردیش بیرون خوش بگذره بهش بدتر دعواش کردی. گناه داره پس کی بچگی کنه اگه الان نکنه

عیبی نداره عزیزم اجازه بده تو طبیعت محیط بیرون بازی کنه رو زمین بشینه پا برهنه هم رفت که رفت با یه آب تمیز میشه خب، سخت نگیر جانم

سخت نگیر بچس نمیفهم کنجکاو میخاد به همه چی دست بزنه

خب دعواش نکن گناه داره بذار بازی کنه نهایت ی ابه میریزی رو پاهاش
منم باغ پرندگان برومش شیطونی کرد بعد دستاشو شستم

سوال های مرتبط

مامان آتنا مامان آتنا ۱ سالگی
زنگ زدم به مادر شوهرم باهاش حرف زدم اول ی ربع فقط گریه پشت گریه نفرین کرد پسرشو پسرم بی مادر بشه پسرم ال بشه ننش بمیره ایشالا
بعد کلی باهم حرف زدیم گف اره من ازت ناراحتم چرا ب پسرم گفتی من از دست اتنا پولو کشیدم گفتم اره ناراحتم غیر از اینم نیست گرفتی از دستش کشیدی حتی اونجا هی میگف اره بشمرید ببینید چقدره ۵۰۰باید باشه ۵۰۰میخواستم بدم
کلی بهم برخورده بود
بعد گفت اره اگر ب اونه توام روزی ک داشتی میرفتی دندون پزشکی دخترتو نزاشتی پیش من بمونه گفتم من یکسالو نیمه دارم درد میکشم نمیتونم برم چون نمیتونم دهترم بدون من نمیمونه گفتم بیدار میشه گریه میکنه بردمش گفت اره اگ ب حرفه منم بلدم حرف بزنم ب پسرم ولی نمیزنم
خلاصه گف اره اشتباه از من بود کاش اون زمان میگفتم بجای عروسی خونه بگیره برات من اشتباه کردم همه چیو مرور کردم اشتباه از خودم بود پسرم غلط کرده پسرم گ و ه خورده با دهن جد و ابادش ک ماییم
گفتم پسرت تو‌زندگبمون فضولی میکنه همرو گفتم گف بیجا کرده کلی حرف زدیم گریه کرد حرفای تو دلمو همرو گفتم 😏 همرم زد زیرش ن اینحوری نبوده ن فلان
مامان هامین مامان هامین ۱ سالگی
خانما خواهش میکنم به سوالم جواب بدید خیلی کلافه شدم من دوهفته بیمارستان بستری بودم برای کارای عمل کیسه صفرام که یهویی حالم بد شد پسرم مدام پیش خونه مادرشوهرم یا خونه مادرم بود از وقتی اومدم بیرون از بیمارستان و عمل کردم و اومدم خونه خودم یه روز دیدم تو حیاط اب بازی میکرد خیلی هوا گرم بود بهش گفتم باید اب رو ببندیم بیایم تو وگرنه حالت بد میشه خیلی هوا گرمه و اب رو بستم و اوردمش تو چنان جیغ و دادی راه انداخت که تا نیم ساعت داشت جیغ میزد و هرچی ازش سوال میکردم ماما چی شده چی میخوای جیغ میزد دوباره بردمش تو حیاط گفتم بیا اب بازی کن جیغ میزد میگفت نه هرچی بهش میدادم پرت میکرد همینطوری جیغ میزد گریه میکرد خیلی خسته شدم دیگه دیدم هیچی جواب نمیده خودمم باهاش گریه کردم که حتی میگفت باهام گریه نکن بعدش گفت بغلم کن بلند شو گفتم ماما نمیتونم عمل کردم دیگه زنگ زدم شوهرم اومد و سرگرمش کرد خودمم هی بغلش میکردم دیشب دوباره رفتیم تو حیاط شستیمش گفت بزار اب بازی کنم گفتم نه بریم تو میخواستم مای بیبیش کنم شلوار پاش کنم که اومد تو کلی جیغ زد و گریه کرد هرچی بهش میدادیم پرت میکرد شوهرم تعجب کرده بود گفتمش بیا بی محلی کنیم بهش فیلم رو پلی کن نگاه کنیم دیدم اومد کنترل گرفت فیلم رو قطع کرد که یعنی نه نگاه نکنید باهم حرف میزدیم میگفت نه باهم حرف نزدید یعنی فقط میخواست وایسیم نگاش کنیم تا اون جیغ بزنه خیلی کلافه شدیم دیگه بعد یه ربع بیست دقیقه شوهرم برد گذاشتش تو تاب تابش داد تا خوابش برد اصلا نمیدونم چیکار کنم رفتار درست چیه اگه تا حالا همچین موردی داشتید یا میدونید رفتار درست چیه خوشحال میشم راهنماییم کنید